رامتین شهرزاد
این مطلب حاوی تصاویری است که مشاهده آن برای افراد با سن کمتر از ۱۸ سال مناسب نیست.
«سقط شده باشه نود میدم» متن کوتاه توییت کاربری به نام «بنفشه» در ایکس/توییتر سابق بود. توییتی که حتی صداوسیمای جمهوری اسلامی هم آن را نشان داد تا شاهدی بر هیجان حاکم بر شبکههای اجتماعی همزمان با ۱۶ ساعت عملیات جستوجو برای یافتن محل سقوط بالگرد ابراهیم رئیسی، عضو هیات مرگ و همراهان او باشد. سقوطی که درنهایت هر ۸ سرنشین بالگرد در آن کشته شده بودند.
در زمان نوشتن این گزارش، این توییت ۵ میلیون و۲۰۰هزار مرتبه دیده شده است. همزمان شاید این سوال پیش میآید که لختی/نود(nude) چیست؟
برهنگی، لختی یا همان نودیتی (Nudity) که در این مطلب مورد نظر ماست در واقع به حالتی اشاره دارد که فرد در آن تصمیم گرفته بدن و تمام یا بخشی از اندام جنسی خود را بدون پوشش در معرض دید قرار دهد. اما چرا برخی از کاربران شبکههای اجتماعی برای مرگ رئیسی، تصویرهای برهنه از خود را منتشر کردند؟
«فراجا به زنی تذکر داد اما او خود را برهنه کرد»
مرگ رئیسی و هیات همراه، تنها چند روز با انتشار خبر خبرگزاری رکنا با تیتر «فراجا به خانمی تذکر داد اما او خود را برهنه کرد / ماموران او را با پتو پوشانده بودند» فاصله داشت. خبری از واکنش احمد وحیدی، وزیر کشور درباره انتقاد گسترده مردمی به شیوه آزار یک شهروند توسط نیروهای انتظامی در راستای «طرح نور». در این ویدیو، یک نفر با خشونت تمام بازداشت و با پتو پوشانده میشود.
https://www.instagram.com/reel/C682jbdqEB_/
کاربران معروف به ارزشی میگفتند او «کت جلو باز» تنش بوده، یا مانند وزیر کشور، میگویند «او برهنه شده بود» و برای اثبات حرفشان، یک ویدیو تدوین شده از بازداشت او منتشر کردند که هرچیزی را نشان میداد به جز برهنگی: شلوار بلند سفید، پیراهن آستینبلند سفید که تا مچ دست و دور گردن میرسد و شالی که بر سر است. یک مثالش مسلم معین، عضو سازمان فضای مجازی بسیج که در ایکس نوشت:
پلیس با پتو این زن را پوشاند. زن بیحجاب جز یک کت جلو باز چیزی به تن ندارد و در برابر پوشیدن یا سوار شدن قشقرق میکند. پلیس با پوششی که مناسب زیر پتو است تا خیابان باید چه کند؟ سوژه ساز ها از این ماجرا میدانند، بیقیدی در پوشش شاید فقط در جزیرهای وسط اقیانوس نظیر داشته باشد.
آنچه برای این کاربران ارزشی «لختی» محسوب میشود، عدم اجرای قوانین سختگیرانه جمهوری اسلامی است که میگویند حجاب پایه اسلام است و باید رعایت شود. هرچند همه مسلمانان و حکومتهای اسلامی، اجبار به حجاب را به زور واگذار نکردهاند.
عباس شهرابی، همکار رادیو زمانه در واکنش به پخش لختی بهعنوان یک عمل مدنی میگوید:
عمدتا به مساله نسخ شریعت فکر میکنم که یکی از شکلهای مقاومت علیه بنیادهای جمهوری اسلامی بهعنوان یک رژیم شیعه است و بدینشکل شریعت هم یک تکنیک کنترل بدنها است، بعد شکلهای مختلف نسخ شریعت، یعنی رفع قدرت شریعت یا تعدیل قدرت شریعت بر بدنها، حالت عملی مقاومتی پیدا میکند. یعنی یک استراژی مقاومت است و از زندگی در برابر قدرت حاکم شرع دفاع میکند.
Ad placeholder
«تو نمیدانی برهنگی چیست و باید نشانت بدهم»
برهنگی برای کاهش قدرت حکومت بر بدن، در موج دوم فمینیستهای عرب هم دیده میشود. یک مثال آن منى الطحاوى، متولد مصر، بزرگ شده عربستان سعودی و ساکن کانادا که در اوج جنبش «زن، زندگی، آزادی» در دیدگاه «انقلاب فمینیستی ایران ــ زن، زندگی، آزادی» نوشت:
انقلاب ایران توسط روحانیونی انجام شد که بلافاصله پوشاندن موهای زنان یک کشور را دستاورد خود خواندند. چه کسی صاحب موهای من است، بدنم به کنار، وقتی انقلابی که برای آن زنان در کنار مردان جنگیدند، پس از اعلام پیروزی، اجبار به حجاب را به اجرا میگذارد؟ وقتی موهایتان را زیر آن حجاب اجباری میتراشید، انقلابی یکنفره هستید که سرپیچی میکنید، نافرمانی میکنید و دست به اخلال میزنید؟ وقتی آن حجاب اجباری را در ملاءعام پاره میکنید و موهای خود را پیش چشمان همه میتراشید، آیا این حرکت، تکمیل انقلابیست که دینسالاران و زنستیزان از شما ربودهاند؟ صد درصد همین است! پیام این است: لعنت به شما، من مالک بدنم هستم و این پیام را هم مردسالاری صغیر و هم کبیر میفهمد. سرکوبگر عالیمقام و سرکوبگر خرد هم درکش میکند.
او از جمله فمینیستهای جهان عرب است که رودرروی با مذهبیهای سنتی، وقتی به اعتراض میگویند «لخت هستی با تو حرف نمیزنم» چون حجاب مو ندارند، شروع به در آوردن لباسهایشان میکنند «چون تو نمیدانی برهنگی چیست و باید نشانت بدهم». در همه موارد هم مذهبی سنتی عقب میکشد که «نمیخواهد بدون حجاب مو صحبت کنیم».
«برهنگی بهعنوان ابزار شادی»
شادی امین، فعال مدنی کوییر از سازمان «ششرنگ» در واکنش به پخش عکسهای لختی کاربران ایرانی به زمانه گفت که «من از حق آنها در انتخاب روش ابراز شادیشان دفاع میکنم، هر چند خودم ممکن است اقدام دیگری کنم». او افزود:
گاه وقتی آرزوی بزرگی دارید، در صورت برآورده شدن آن، انجام عملی را متعهد میشوید که در حالت عادی انجام نمیدهید یا برای انجامش حداقل اکراه دارید. اینجا هم با همین موضوع روبرو هستیم. زنانی که در شرایط عادی عکس برهنه خود را منتشر نمیکنند، اعلام میکنند اگر رئیسی بمیرد (مرده باشد) حاضرم عکس لخت خود را منتشر کنم. این قرار کم کم عده بیشتری را به این نوع ابراز شادی جلب میکند. نوعی از ابراز شادی از مرگ یک جلاد که در عین حال با بدن خود، زندگی را به رخ آن جلاد مُرده میکشد. مُردهای که دشمنیاش را با آزادی زنان و کنترل بر بدنشان در همه زندگیاش اثبات کرده بود. مُردهای که در نفرتپراکنی و سرکوب جامعه الجیبیتی دخیل بود.
شادمانیای که فقط محدود به زنان نیست و حتی پروفایل «خدای واقعی پرشینی» در ایکس که معمولا توییتهای طنز و پارودی مینویسد هم عکسی را منتشر کرد و نوشت «هرچند قول نداده بودم ولی… اینم نود من».
برای شادی امین، پخش برهنگی در پاسخ به مرگ یک جنایتکار علیه حقوق بشر، شبیه به این مَثَل قدیمی است که «هرچه بکاری همان را درو میکنی»:
جامعهای که در محدودیتهای اعمال شده توسط رئیسی و دیگر حاکمان، بدلیل بیان جنسیتی خود، آزار بسیار دیده و رنج برده بود و حالا انگار همه دارند به این مُرده، یک تف بزرگ میاندازند. لخت شدن زنان و دختران جوان در این روز، یک ابراز خشم و بیان شادی از نابودی یک جنایتکار است. اگر این زنان پرچمی در دست داشتند، بر آن نوشته بود: «من در مرگ یک جلاد نمیگریم. من تازه میخواهم آنطور که دلم می خواهد زندگی کنم. و آنگونه بپوشم یا نپوشم که خودم انتخاب می کنم و نه تو!» و مخاطب این پیام همه جانیان حاکم هستند.
اجبار حجاب بر بدن افراد، بخصوص زنان در جمهوری اسلامی، یک نشانه از این هم میتواند تلقی شود که در این حکومت شکلگرفته بر پایه هویت شیعه دوازده امامی و سرکوبگر تمام انواع مذهبهایی که آنها را حلال نمیشمارد، در کنار گستره فسادهای حاکم بر حکومت، چیزی به جز حجاب زنان باقی نمانده تا بتوان آن را بهعنوان نشانهای از اسلامی بودن مملکت ارائه داد. پخش برهنگی در پاسخ به مرگ یک نماد سرکوب و اعدام میتواند بدینشکل، عمل مدنی در پاسخ به گستره سرکوبها باشد.
«به جنبش زن، زندگی، آزادی ارتباط مستقیم دارد»
سارا، یک کاربر ایکس به زمانه گفت:
فکر میکنم همانطوری که افراد در مکالمه معمولیشان تُن صدای مشخصی دارند و در زمان هیجان یا خشم، تن صدا بالا برود، بلرزد یا تغییر میکند، نشان دادن بدن هم بدینصورت است. این افراد در زندگی معمولیشان این نیست که هر روز صبح بیدار شوند و بگویند امروز چه عکس برهنهای از خودم منتشر کنم. در نتیجه این رفتار مردم کاری قابل احترام است. چون اگر فردی باشد که در حالت عادی گسترده برهنگی منتشر میکند و حالا هم منتشر کند، تاثیری نداشت. ولی این رفتار به جامعه جایزه میدهند و بهنشانه خوشحالی، برهنگی را منتشر میکنیم و مردم را با خوشحالیمان شریک میکنیم، شبیه به شیرینی پخش کردن، رقصیدن و آواز خواندن است. بهنظرم واقعا این ارتباط مستقیم به «زن، زندگی، آزادی» دارد و اینکه بدن ما چیزی است که تصمیم میگیریم در یک زمانی نمایشش بدهیم و از آن یک عمل سیاسی دربیاوریم.
سارا همچنین تاکید میکند که قوانین پلتفورمهایی مانند ایکس، به کاربر اجازه میدهد تا قانونی برهنگی منتشر کند و در نتیجه دیگر مخاطبان، با پیشزمینه تصویرهایی که در این شبکه اجتماعی میبینند، با شوکی روبرو نمیشوند و بدینشکل این پخش برهنگی، «یک اقدام غیر اخلاقی» هم تلقی نخواهد شد:
این پلتفورم برای این منظور هیچ سانسوری ندارد و فرد حاضر میداند در توییتر میتواند تصویرهای اینچنینی ببیند و برای همین فکر نمیکنم این اقدامی غیر اخلاقی باشند و کاربران با چیزی مواجه نشدهاند که برایش آماده نشده بودند. مثل اینکه شما به ساحلی بروید که در آن برهنگی مجاز است و افرادی برهنه میشوند، افرادی هم لخت نمیشوند ولی فرد برهنه میبینند. افراد از این امکان استفاده کردند تا شادیشان را نشان بدهند.
Ad placeholder
«پخش برهنگی بهم حس قدرت رهایی میدهد»
برای مهدی، پخش برهنگی، امری شخصی است که به او قدرت رهایی میبخشد. او به زمانه گفت:
یک بخش شخصی دارد و یک بخش غیرشخصی. شخصیاش این است که دوست دارم بدنم دیده بشود و برایم حس خوشآیندی است. حس اینکه آدمها لذت بصری از دیدن بدنم ببرند و همانجوری که هست، بدون لباس، بدون چیزهای اضافه و خودِ بدن واقعی، اصل بدن. این عرضه برهنگی، به من حس رهایی میدهد. مثل پریدن توی آب سرد است. هم ترس و هم لذت دارد و لذتش بیشتر است و حس سبکی هم میآورد. همزمان حس قدرت هم به آدم میدهد. محافظهکاری را کنار میگذاری و خودت را آنگونه میخواهی عرضه میکنی.
او یکی از کسانی است که تصویر برهنهاش را به عنوان یک امر سیاسی در واکنش به مرگ یک سرکوبگر در ایکس منتشر کرد.
مهدی همچنین به زمانه گفت:
جنبه غیرشخصیاش، یک جور اعتراض میشود و یکی از کارهای جمهوری اسلامی، محدود کردن بدن است که نمودش ابتدا در زنان و سپس برای کوییرهاست. برای زنان حجاب را تحمیل میکنند و نمیگذارند کوییرها هم خودشان باشند. در مقابل یک مرد استریت متوسط ایرانی چنین فشارهایی را خیلی احساس نمیکند. بعد وقتی این به فشار و سرکوب تبدیل میشود، اعتراضش میشود که این میل را به شدیدترین حالتش نشان بدهی. نه اینکه آنچه تو میگویی تحمل نمیکنم، بلکه کامل خودم را بدون هیچ قیدوبندی نشان میدهم. از آن مرزی که برایش گذاشتهاند هم رد میشود و نمیخواهد لبه مرز با جمهوری اسلامی بازی کند.
بار دیگر این سوال پیش کشیده میشود که: برهنگی چیست؟ و این سوال مساله شرم را هم پیش میکشد. در جمهوری اسلامی از کودکی به افراد آموزش داده میشود که از بدنت شرم داشته باشد. بهعنوان مثال به محل آلت تناسلی در بدن «شرمگاه» هم میگویند. برای کسی که به خارج از ایران رفته باشد یا در کشورهای دیگر بزرگ شده باشد، احتمالا لختی چندان موضوع مهمی نیست. چرا که اگر بخواهی لخت باشی، میتوانی و امکانهایی برای آن وجود دارد و انتخابت (به ویژه در حریم شخصی و خصوصیات) ربطی به بقیه، از جمله به حکومت، ندارد.
شاید برای همین کاربران ارزشی تصویرهای خیالی از جهان خارج از ایران دارند و فکر میکنند پخش برهنگی بهعنوان یک اقدام مدنی در هیچ کجای دیگری سابقه نداشته است. در واقعیت، جنبشهای گوناگون در گذر تاریخ از برهنگی بهعنوان یک ابزار مبارزه یا عمل مدنی یا اقدام سیاسی استفاده کردهاند. آنچه باقی میماند سوالهایی است که هر کسی باید خود به آن پاسخ بدهد: چقدر با بدن خودم راحت هستم؟ چقدر بدنم را میشناسم؟ چقدر به بقیه از جمله حکومت اجازه دادهام تا بر بدنم حکمفرمانی کند؟ اگر بخواهم تغییر کنم، اگر بخواهم خودِ واقعیام باشم، چگونه برای بدنم تصمیم خواهم گرفت.