فضای مجازی چه نسبتی با «حوزه عمومی» دارد؟

مرضیه محبی

مردم ایران نمیتوانند گرد هم آیند و سخن بگویند و مصالح ومنافع خویش را به بحث بگذارند و برای دستیابی به عدالت، دموکراسی، صلح و تأمین امنیت همگانی یکدیگر تمهیدی بیندیشند، از آن رو‌که تحت سیطره یکی از امنیتی‌ترین نظام‌های توتالیتر جهان به‌سر میبرند. مداخلات حاکمیت در همه زوایا و اطراف قلمرو زیست آنان بلاوقفه جاری است و اگر چند نفر برای بررسی انتقادی اوضاع اجتماعی و جستن راه حل معقول جمع شوند، بی‌گمان با نفوذ ماموران امنیتی و تلاش برای انحراف از مسیر و یا بازداشت و پرونده‌سازی و محرومیت از آزادی و حقوق اجتماعی مواجه خواهند شد. اما نارضایتی عمومی ناشی از انسداد فضای سیاسی، فساد سیستماتیک، فقر فزاینده و فراگیر و شکاف‌های دهان‌گشوده‌ی طبقاتی، جنسیتی، قومی، مذهبی، نسلی و… تاب خاموشی و «بی‌تفاوتی» را از کف مردم ربوده و میل به کنشگری و حضور آوانگارد در عرصه عمومی، هرروز بیشتر نمایان می‌شود؛ کمااین‌که در جنبش انقلابی مهسا [ژینا] یک چند ایران را سراسر در میان گرفت.

امروز دسترسی نسبتاً آسان و تاحدودی امن به فضای مجازی، حضور آنلاین را به مفری برای برون‌رفت از چنگ خاموشی و تنهایی و فرقت جان‌ها بدل نموده و باب نوع تازه‌ای از ارتباط و گفت‌وگو و کنش‌گری سیاسی واجتماعی را گشوده است. اما فضایی که در نتیجه این حضور و تعامل و ارتباط تکوین میابد، چه ماهیتی دارد؟ آیا جلوه‌ای از مقوله‌ای به نام حوزه عمومی است و می‌توان آن‌را بر اساس نظریه حوزه عمومی هابرماس تحلیل کرد؟ آیا می‌توان برای آن وجه رهایی‌بخشی قائل شد؟

یورگن هابرماس، فیلسوف برجسته مکتب فرانکفورت حوزه عمومی را قلمرویی از زندگی اجتماعی می‌داند که در آن چیزی شبیه افکار عمومی، شکل می‌گیرد؛ دسترسی به آن برای همه شهروندان آزاد است، بخشی از حوزه عمومی در هر گفت‌وگو‌ و هم‌سخنی‌ای شکل می‌گیرد که در آن اشخاص خصوصی گرد هم می‌آیند تا «عموم مردم» را ایجاد کنند. بدین ترتیب آن‌ها نه مانند تاجرها و مردم پیشه‌ور عمل می‌کنند که در پی اداره امور خصوصی خویشند و نه مانند اشخاص حقوقیِ تابع مقررات قانونیِ یک بوروکراسی دولتی‌ که ‌مکلف به اطاعت است. شهروندان هنگامی مانند «عموم» رفتار می‌کنند که‌ موضوع‌های مربوط به منافع عمومی را بی‌آن‌که تحت فشار قرارگیرند و واهمه مداخله حاکمیت و نهادهای امنیتی را داشته باشند، به بحث بگذارند. حوزه عمومی هابرماس مفهومی هنجارین است که در چهارچوب نظریه کنش ارتباطی و اخلاق گفتگویی او‌جای گرفته و خصلتی رهایی بخش دارد.

Ad placeholder

در تعریفی موجز و کوتاه می‌توان گفت «حوزه عمومی وضعیت و امکانی در زندگی اجتماعی انسان‌هاست که با تحقق آن افراد جامعه می‌توانند با یکدیگر به سخن درآمده و با مفاهمه و مذاکره به امر عمومی توجه کنند و آن‌را مورد بحث و گفت‌وگو قرار دهند» (مهدی نجف زاده ،از هم زمانی ظهور حوزه عمومی در ایران وغرب تادموانع اجتماعی -سیاسی گیترش ان در ایران،مجله جامعه شناسی ایران ،۱۳۹۳)

هانا آرنت که همانند هابرماس به مقوله حوزه عمومی پرداخته آن را محملی برای سیاست‌ورزی می‌داند که ورود به آن، بستر لازم برای برخورداری از حق شهروندی و حق داشتن حق را فراهم می آورد:

سپهر عمومی ساختگی و یکی از ابداعات انسانی است؛ یعنی انسان ذاتاً طبیعتاً سیاسی یا غیرسیاسی نیست. سیاست فعالیتی است که در سپهر عمومی اتفاق می‌افتد و از این‌زمان انسان حامل صفت سیاسی می‌شود. کسانی که از امکان ورود به سپهر عمومی محروم هستند در بهترین حالت شهروند درجه دوم محسوب می‌‌شوند.

حقوقی سازی نظریه سپهر عمومی وخصوصی با ارجاع ویژه به هانا آرنت نوشته سمانه رحمتی فر ۱۳۹۹

برخی صاحب‌نظران حوزه عمومی را یک «جایگاه» به‌حساب می‌آورند که وصف مادی و عینی دارد:

حوزه عمومی که اهمیت دموکراتیک دارد، باید یک «جایگاه» باشد، یعنی فضایی اجتماعی که در آن گویندگان دیدگاه‌های خود را با دیگران در میان بگذارند و دیگران هم به این دیدگاه‌ها پاسخ دهند و افکار ودغدغه‌های خود را مطرح‌ کنند، یک جایگاه آرمانی اغلب می‌تواند یک گردهم‌آیی شهری یا شاید جلسه بحث و تباد‌ل‌نظر در یک سالن کافی‌شاپ یا تالار انجمن باشد که در آن شرکت‌کنندگان به صورت فیزیکی برای برقراری یک ارتباط چهره‌به‌چهره حضور دارند، متعهد به آزادی و برابری در تعاملات ارتباطی‌اند. چنین تعاملاتی باید در قالب گفت‌گو یا مکالمه صورت پذیرد، که در آن گویندگان و شنوندگان با یکدیگر به احترام رفتار کنند و در فرآیند پاسخ‌های خود به یکدیگر، به تبادل آزادانه نقش‌های‌شان بپردازند و این فرآیندها باید بدون حذف و طرد و نادیده‌گرفتن افراد باشد.

هابرماس، باختین، بوردیو، تأملاتی درباره حوزه عمومی، ترجمه ‌محمود‌‌ مقدم‌، نشر روزنه

بر این اساس چگونه می‌توان فضای مجازی را حوزه عمومی به حساب آورد و ویژگی‌های حوزه عمومی واقعی را به آن تعمیم داد؟

فضای مجازی و «حوزه عمومی»

ارتباط‌های آنلاین، فضایی نامحدود برای تعامل به‌وجود می‌آورند که گروه‌های زیادی از انسان‌ها را با هزینه کم به یکدیگر پیوند داده و به تعاملات ارتباطی آن‌ها در فضا و زمان شکل می‌دهد. اما آیا این پدیده ممکن است به گسترش شبکه مکالمه در متن یک حوزه‌ی عمومی جدید بینجامد و آنچنان که در توصیف حوزه عمومی گفته‌ اند، مرز بین رسانه و مخاطب را برداشته، فضای گفت‌وگوی دوسویه در مواضع برابر وبصورت افقی و فارق از سلسله مراتب ایجاد کند و از مناسبات قدرت برکنار بماند؟

آیا آن‌چه را که در فضای مجازی و در چت‌روم‌ها اتفاق می‌افتد، می‌توان «گفت‌وگو» نامید؟ آیا میان این بحث‌ها و مذاکرات و جدل‌ها نسبتی با آنچه هابرماس «کنش ارتباطی» می‌نامد، وجود دارد؟ در فضای مجازی اساسا‌ً ارتباط کلامی بین دو یا چند نفر یافت می‌شود که در آن محدودیتی برای طرفین وجود نداشته باشد، نیروی برتر بین آنان صرفاً قدرت استدلال باشد و انگیزه ارتباط جستجوی حقیقت باشد و گویندگان واهمه‌ای از آن‌چه می‌گویند نداشته باشند؟ آیا آنچه طرفین مکالمه، دراین فضاها بر زبان می‌اورند، حقیقت است؟ چقدر جایگاه اجتماعی و میزان سرمایه مادی واجتماعی آن‌ها درگفت‌وگو و ارتباط‌ها موثر است و چقدر دم‌‌ودستگاه ایدیولوژیک دولت از طریق نهادهایی چون‌مدرسه و دانشگاه و تلویزیون و اینترنت سلطه خود را بر آن‌ها تداوم بخشیده و دست و پا وچشم و گوش آن‌ها را بسته وتفکرشان را به‌زنجیر کشیده است؟ آیا حوزه عمومی‌ای که در فضای مجازی تکوین می‌یابد، بر فرض عبور از سد سانسور حکومت می‌تواند از کنترل و اعمال نفوذ شرکت‌ها و بازیگران بازار که فرآیند ساخت و بهره‌برداری فضای آنلاین را برعهده داشته‌ اند نیز برکنار بماند؟ در پاسخ به این پرسش‌ها برخی معتقدند اینترنت از تبدیل‌شدن به یک حوزه عمومی دموکراسی‌آفرین ناتوان است، ارتباطات انبوه مردم با یکدیگر که به‌صورت آنلاین صورت می‌گیرد هرچند تعامل اجتماعی را افزایش می‌دهد اما در ایجاد مشخصه‌های ضروری مکالمه، مانند قدرت فهم برای پاسخ‌دهی ناکام می‌ماند. علاوه بر آن، حاکمیت منطق بازار بر فضاهای مجازی، گاه فضای مجازی را بدل به محملی برای بهره‌برداری تجاری نموده و واقعیات را مطابق نیازهای خود تحریف می‌کند.

Ad placeholder

آرش حیدری، جامعه شناس فضای مجازی را قفسی الکترونیکی به‌حساب می‌آورد که همان مناسبات واقعی اجتماعی را در هیئتی رؤیت‌ناپذیر به صورت آنلاین بازآفرینی می‌کند، «داراها وندارهای جدید می‌سازد و مفهوم گفت‌وگو را به ابتذال می‌کشاند. وجود شکاف‌های عمیق در این فضا امکان گفت‌وگوی برابر میان لایه‌های مختلف را غالباً می‌زداید تا این‌که آن را ممکن کند؛ درست مثل ساختار نابرابر اقتصادی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی در فضای متعین تاریخی که لزوماً به گفت‌وگوی لایه‌ها نمیرسد ». اودر موضع نقدکتاب شکاف دیجیتال میگوید:

قلمرویی که به شکل سیستماتیک شکاف تولید می‌کند، در قلمروی فضای وب، این بحران تشدید و تبدیل می‌شود و صورت‌بندی‌های جدیدی پدید می‌آورد که سرجمع آن دوباره ضرر و زیان طبقات پایین و کلیت جامعه است نه فقط در قلمرو اقتصادی که در قلمرو هویتی و منزلتی هم آسیب می‌بینند. چون اینجا شما با قالب شدن یک الگو و یک سبک و سیاق منزلتی مواجهید که نظام ارزشی خود را قالب و غالب می‌کند و طبقات پایین‌تر نیز با پیروی از همین منطق ارزشمند شده در عمل وارد هزینه‌هایی سنگین برای همنوایی با این سبک و سیاق می‌شوند تا منزلت به دست بیاورند. منطق هزینه‌کرد طبقات پایین‌تر برای همنوایی با این سبک زندگی دوباره سرجمعش به پولی تبدیل می‌شود که به جیب همین لایه سرازیر می‌شود. در مجموع وقتی اقتصادی غیرپویا و غیرمولد داریم، قلمرو سیاسی با لحظه‌ای که بتواند از حقوق شهروندی و حقوق عامه دفاع کند فاصله چشمگیر دارد، فضای مجازی خودش بخشی از مساله می‌شود نه راه‌حل.

این دیدگاه با مطرح‌کردن مقوله اجتماعی شکاف دیجیتال، دسترسی نابرابر افراد و‌ گروه‌ها به این تکنولوژی و کاهش روابط واقعی و چهره‌به‌چهره و ‌نفوذ افراد ناشناخته را مخل حوزه عمومی به حساب می‌آورد. براین اساس فضای مجازی اساساً نمی‌تواند جایگزین حوزه عمومی شود، یا الزامات ساختاری آن را فراچنگ آورد. شکل‌گیری مقوله‌ای به نام ‌«گفت‌وگو» در گرو قرارگرفتن طرفین بر مواضع برابر است و وقتی یک نظام با ساختارهای متعین، همچنان در حال تولید و توزیع نابرابری است، فضای مجازی نمی‌تواند فارغ از این‌ مناسبات شکل بگیرد؛ پس «گفت‌وگو » در عالم مجاز‌ ناممکن است. برخی جامعه‌شناسان براین عقیده اند که در جوامعی مانند ایران عدم توازن ‌میان حوزه عمومی مجازی و حوزه عمومی واقعی وشکاف موجود بین آن‌ها، جامعه را گرفتار اختلال ارتباطی و گفت‌وگویی می‌کند.

در مقابل، برخی اندیشه‌ورزان ایجاد حوزه عمومی مجازی را در توسعه مردم‌سالاری موثر می‌دانند. به‌زعم آن‌ها رسالت حوزه عمومی نقد و نظارت بر قدرت حاکم است و فضای مجازی امکان حضور و اظهارنظر جمعی دراین‌باره را فراهم می‌کند:

ظهور اینترنت به‌عنوان یک تکنولوژی نوین ارتباطی امیدواری‌هایی در خصوص احیای حوزه عمومی پدید آورده است. این امیدواری‌ها بر ویژگی‌هایی همچون دسترسی آزاد وگسترده به اطلاعات، غیرمتمرکز بودن شبکه اینترنت، غیبت بدن و تعاملی بودن روابط دنیای مجازی [سوار] است.

محمد امین قانعی راد، رویکردهای متعارض درباره تکوین‌ حوزه عمومی در فضای مجازی

برخی نیز معتقدند که «حوزه عمومی در فضای مجازی، عملاً تشکیل شده است؛ شکل‌گیری دسترسی عام،گفت‌وگوی عام ‌و کنش عام‌ در فضای مجازی نشان‌دهنده آن است که نظریه حوزه عمومی قابل به‌کارگیری در حوزه مجازی است و از سوی دیگر ویژگی‌های فضای مجازی و ارتباطات با واسطه رایانه‌ای، حوزه عمومی را فضایی متکثر و چندپاره ساخته است. این بدان معناست که افراد پراکنده به لحاظ جغرافیایی و مکانی، قادرند با تشکیل گروه‌های مجازی و یا عضویت در شبکه‌های اجتماعی به نوعی اجتماع مجازی دست یابند و ضمن گفت‌وگو با یکدیگر و مطلع‌شدن‌ از نظرات دیگران درخصوص مسائل اجتماعی و سیاسی ، قادر به کنش باشند.» (حوزه عمومی در فضای مجازی ،علوی و نقیب السادات)

در ایران کنش‌گری انلاین جلوه‌های نوینی از همبستگی اجتماعی خلق کرده است. مردمی که در عرصه عمومی اجتماع به شدت سرکوب شده اند و کار و تحصیل و فعالیت‌های معمولشان به مخاطره افتاده، فضای مجازی را علی‌رغم تلاش حاکمیت برای نفوذ امنیتی در آن، به گریزگاهی برای گفت‌وگو و تبادل نظر و تلاش برای سازماندهی جنبش بدل کرده اند. زیست جهان متکثری از طریق تعامل و گفت‌وگوی مجازی ایجاد کرده‌اند که می‌تواند در آن در خصوص یک مسئله اجتماعی مشترک به ابراز عقیده و نظر بپردازند و از طریق وجود گفتمان‌های مختلف و حتی متضاد به یک رویداد، به نسبت به اتفاق نظر دست یابند.

پدیده چشمگیری که به همت مردم ایران در عالم‌مجاز در حال شکل‌گیری‌ست تشکیل شبکه‌های وسیع از کنشگران انقلابی، اندیشه‌ورزان و صاحب‌نظران و وکلا و پزشکان و روانشناسان وصاحبان حِرَف است که یک‌جور چتر حمایتی برای یکدیگر ایجاد کرده اند، مراقب دستگیری، ناپدیدسازی و مشکلات روحی و جسمانی و بیماری و تنهایی یکدیگرند و ‌به هنگام نیاز پا را از عالم مجاز بیرون نهاده و به‌طور واقعی به یکدیگر یاری می‌رسانند. گاه بی‌آنکه حتی نام یکدیگر را بدانند و این بی‌گمان تجربه‌ای منحصربه‌فرد و‌ مدرن برای دستیابی به حوزه عمومی مدرنی خواهد بود که محصول جنبش انقلابی مردم ایران است.

با توجه به همه آن‌چه دراین مجال به آن اشاره شد، فضای اینترنت می‌تواند به قلمرو نوینی برای حضور توده‌ها بدل گردد: ساختار شبکه‌ای دموکراتیکی که در آن‌ گروه‌های بی شمار و بی‌نام‌ مردم، فارغ از کنترل مرکز با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و سخن می‌گویند. در کشور ما که سیاست‌گذاری امنیت‌مدار نظام ‌حاکم باعث سلطه نهادهای سرکوب بر محیط آنلاین شده و علاوه برکاهش امکانات دسترسی آزاد وسریع به آن، ارتش سایبری خود را نیز بر سر هر کوی و برزن فضای مجازی وپلتفرم‌های مختلف آن گمارده، فضای آنلاین بیش از سایر مکان‌ها می‌تواند نجات‌دهنده باشد و بی‌گمان از آن می‌توان برای گفت‌گو و تبادل نظر و صورت‌بندی تشکل‌های سازمان‌یافته سود جست. و گرنه حاکمیت آخرین ذرات امکانات و آبرو و اعتبار خود را صرف تحدید و تخریب آن نمی‌کرد.

براین اساس، با توجه به امکانات تکنولوژیک فضای اینترنت که قابلیت غلبه بر ساختارهای منحط و ازهم‌پاشیده جمهوری اسلامی را دارد و نظر به برخورداری ایرانیان از حضور فعال دانشمندان کارآمد و بااخلاق و متعهد این رشته و حضور انبوه بی‌شمار مردمی که مطالبات مشترک، آن ها را بهم پیوسته است، می‌توان کمر به ایجاد یک حوزه عمومی مدرن برای گفتگو و تعامل و کنش ارتباطی هدفمند با رویکرد رهایی‌بخشی بست. شرایط انقلابی همیشه برای انسان پالاینده بوده و رویکردهای بشردوستانه، اخلاقی و انسان‌مدارانه را حاکم کرده است. اینک مردم ایران در آزمونی تازه بر پیشانی جنبش‌های آزادی بخش جهان، می‌توانند جهان مجازی را به زیر گرده انقلاب بکشند و همگان را به‌واسطه آن در مسیر صحیح مشارکت، سازماندهی و کنشگری قرار دهند.

0 FacebookTwitterPinterestEmail

پیام بگذارید

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net