امیر عباس کلهر
وعدهها پشت سر هم ردیف میشوند: کارهای بزرگ، رسیدن به قلهها، ایران قوی و دولت قدرتمند، حاکمیت ملی، ما میتوانیم، راهی پیدا خواهیم کرد، راهی خواهیم ساخت، آشتی با جهان، نجات اقتصاد، رونق سفره مردم و … دومینوی وعدهها و شعارها پشت سر هم توسط کاندیداهای انتخابات جمهوری اسلامی که میخواهند به صندلی ریاست دولت چهاردهم تکیه بزنند، در شبکههای اجتماعی فیلتر شده توسط جمهوری اسلامی، ردیف میشوند. از حل مشکلات اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مردم تا روابط بینالملل و نگاه به شرق و غرب.
این وعدهها و شعارها در حالی توسط نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در شبکههای اجتماعی مطرح میشود که در حال حاضر تقریبا تمام شبکههای اجتماعی بینالمللی در ایران، فیلتر شدهاند و مردم به سختی و با صرف هزینه زیادی در شبکههای اجتماعی بینالمللی حضور دارند. همزمان کاندیداها از هر جناحی در شبکههای اجتماعی به خصوص شبکه اجتماعی ایکس (توییتر) حضور فعالی دارند و در آنجا در تلاش هستند تا برای وعدهها و شعارهایشان، خریدار بیشتری پیدا کنند. هیچ کدام از آنها آنطور که باید و شاید تا به امروز صحبتی از وضعیت اینترنت و رفع فیلتر حتی در شعار یا وعدههایش هم مطرح نکرده است؛ مسئلهای که دغدغه بخش بزرگی از مردم ایران و کسب وکارها است. با نگاهی به تجربه سالهای گذشته میتوان نتیجه گرفت که این ۸۰ کاندیدا قصد و توان رفع فیلتر و فراهم کردن دسترسی شهروندان به اینترنت آزاد را ندارند.
نکته دیگر حضور نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در شبکههای اجتماعیای است که آن را دردسرساز میدانند و معتقدند که آرامش و امنیت را از کشور گرفته و جوانان را تحت تاثیر فرهنگ غرب قرار داده و فیلتر بودن آن بهتر از دسترسی همگان به آن است. نگاهی که نه تنها باعث شده شهروندان برای دسترسی به اینترنت بینالمللی با سختیهای زیادی روبرو باشند بلکه هزینه زیادی برای خرید فیلترشکن را هم به بسیاری تحمیل کرده است.
حضور نامزدهای انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در شبکههای اجتماعی فیلتر شده توسط جمهوری اسلامی در حالی است که حکومت در طول سالهای گذشته، برای شبکههای اجتماعی و پیام رسانهای بین المللی، نمونههای داخلی ساخته است. پیامرسان سروش، ایتا، بله، روبیکا، گپ، ویسپی یا شبکههای اجتماعی بومیسازی شده مثل لنزور که قرار بود جایگزین اینستاگرام شود یا بلوب که شبهات زیادی به توییتر دارد و امکان ارسال پیامهای کوتاه، دنبال کردن کاربران، لایک و ریتوییت را دارد. حتی پلتفرمهایی به اسم ویراستی، پارسی جو و… هم آمدند تا جایگزین مشابههای بینالمللی برای کاربران ایرانی شوند.
برای مثال پیام رسانهای داخلی مثل سروش، همزمان با فیلترینگ تلگرام، به عنوان جایگزین راهاندازی و معرفی شدند و با وجود فشار دستگاههای حکومتی به مردم برای استفاده از این پیامرسانها، نتوانستند رضایت کاربران را جلب کنند. یا موتور جستوجوی اینترنتی بومی یوز که قرار بود جایگزین گوگل شود و سرمایههای کلانی هم صرف راهاندازی آن شد. این جستوجوگر بومی که طبق اعلام معاون برنامهریزی وقت وزارت ارتباطات ۷ میلیارد تومان برای ساخت و راهاندازی آن صرف شده بود، در خرداد سال ۱۴۰۲ به صورت رسمی غیرفعال شد. پلتفرم روبیکا هم مدتی با پرداخت هزینه برای تولید محتوا به کاربرانش، سعی در جلب نظر و افزایش فعالیت آنها در این شبکه داشت. پلتفرمی که تلاش میکند فضایی مشابه اینستاگرام برای خود ایجاد کند، حتی به قیمت استفاده از اطلاعات شخصی کاربران و ایجاد حسابهای کاربری غیر واقعی برای افراد معروف که باعث ایجاد صحبتهای فراوانی در شبکههای اجتماعی بینالمللی شد و کاربران بسیاری اعلام کردند که هیچ حسابی در این شبکه داخلی ندارند.
همه این پلتفرمهای بومیسازی شده به اسم حمایت از استارتاپها و شرکتهای فنآوری داخلی بودجه گرفتند. از اعطای تسهیلات مالی و فنی تا دریافت ساختمان و تجهیزات برای پروژه بومیسازی شبکههای اجتماعی و جذب مخاطب داخلی و دور کردن آنها از شبکههای اجتماعی بینالمللی. از کمپینهای تبلیغاتی برای تشویق مردم به استفاده از این پلتفرمها به جای نمونههای خارجی تا تدوین و اجرای مقررات و قوانین حمایتی برای تشویق استفاده از شبکههای اجتماعی داخلی و انحصار و مسدود کردن پلتفرمهای خارجی به بهانه اینکه پلتفرمهای بینالمللی با قوانین جمهوری اسلامی مغایرت دارند و امنیت کشور را به خطر میاندازند.
برای نمونه در برنامه ششم توسعه و همچنین در بودجههای سالانه مختلف، مبالغ قابل توجهی برای توسعه فنآوری اطلاعات و ارتباطات، از جمله شبکههای اجتماعی بومی، تخصیص داده شده است. این بودجه در سالهای اخیر افزایش یافته است. در سال ۱۴۰۱، بودجهای بالغ بر ۶۰۰ میلیارد تومان به توسعه شبکه ملی اطلاعات و بومیسازی فناوریهای مرتبط اختصاص داده شد که این بودجه شامل حمایت از توسعه و تقویت شبکههای اجتماعی داخلی نیز میشود.
در کنار حمایت مالی از پلتفرمهای داخلی، مسئولان و مقامهای جمهوری اسلامی، در صحبتهایشان بر لزوم گسترش پلتفرمهای بومیسازی شده و لزوم توجه به آنها تاکید کرده اند. در سال ۱۴۰۲، دبیر شورای عالی فضای مجازی بر اهمیت و توسعه شبکههای اجتماعی داخلی تأکید کرد و اعلام کرده بود که بودجههای قابل توجهی برای این امر در نظر گرفته شده است. این بودجه ها عمدتاً با هدف «بهبود زیرساختهای فنی، حمایت مالی و فنی از توسعهدهندگان، تبلیغات و ترویج استفاده از شبکههای اجتماعی داخلی، تضمین امنیت و حریم خصوصی کاربران و ایجاد قوانین و مقررات حمایتی» تخصیص داده میشود. اقداماتی که با هدف جایگزینی پلتفرمهای خارجی و حمایت از تولیدات داخلی انجام میگیرد. ابوالحسن فیروزآبادی حتی مردادماه سال گذشته و در نشست شورای اداری استان مازندران در ساری با اشاره به اهمیت ساخت نرمافزارها و شبکههای اجتماعی داخلی گفته بود که «اگر از ساخت شبکههای اجتماعی داخلی غافل شویم، کاربران داخلی به عنوان مصرفکننده از فرهنگ کشورهای بیگانه در نرمافزار خارجی الگوبرداری خواهند کرد.»
مسئله مهم این است که مسئولان و مقامهای جمهوری اسلامی از جناحهای مختلف بارها بر ضرورت بومیسازی شبکههای اجتماعی تأکید کرده اند. آنها به هر نحوی درباره این ضرورت و لزوم حمایت از آن صحبت کرده اند. از ذکر این نکته که توسعه پلتفرمهای داخلی برای حفظ امنیت اطلاعات کاربران ایرانی و کاهش وابستگی به پلتفرمهای خارجی ضروری است تا ضرورت اهمیت تقویت زیرساختهای فناوری اطلاعات برای پشتیبانی از این پلتفرمها. برای مثال همانطور که عیسی زارعپور، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات ابراهیم رئیسی، بر اهمیت توسعه شبکههای اجتماعی داخلی تأکید کرده و بارها در مصاحبهها و سخنرانیهای خود به ضرورت بهبود زیرساختهای اینترنتی و شبکهای برای پشتیبانی از ترافیک بالا و ارائه خدمات پایدار در این پلتفرمها اشاره کرده است، محمدجواد آذری جهرمی، وزیر پیشین ارتباطات و فناوری اطلاعات در دولت حسین روحانی نیز بر اهمیت بومیسازی شبکههای اجتماعی و نقش آنها در مدیریت و کنترل اطلاعات داخلی کشور تأکید کرده بوده و معتقد است که شبکههای اجتماعی داخلی میتوانند به کاهش تهدیدات سایبری و حفاظت از حریم خصوصی کاربران کمک کنند.
اکثر افرادی هم که این روزها برای نشستن بر صندلی دولت جمهوری اسلامی بایکدیگر در رقابت هستند، چه مستقیم و چه غیرمستقیم، بر اهمیت کنترل و مدیریت فضای مجازی تأکید کردهاند. اظهاراتی چون شبکههای اجتماعی خارجی میتوانند به عنوان ابزارهایی برای نفوذ فرهنگی و اطلاعاتی عمل کنند تا اهمیت امنیت اطلاعات و ضرورت ایجاد شبکههای اجتماعی داخلی برای مقابله با تهدیدات خارجی برای حفظ امنیت کشور، در اظهارنظرهایشان وجود دارد. برای مثال در یک نمونه، علیرضا زاکانی، شهردار تهران که کاندیدای انتخابات هم شده و در شبکه اجتماعی ایکس (توییتر) فعالیت می کند، از افرادی است که بر توسعه و تقویت شبکههای اجتماعی داخلی تأکید کرده است. او معتقد است که شبکههای اجتماعی داخلی باید به گونهای توسعه یابند که بتوانند جایگزین مناسبی برای پلتفرمهای خارجی باشند و بتوانند رضایت کاربران را جلب کنند و از وابستگی به پلتفرمهای خارجی کاسته شود؛ همزمان گفته می شود زاکانی از حامیان طرح صیانت هم بوده است. او کمی دورتر در سال ۱۳۹۷ هم گفته بود که باید در فضای مجازی با مبنا و دقیق میدانداری و فضا را مدیریت کرد تا دست دشمنان نیفتد.
بسیاری از کاربران ایرانی همچنان از شبکههای اجتماعی غیر بومی استفاده میکنند. برای این کاربران این پلتفرمها جذابیت بیشتری نسبت به شبکههای اجتماعی داخلی دارند. پلاتفرمهای داخلی که بودجهها و حمایتهای زیادی در طول سالهای گذشته از آنها شده است. در سال ۱۴۰۰ نتایج نظرسنجی ایسپا حاکی از آن بود که بیش از ۴۸درصد از مردم ایران از شبکههای اجتماعی خارجی و کمتر از دو درصد از شبکههای داخلی استفاده میکنند. همچنین طبق گزارش «اینترنت از نگاه مردم» که به تازگی توسط اندیشکده حکمرانی شریف منتشر شده است، «سیاست محدودسازی پیامرسانها و شبکههای اجتماعی خارجی با قریب ۵۸٫۴ درصد عدم رضایت در اسفند ۱۴۰۲ تاکنون ناموفق بوده است.» این گزارش در خصوص میزان استفاده از انواع پیامرسانهای داخلی و خارجی به این نتیجه رسیده است که ۲۰ درصد از کاربران فقط از پیامرسان داخلی، ۲۲ درصد فقط از پیامرسان خارجی و ۵۷ درصد از آنها از هر دو پیامرسان داخلی و خارجی استفاده میکنند.
باوجود اینکه سیاست جمهوری اسلامی در زمینه مدیریت فضای مجازی و تلاش برای تقویت و توسعه شبکههای اجتماعی بومی و ایجاد محدودیت برای کاربران در دسترسی به اینترنت بین المللی بوده است، مسئولان و مقامهای جمهوری اسلامی در هر ردهای که هستند با حضور فعالشان در شبکههای اجتماعی بینالمللی میدانند طرح بومیسازی شبکههای اجتماعی، در عمل شکست خورده است و برای همین برای دسترسی به مخاطبان گستردهتر چه در داخل و چه خارج از ایران، تاثیرگذاری بینالمللی و قابلیتهای پیشرفته، امنیت و محبوبیت بیشتر از پلتفرمهای بینالمللی استفاده میکنند. در حالی که با وجود هزینه زیاد برای بومیسازی، شبکههای اجتماعی داخلی با مشکلاتی از جمله محدودیتهای فنی، کیفیت پایین خدمات، عدم امنیت و عدم استقبال گسترده کاربران مواجه هستند.
در نهایت سوال این روزهای خیلی از کاربران ایران این است که در سیستمی که بیش از چهل سال است میخواهد چرخ را از ابتدا اختراع کند و با صرف بودجههای کلان کشور، تلاش کرده نمونههای داخلی شبکههای اجتماعی بینالمللی را راهاندازی کند، چرا افرادی که خود را متعلق به این سیستم میدانند و برای نشستن بر صندلی ریاست دولت این سیستم با یکدیگر در رقابت هستند، از شبکههای اجتماعی فیلترشده استفاده میکنند و در همان شبکههای اجتماعی ساخته شده توسط جمهوری اسلامی، وعدهها و برنامههای خود را تبلیغ نمیکنند؟