انتخابات فرمایشی ریاست جمهوری اسلامی روز جمعه هشتم تیرماه انجام شد. اگر چه تا تهیه این مطلب هنوز نتایج آن اعلام نشده است، اما شواهد حاکی از آن است که شمارش آراء چنان مهندسی شده است که این نمایش به دور دوم کشیده شود و در مرحله دوم فرد مورد نظر خامنه ای و سپاه پاسداران از صندوق بیرون کشیده شود.
گزارش های منتشره در سطح ایران و جهان حاکی است که تبلیغات و تلاش های همه جانبه رژیم برای کشاندن مردم به پای صندوق آرا جهت تعیین چهاردهمین پادو، به عنوان رئیس جمهور، با دیوار بی تفاوتی شهروندان بیدار ایران برخورد کرد. بنا به گزارشات رسیده به سایت سیاسی – خبری پیام شعبه های اخذ رای خالی از جمعیت بودند. بنا به آن گزارشات در آستانه فرارسیدن ۸ تیرماه روز انتخابات نمایشی مذکور شمار زیادی از خانواده های دادخواه،مادران انقلاب ژینا در شهرهای مختلف کردستان،زندانیان سیاسی،فعالان کارگری،مدنی و سیاسی در شهرهای مختلف ایران و خارج از کشور،شورای هماهنگی سازمان های فرهنگیان،انجمن صنفی دانشجویان،سندیکای کارگران و شورای سازمان دهی کارگران معترض صنعت نفت و گاز در بیشتر از ۱۵۵ شرکت انتخابات نمایشی ریاست جمهوری رژیم را بایکوت و تحریم کردند و از شهروندان آزادیخواه و مبارز خواستند با ماندن در خانه هایشان این مضحکه انتخاباتی را بایکوت و به پای صندوق های رای نروند.
محض نمونه به گوشه هائی از چند فراخوان تحریم انتخابات اشاره میشود:
شمار زیادی از کارگران پروژهای عسلویه و جنوب کشور روز پنجشنبه ۷ تیرماه، طی بیانیه ای نمایش انتخاباتی رژیم را تحریم کردند. آنها نوشتند:
“ما هیچ امیدی به حل مشکلات طبقه کارگر از سوی نمایندگان طبقه سرمایهدار نداریم و تنها متکی به مبارزات متحدانه کارگران برای احقاق حقوقمان هستیم.”
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران نوشتند انتخابات برایشان موضوعیتی ندارد و آنها مطالبات خود را از طریق تلاش برای تشکلیابی مستقل و تقویت نهادهای مردمی دنبال خواهند کرد.
اسماعیل بخشی، از فعالان کارگری مشهور ضمن یک توییت دعوت به تحریم انتخابات کرد و در قسمتی از آن نوشت:
تعدادی از زنان مبارز و انقلابی کردستان طی اطلاعیه ای از شهروندان در سراسر ایران و از جمله در کردستان خواستند نمایش انتخاباتی رژیم را تحریم کنند.
جمعی از مادران دادخواه کردستان طی یک اطلاعیه با نهایت جسارت و با نام و نشان نوشتند:
” ما به عنوان جمعی از مادران دادخواە و عدالت خواه سیرک نمایشی ریاست جمهوری ایران را تحریم خواهیم کرد”.
شماری از دانشجویان دانشگاه های تهران روز پنجشنبه 7 تیرماه، در بیانیه ای نمایش انتخاباتی رژیم را بایکوت کردند. در بخشی بیانیه آنها آمده است:
“اما رای ندادن نیز به تنهایی کافی نیست. رای ندادن در صورتی میتواند مفید واقع شود که با فکر کردن به آلترناتیوی برای وضع موجود و مبارزه برای تحقق آن همراه باشد.”
همانطور که گفته شد تعداد چشمگیری از دادخواهان و بویژه مادران داغدار رسما و از طروق گوناگون مردم را فراخوان دادند که رای ندهند. گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی، وبلاگنویس جانباخته در زندان، مادری که در جنبش «زن، زندگی، آزادی» به نشانه همراهی با دختران ایران حجاب از سر برداشت در پیامی ویدیویی، انتخابات را «نمایشی توخالی» خواند و حاصل شرکت هر شهروند در «این نمایش شوم» را، «تحکیم پایههای حاکمیت بد سیرت» عنوان کرد. در خارج کشور نیز ایرانیان مخالف جمهوری اسلامی در مقابل شعبه های رای گردهمائی های اعتراضی و افشاگرانه راه انداختند.
بر متن بیزاری دهها میلیونی از جمهوری اسلامی و فعالیت های وسیع بایکوت کردن نمایش انتخاباتی، که به گوشه هائی از آن اشاره شد، شعبه های اخذ رای در شهر و روستاهای ایران و کشورهای خارج خالی ماندند. گزارشگران سایت حال وش گزارش دادند که در شهرها و روستاهای بلوچستان مردم بلوچ از انتخابات شرکت نکرده و حوزه های رای گیری خالی ماندند. گزارش ها، فیلم ها و ویدئوهای منتشر شده از حوزه های انتخاباتی شهرهای خاش، سراوان، زاهدان، چابهار، مهرستان و دیگر حوزه های انتخاباتی در بلوچستان نشان می دهد که این حوزه های رای گیری کاملا خلوت هستند و حتی در بسیاری از آن ها هیچ کسی دیده نمی شود.
مردم نه تنها در شهرها و روستاهای ایران مراکز رای گیری را خالی گذاشتند، بلکه زندانیان سیاسی شجاع نیز با صدور بیانیه ها و اطلاعیه ها نمایش انتخاباتی را تحریم کردند. بر اساس اطلاعات رسیده تمامی زندانیان سیاسی محبوس در زندان قزلحصار کرج انتخابات را تحریم کرده و حاضر به دادن رای دادن نشدند. در بخش زنان زندان اوین ۶۷ زندانی سیاسی از دادن رای احتراز کردند.
نمایش مضحک انتخابات ریاست جمهوری در هشتم تیر ماه نبردگاهی به وسعت ایران در بین سران، کاربدستان و مزدوران رژیم و شهروندان انقلابی، معترض و مبارز این کشور بود که مردم در آن پیروزی درخشانی را رقم زدند. دستاوردهای این رویاروئی نفس گیر در تداوم مبارزات انقلابی و ازادیخواهانه مردم ایران به کار گرفته خواهد شد. بدون شک جبهه های تازه در مبارزات سیاسی و طبقاتی باز خواهند شد. در پروسه این مبارزات است که بتدریج تشکل های توده ای و حزبی شکل گرفته و یا تقویت خواهند شد؛ رهبران قابل اتکا و معتبر شناخته میشوند؛ آلترناتیوی انقلابی شکل خواهد گرفت و تکلیف جمهوری اسلامی و حکومت بعد از آنرا تعیین خواهند کرد. نیروهای چپ و رادیکال بایستی وظایف خود را بر مبنای نیازهای این پروسه قابل پیش بینی تعیین کنند.