وریشه مرادی در حمایت از شریفه محمدی و پخشان عزیزی در دادگاه شرکت نکرد: من را به جرم زن بودن، کورد بودن و جستجوگر حیات آزاد به بغی متهم کردند

Print Friendly, PDF & Email

بخش خبر

وریشه مرادی، زنِ کرد زندانی در زندان اوین که قرار بود یکشنبه ۱۴ مرداد در دادگاه حاضر شود در نامه‌ای از زندان اوین نوشت در حمایت از شریفه محمدی و پخشان عزیزی که دستگاه قضایی آنها را به «بغی» و «اعدام» محکوم کرده است، در دادگاه شرکت نمی‌کند، «چرا که چنین دادگاهی که حکم عادلانه‌ای در آن صادر نمی‌گردد را به رسمیت نمی‌شناسد».

او در نامه‌اش با بیان اینکه «بارها در شرایط دشوار بازجویی‌ها و بازپرسی‌ها‌ دفاعیاتم را ارائه داده است»، نوشت این‌بار دفاعیه‌اش را خطاب به مردم و جامعه همیشه هوشیار و آگاه به نگارش درمی‌آورد.

متن کامل نامه وریشه مرادی را در بیدارزنی بخوانید.

مرادی که از مرداد ۱۴۰۲ در زندان حبس شده است در بخشی از این نامه حضور خود در جنگ با داعش در روژاوا (کردستان سوریه) را روایت کرده:

زمانی که مردم در مرز ترکیه و سوریه، سپر انسانی درست کرده بودند، یکی از هزاران انسانی بودم که «فرزند خاورمیانه بودن» ما را به آنجا کشانده بود. پس از زخمی شدن، دیگر امکان و توان حضور در فضای مبارزاتی آنجا را نداشتم،‌ از همین رو باردیگر به شرق کوردستان و کژار بازگشتم تا به فعالیت‌های آموزشی، تحقیقاتی و اجتماعی ادامه دهم. این درحالی بود که مبارزه با داعش منجر به قرار گرفتن نامم در لیست ترور نیروهای استخباراتی ترکیه (MIT) شده بود،‌ از همین رو حضورم در روژاوا یا اقلیم کوردستان مساوی بود با تهدید به ترور شدن توسط دولت ترکیه.

او در ادامه این نامه روز بازداشت و ۱۳ روز حبسش در بازداشتگاه امنیتی سنندج را چنین شرح داده:

در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ در پلیس راه سنندج- کامیاران توسط نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر شدم، تیراندازی، شکستن شیشه‌‌های ماشین، شکنجه و تعرض فیزیکی در لحظه‌ی دستگیری، جنگ روانی، بازجویی در سلول انفرادی (شکنجه‌ی سفید) به دور از چشم دوربین‌ها به منظور عدم ثبت برخوردها و تعرض غیراخلاقی‌شان، مواخذه در برابر دوربین برای تحقیر اراده و فشارهایی که در طول ۱۳ روز حضور در اطلاعات سنندج متحمل شدم،‌ بخشی از فشارهای تحمیل شده بر من است. آنان وحشی‌ام خواندند و گفتند زنانگی‌ات را از دست داده‌ای! چرا گریه نمی‌کنی؟ آخرین بار که گریستی ‌چه زمانی بود؟ آخرین بار کِی گُلی را بوییده‌ای؟

مرادی که از زمان بازداشت با فشارهای متعددی روبرو است و برای اعتراف اجباری تحت آزار قرار گرفته، افزوده: «مرا به بند ۲۰۹ بازداشتگاه اوین منتقل کردند، در آنجا به مدت چهار ماه و نیم در بازجویی‌ها، تحت فشارهای بسیار، از جمله شکنجه‌های سفید، سناریوسازی‌های متناقض و فریبنده و تهدید به ترور شخصیت، گرفتن اعتراف اجباری و … نگه داشته شدم. سردردهای شدید و خون‌ریزی‌های مداوم (از ناحیه‌ی بینی)، ‌شدیدتر شدن دردهای گردن و کمر،‌ ارمغان روزهای حضورم در سلول انفرادی بود. به عبارتی، همان بلایی را که احتمال داشت نیروهای استخباراتی ترکیه بر سرم بیاورند،‌ وزرات اطلاعات ایران به انجام رسانید. در تاریخ ۵ دی ماه ۱۴۰۲ به بند زنان اوین منتقل شدم. در نهایت در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهام «عضویت در گروه‌های معارض» و «بغی» تفهیم اتهام شدم.»

داعش سرمان را می‌برید و جمهوری اسلامی سرمان را به دار می‌کشد

این زنِ کُرد زندانی سپس پرسیده است ««چرا مبارزه با نیرویی تروریستی هم‌چون داعش هم‌تراز و هم‌ردیف جنگ علیه جمهوری اسلامی قلمداد می‌شود؟!» پس ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر مبارزه‌اش با داعش در کجای تاریخ قرار می‌گیرد؟»

او در همین نامه گفته است: «داعش سرمان را می‌بُرید و جمهوری اسلامی، سرمان را به دار می‌کشد. ‌هیچ دانش سیاسی-حقوقی توان حل این پارادوکس را ندارد. پس بیدار باشیم.»

مرادی با افشای اینکه در طول یک سال بازداشت تنها سه ماه و نیم امکان ملاقات با خانواده را داشته و مابقی را یا در سلول انفرادی به سر برده یا در بند زنان زندان اوین اما با شرایط سلول انفرادی، نوشته است:

پس از گذشت ده ماه از بازداشت، در فاصله‌ی روزهای ۲۵ تا۲۷ اردیبهشت در بند اوین، بدون در نظر گرفتن و توجه به سوابق و کارنامه‌ام، مرا هم‌ردیف با داعش خواندند و تروریستم نامیدند و گفتند لازم بود از سوی دولت و با عنوان مدافع حرم به سوریه می‌رفتی. با توجه به این تعاریف، پس همه‌ی کسانی که بر مبنای وظایف انسانی علیه داعش مبارزه نمودند، باید تروریست باشند.

او که با اتهام بغی روبرو است گفته است فشارها بر او در سه ماه اخیر برای پذیرش اتهام‌های جدید و اعتراف اجباری ادامه داشته، وکلای او نتوانسته‌اند پرونده را بخوانند و حق ملاقات با وکیلش را نداشته است.

مرادی که عضو جامعه آزاد زنان شرق کردستان است در پایان نامه‌اش تاکید کرده است:

همچنان از مبارزاتم بر علیه نیروهای تروریستی داعش در کوبانی دفاع می‌کنم، و تا پایان هرگونه ستم علیه زنان، از کوردستان تا بلوچستان و از ایران تا افغانستان، و تا رسیدن به آرمان‌های ژن، ژیان، ئازادی به مبارزه ادامه خواهم داد. در پایان اعلام می‌دارم، در طول یک سال گذشته هیچ چیزی موجب ایجاد کوچک‌ترین تردیدی در انجام وظایف انسانی‌ام در قبال جامعه و به ویژه زنان نگشته و هرگز نخواهد گشت.

0 FacebookTwitterPinterestEmail

پیام بگذارید

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net