تعرض ادامهدار و مشاهده اجساد و بدنهای خونینِ زنان، کودکان و تودههای محرومِ غزه قابلتصور و درک نیست. جانیان بشریت، آزار و اذیتِ انسانها را از چهار دیوارهای امنیتی – پلیسی، به اماکن پزشکی – عمومی همچون بیمارستانها، خیابانها، محلهها، کوچهها و خانهها کشاندهاند و در استمرار آنها مصر هستند. هیچ منطقِ انسانی یا آرمانِ سیاسیِ مطابق با محترم شمردن به ارزشهای انسانی، از وضعیت حالِ غزه بهغیراز حاکمان جهان کنونی راضی نیست؛ حاکمانی که شامهٔ انسانی – سیاسیشان، هممعنی با کشتار بیدفاعترین انسانها و به یغما بردن ثروتهایشان است. همهٔ آنها دغلکار هستند و بهظاهر قیافه دفاع از حقوق انسانی میگیرند. از سازمان ملل و نهادهای حقوق بشری گرفته تا دولتهای بهاصطلاح مخالف سرکوبِ مردم غزه، به دنبال چرخش بهتر سرمایههای امپریالیستی در عرصهٔ جهانیاند. بهطور نمونه ازیکطرف تصمیم به ارسال نیازهای پزشکی و اولیهٔ زندگی میگیرند و از طرف دیگر و همزمان بر سرزنان، کودکان و تودههای ستمدیدهٔ غزه، توپ، بمب و گلوله سرازیر میکنند؛ تصمیم سیاسی و اعمالی که یاد آورد بعضاً مناسک مذهبی است.
به بیانی دیگر جدا از رو شدن بیشتر ماهیت سازمان ملل و نهادهایی همانند حقوق بشر، هجوم وحشیانهٔ اخیر به غزه نه فراموششدنی بلکه اضافهای دیگر به تاریخِ جنایتکارانهٔ دولتهای امپریالیستی و بخصوص دولت اسرائیل علیه تودههای دردمند فلسطین است. نیز پخش تصاویرِ دردناک و اخبار تعرض بیوقفهٔ مردمِ غزه به سرتاسر جهان، راه قضاوت سیاسی [جنگِ نزدیک به سه ماه در غزه] را بسیار آسان کرده است. زیرا که بیاندازه واضح است و بیش از دو میلیون انسان که بیشترین آنها را زنان و دختران و کودکان تشکیل میدادند، دههها در مساحتی محدود [در حقیقت دههها] حبس و سر آخر لتوپار کردهاند تا جهان را از امیال پلیدشان پنهان کنند؛ بیش از هشتاد درصد خانههای مسکونی را به خرابه تبدیل و نزدیک به دو میلیون نفر را آواره کردهاند تا قدر قدرتی خود را به رخِ جهان انسانی بکشند. ازاینرو مقیاسِ چنین سلاخی و خرابیها قابلدرک نیست و معلوم شده است که نشست چندینبارهٔ سازمان ملل و متعاقب آن صدور قطعنامههای “انساندوستانِ”شأن فوایدی جز تأیید و امتداد وضعیت کنونیِ تا سرحدِ تسلط کامل ذخایر گاز، نفت، آبراههای کشتیرانی و نیز کوچاندن مردم غزه بهمنظور برقراری ثبات و امنیت برای دولتهای غاصب و زورگویی همچون اسرائیل، امریکا و دیگر همپایگیهایشان نیست.
درهرصورت و جدا ازنظر و تحلیلهای سیاسی ارائه دادهشده از سوهای متفاوت از وقایع چندماههٔ اخیر، چند موضوع روشنشده است و اینکه سازمان ملل و دمودستگاههای ذیربط و دولتهای بهظاهر مخالفِ دولت اشغالگر اسرائیل، مخالفِ تداوم جنگهای ارتجاعی و بهویژه خواستار دفاع عملی از حقوق انسانهای اسیرشده در غزه نیستند. چندین مرتبه فرمان آتشبس و حفاظت از مردم غزه توسط بیش از صد و پنجاه کشور را صادر کردند و سر آخر به دلیل مخالفت دولت امریکا، جنگ در غزه دارد جان بیشتری را میگیرد. اینکه گردانندگان سازمان ملل، وابستگان به طبقات بالا و ازجمله ارابهٔ سیاستهای پنج قدرت بزرگ جهان هستند. به همین دلیل کارکرد و قوانینشان، رعایت و اجرا قوانینِ مطابق با منفعت گردانندگان بزرگ است. بهطور مثال دولت امریکا از یکسو ادعای حفاظت از جان مردم غزه را دارد و از سوی دیگر در پی ارسال کمکهای مالی – نظامی و سیاسی به دولت اشغالگر اسرائیل است. اضافهتر اینکه بیش از 200 سلاح و جنگافزار تازه تولیدشده توسط امریکا به اسرائیل تحویل دادهشده است تا جنگ خانمانسوزِ مطابق باسیاستهای جنگی – اقتصادی امپریالیسم امریکا در منطقه و بخصوص در غزه را بهپیش ببرد. جنگی که تابهحال بیش از 23 هزار کشته داده است که نیمی از آنان را کودکان تشکیل میدهند. در حقیقت اوضاع غزه بسیار اسفبار است و پس بمیان آوردن آب، غذا مکفی و امکانات بهداشتی و پزشکی بیمعنا هست. بهطور مثال برای 200 نفر در غزه یک توالت و نیز 4000 نفر یک حمام وجود دارد. این وضعیت دهشتناکی است که قدرتمداران بزرگ، دولتها و دار و دستههای وابستهشان در غزه مولد آن و برخلاف انساندوستیهای کاذبشان همه بهاندازهٔ قد و قوارهشان ذینفع هستند و بدون کمترین شبههای موضوعِ فعلیشان، نجات انسانهای سرکوب و محاصرهشده در غزه نیست.
بهراستی این چه دنیایی است که علیرغم مخالفتهای میلیونیِ تودههای سرتاسر جهان از کشتارِ زنان و جوانان، کودکان و سالمندان غزه، جمعی محدود موافق ادامه آن هستند. این چه دنیایی است که دستهای کوچک دارند دستهها و سازمانهای ارتجاعی وابسته به خود را در چهارچوب سیاستهای جنگیشان تولید و مسلح میکنند و در همان حال خواهان خلاصی از شرِ دار و دستههای دستسازی همچون حماس هستند! بمانند پیشین مبارزه بهقصد نابودی شر و برقراری دنیایی فارغ از جنگ در غره بهانه است و میدانند ثروتی بهمراتب ارزندهتر از حماس در نوار غزه و کرانه باختری اتراق کرده است. در حقیقت نزاع بر سر تصاحب بیشترِ منابع غنی گاز و نفت در نوار غزه و کرانه باختری و نیز کنترل آبراههای کشتیرانی است. دلیل، به جریان انداختن “توافق در دهلینو توسط امریکا، اروپا، هند، عربستان سعودی و امارات در کریدور جدید اقتصادی و در تقابل با پروژه جاده ابریشم چین” است. علت نه تقسیم ثروت و منابع طبیعی و یا تضمینِ آرامش و ثبات برای فلسطینیان بلکه مصادره ذخایر چند میلیارد دلاری گاز طبیعی در غزه است. پس نخست احتیاج به امنیت دلبخواه و در ثانی کنترل کامل گاز و نفت و نیز انتقال آن به اروپا و امریکا است. بدین ترتیب “مبارزه” با حماس در این بستر قابل توضیح است و پافشاری و هدف دولت امریکا، اسرائیل و نیز دیگر دولتهایی همچون دولت خودگردان فلسطین، مصر و بهموازات آنها حماس در شراکت بیشترِ ذخایر گاز و نفت در آبهای مدیترانه است. بیهوده نیست که روزانه دولت اسرائیل به یاری دولت امریکا دارد بیش از 360 میلیون دلار [در جنگِ غزه] هزینه میکند در حالیکه درآمد روزانه تودههای غزه [قبل از جنگ] 1 دلار در روز بوده است.
سرانجام هدف از کشتار دستهجمعی و کوچاندن تودههای ستمدیده غزه از سرزمین مادریشان، تسلط کاملِ ثروتهای کشفشده است و تا حدودی روشنشده است که حقایق، عکس گفتمان دروغین گردانندگان سیاستهای جنگی در اقصا نقاط دنیا و بخصوص در منطقهٔ خاورمیانه است. بدین لحاظ جنگهایی از نوع جنگ غزه، پیامآور دنیایی فارغ از دار و دستههای ارتجاعی و مسلح، و نیز جلوگیری از خون و خونریزی محرومان نیست. بیش از 7 دهه و تدریجاً تودههای فلسطینی را از سرزمینِ مادریشان راندهاند و آنچنان جنایاتی در حق آنان مرتکب شدهاند تا جائیکه این روزها دارد حرف از محاکمه جنایتکاران جنگی همچون نتانیاهو بمیان میآید؛ موضوعی که در آینده جهان انسانی با آن رودررو خواهد شد و بیتردید روزی فرا خواهد رسید که جوانان و تودههای ستمدیدهٔ غزه، تاوان اعمال جانیان بشریت را باز پس گیرند و در محیطی بهدوراز کشت و کشتار، تحقیر و توهین و اشغال به زندگیشان ادامه دهند
31 دسامبر 2023
10 دی 1402