از جمله آسیبهایی که حکومت ضدانسانی و غارتگر جمهوری اسلامی ایران در دوران حاکمیت خود به کشور وارد آورده است، آسیبهای زیست محیطی است. منابع طبیعی و محیط زیست ایران در طول این سالها چنان خساراتی دیده اند که جبران برخی عوارض به زمانی بس طولانی نیاز دارد و برخی از آسیبها نیز، غیر قابل جبران میباشند. حتی اشاره ای کوتاه به حوادث و خسارات وارده در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست، فهرستی بسیار طولانی خواهد گشت. من در این نوشته به طور کوتاه، با ذکر مواردی، نگاهی به برخی جوانب مسایل زیست محیطی خواهم داشت که تا حدودی نمایی از شرایط و وضعیت محیط زیست ایران را نشان میدهد(البته قابل ذکر است که هرگونه تخریب محیط، تاثیراتی در پهنه جهانی به جا می گذارد و آثار منفی آن محدود به یک منطقه یا یک کشور نمی گردد). از آن جایی که محیط زیست پیوندی مستقیم و موثر و ناگسستنی با تمامی امور جامعه دارد، تخریب آن منجر به بروز عوارض دیگری نیز می گردد، همان طور که در ایران سبب ایجاد اختلال در کارکرد جامعه و بروز مسایل و مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گردیده است. شایان ذکر است که گرچه زمان وقوع برخی مسایل در محدوده زمانی سال جاری و یا نزدیک به آن است اما با توجه به این که به طور معمول روند وقوع پدیده های زیست محیطی تدریجی است، نقطه آغاز این وقایع را میبایست در سالیان پیشتر(در زمان حکومت جمهوری اسلامی) جستجو نمود.
دریاچه ها و تالاب ها
دریاچه ارومیه: در مرداد سال ۱۳۹۰ برآورد گردید که شصت(۶۰) درصد از مساحت اين درياچه شامل سه هزار کیلومتر مربع، خشک و تبديل به شورهزار شده است. در آن هنگام ميزان غلظت نمک درياچهی اروميه به بیش از ۳۶۰ گرم بر ليتر رسید و عمیق ترین نقطه درياچه اروميه دو متر آب داشت. اكسيژن محلول در آب درياچه اروميه به شدت كاهش يافت که اين امر موجب شد زندگی تنها موجود زنده اين تالاب(آرتميا اورميانا) با خطر جدی مواجه شود، به گونه ای که ميزان آرتميا در آب درياچه اروميه به صفر رسيد. همچنین تمامی جزاير درياچه اروميه به هم چسبيدند. كل حجم آب موجود درياچه اروميه در شرايط نرمال ۳۴ ميليارد مترمكعب است که ۲۰ ميليارد مترمكعب آب درياچه اروميه از بين رفته است و برای جبرانِ کم آبی به همان ميزان آب نياز است.۱ با خشک شدن درياچه اروميه زندگی شش ميليون نفر در منطقه به خطر می افتد و ريزگردها به صورت ريزگرد نمک قسمت اعظمی از كشور را تحت تاثير قرار می دهد و زندگی را در اين نواحی نابود می كند. با خشک شدن درياچه اروميه بيش از ۱۰ ميليارد تن نمک به صورت گرد وغبار و طوفان بر سر مردم اين ناحيه خواهد ريخت و اين بحران تنها گريبان آذربايجان را نمی گيرد بلكه تمامی مناطق كشور را تحت تاثير خود قرار خواهد داد.۲
احداث جاده میانگذر در دریاچه، ساخت سدهای متعدد بر رودهای تغذیه کننده دریاچه و تخریب اکوسیستم منطقه، که توسط حکومت انجام پذیرفته اند، از جمله عوامل مهم در بروز بحران خشک شدن دریاچه ارومیه میباشند و در عین حال حکومت نه تنها هیچ اقدامی در جهت رفع انجام نمی دهد بلکه تجمعات مسالمت آمیز مردم برای جلب توجه نسبت به شرایط بحرانی دریاچه و درخواست نجات دریاچه از سوی آنان را، به شدت و با خشونت سرکوب نموده است.
سایر دریاچه های کشور نیز از شرایط مناسبی برخوردار نیستند. از جمله دریاچه خزر دچار آلودگی های شدید و گسترده ای است که بر شرایط محیط و اقتصاد منطقه تاثیر منفی گذاشته است۳&۴ و همچنین دریاچه هامون در اثر عملکرد دستگاه های حکومتی خشکیده است و مشکلات متعددی برای مردم و منطقه به وجود آمده است.۵
تالاب گاوخونی: تالاب گاوخونی که تنها دریاچه آب شور دایمی در فلات مرکزی کشور است و با متوسط وسعتی معادل ۴۳۰۰۰ هکتار وسعت در فاصلهی ۱۷۶ کیلومتری جنوب شرقی شهر اصفهان و ۱۲ کیلومتری ورزنه قرار دارد، به دلیل خشکی و کمبود آب، تا شعاع ده ها کیلومتر از تالاب، خالی از سکنه است. این تالاب با تثبیت پوشش گیاهی مانع از حرکت شن های روان به نواحی شرق استان اصفهان و از جمله شهر ورزنه می شد و نقش موثری در مهار بیابان زایی و نیز تغذیه آب های زیرزمینی، بهبود و بهسازی کیفیت آب و خاک و جلوگیری از فرسودگی و جابه جایی خاک و کنترل سیلاب، حفظ تنوع زیستی و ذخایر ژنتیکی، حفظ پایدار آبادبوم های انسانی محدوده خویش، و … داشته است.
برخی از مهمترین عوامل تهدید کننده و تحدید کنندهی این تالاب؛ نوسانات ورودی آب به تالاب و عدم تخصیص حقابه طبیعی آن(ناشی از مدیریت نادرست منابع آبی در بالادست)، ورود زهآب اراضی کشاورزی و پسابهای صنعتی و شهری به رودخانه زایندهرود و تالاب گاوخونی، تخریب پوشش گیاهی تالاب و اطراف آن در اثر پیشروی کویر و چرای بی رویه دام درمنطقه، قطع یکسره بیشه زارها، تاغ زارها و درختچه های اطراف تالاب، افزایش رسوبات سطح بستر تالاب و صید و شکار بی رویه ماهی و پرندگان می باشند.۶
متاسفانه گاوخونی تنها تالاب آسیب دیده نیست و تعداد زیادی از تالاب های ایران خشکیده اند و یا در حال خشکیدن و نابودی هستند.۷
رودخانه ها
سپیدرود(سفیدرود): سپیدرود گسترده ترین حوزه آبریز شمال کشور است. طبق یک بررسی، از ۱۶۰ رودخانه مهم کشور، میزان آلودگی ۷۰ رودخانه بسیار زیاد است که رودخانه سپیدرود از جمله این رودخانه ها می باشد. رودخانه سپیدرود با تخلیه مقدار ۱۸۴۰ تن نیترات و فسفات و مقدار ۳۰۰ تن انواع حشره کش ها، از آلوده ترین رودخانه های ایران در سواحل خزر است که به تنهایی بیش از ۵ درصد بار آلودگی تخلیه شده از سموم کشاورزی را در سواحل شمال کشور، به خود اختصاص داده است. ورود سالانه مقدار یک هزار تن پساب صنعتی و خانگی و انواع زباله های مدیریت نشده روستایی و شهری به سپیدرود، این رودخانه را به زباله دانی تبدیل نموده است. افزایش آلاینده های نفتی، میکروبی و کشاورزی؛ تعادل زیستی رودخانه سپیدرود را به خطر انداخته است و این رودخانه هر روز بیشتر به نابودی نزدیک می شود. اکوسیستم طبیعی سپیدرود دچار تغییرات زیادی شده است به طوری که از یک اکوسیستم فعال به یک اکوسیستم غیرفعال تبدیل شده است. این امر افزون بر خطر نابودی کامل رودخانه و گونه های متنوع آبزیان موجود در آن، اقتصاد و معیشت هزاران انسانی که در حاشیه این رودخانه زندگی می کنند را نیز به خطر انداخته است. همچنین فلزات سنگینی همچون جیوه، کروم و سرب، از جمله خطرناکترین آلوده کننده ها به شمار می روند که سال ها در محیط باقی می مانند و زندگی جانداران را به خطر می اندازند. تجمع مواد آلاینده به ویژه عناصر سنگین در بدن آبزیان و مصرف آنها توسط انسان، خطرات بسیار جدی به همراه دارد و باعث بروز بیماری های خطرناکی برای انسان ها می شود. با این که گزارش های کاملی از وضعیت بحرانی سپیدرود وجود دارد اما هیچ گونه اقدامی برای نجات آن به عمل نمی آید. شایان توجه است که سپیدرود از خارج استان گیلان سرچشمه می گیرد و آلودگی و تغییرات آن به هشت استان دیگر نیز ارتباط دارد.۸
سایر رودخانه های کشور و از جمله؛ رودخانه های جاری در مازندران۹، رود کارون۱۰ و زاینده رود۱۱&۱۲&۱۳ نیز دچار مشکلات شدیدی هستند.
آب های زیرزمینی
قنات ها: به دلیل خشکسالی(که همچنان ادامه دارد)، در طول ۱۲ سال(۱۳۷۷ تا ۱۳۸۹)، بیش از ۱۴۰ رشته قنات از مجموع ۵۹۹ رشته قنات گناباد خشک شده است و دیگر قنات ها نیز با کاهش ۱۰ تا ۹۰ درصدی میزان آبدهی روبرو شده اند. در اغلب مناطق کشت دیم از بین رفته است. باغات میوه نشانی از شرایط پیش از تاثیر بحران خشکسالی را ندارند. به علت از بین رفتن چراگاه ها و مراتع و گرانی علوفه، دامداری نیز به روال سابق انجام نمی شود. افت تولید شیر، کاهش وزن دام ها، کاهش تولید پشم، سوءتغذیه دام ها،شیوع بیماری ها در دام ها،از جمله آثار خشکسالی بر زیر بخش دام شهرستان گناباد بوده است. تعداد دام سبک در طول ۱۲ سال به میزان ۴۵ درصد کاهش یافته است. طی سال های نخست خشکسالی، به دلیل ناتوانی دامداران در تغذیه دام ها، بسیاری از دام ها و از جمله دام های مولد روانه کشتارگاه شده است. کار به جایی رسیده است که مردم منطقه که زمانی گوسفند به کشتارگاه های مشهد، زاهدان، یزد و اصفهان می فرستادند، امروزه خود از گوشت های وارداتی و سوسیس و کالباس استفاده می کنند. دستگاه های دولتی خسارت وارد شده به بخش کشاورزی شهرستان گناباد را ۲۶۱۰(دو هزار و ششصد و ده) میلیارد ریال برآورد نموده اند و دولت فقط ۵/۵ درصد از خسارات وارده را جبران نموده است. همچنین برآورد شده که مبلغ ۷۱۰ میلیارد ریال به بخش منابع طبیعی گناباد خسارت وارد شده است. حیات وحش و گونه های زیستی نادر گیاهی و جانوری منطقه نیز به دلیل کاهش شدید منابع آبی و غذایی، در معرض خطر و نابودی قرار دارند. مناطق حفاظت شده «هنگام» و «هلالی» در سال های اخیر خسارات جدی دیده اند. ۹۵ درصد چشمه ها و ۹۰ درصد قنات های داخل مناطق حفاظت شده گناباد از بین رفته اند. چاه های آب آشامیدنی و بهداشتی روستاهای شهرستان گناباد نیز وضعیت مناسبی ندارند و عمق چاه ها از ۱۲۰ متر به ۳۰۰ متر افزایش یافته است و کیفیت آب چاه ها نیز به شدت افت کرده است. بسیاری از روستاییان دیگر توان اداره زندگی خود را ندارند و حتی در تامین نیازهای اولیه و ساده زندگی خود درمانده اند و از کمیته امداد کمک دریافت می کنند. روستاییان زیادی به ویژه جوانان برای یافتن کار و گذران زندگی به شهرها مهاجرت نموده اند که برخی از آن ها در شهرها بیکار مانده اند و با مشکلات اجتماعی و خانوادگی متعددی دست به گریبان هستند.۱۴
چشمهها: در فروردین ۱۳۹۱، آبدهی چشمه مشهور و پرآب «برم» در شهر لردگان(در استان چهارمحال و بختیاری) که دارای متوسط دبی آب ۲۴۰۰ لیتر در ثانیه بود و حتی در بحران خشکسالی و کاهش آبدهی نیز دبی آب آن از ۱۶۷۰ لیتر در ثانیه کمتر نشد، متوقف شده و چشمه به اصطلاح کور گردیده است. چند مزرعه پرورش ماهی و بیش از دو هزار هکتار از زمین های کشاورزی و شالیزارهای لردگان، از آب این چشمه بهره می گرفتند. بررسی ها حکایت از دخالت عوامل انسانی در بروز این اتفاق دارد. ریزش و فروریختگی گسترده در زیر چشمه و محدوده برکه در داخل زمین، که در اثر ساخت و ساز «مصلی لردگان» صورت گرفته و سنگ چینی هایی که با صخره سنگ های بزرگ و به بهانه محدود کردن برکه(به منطور افزایش سطح آب برکه) و محوطه سازی چشمه انجام گرفت، خاکبرداری ها و برداشت شن و ماسه در حجم بسیار زیاد و به صورت بی رویه و غیراصولی از بستر رودخانه فصلی بالادست چشمه و در نتیجه نفوذ آب گل آلود رودخانه در سفره زیرزمینی چشمه؛ عوامل بروز مشکل برای چشمه بوده اند. عدم آبدهی چشمه خسارت های زیادی را به مزارع پرورش ماهی پایین دست چشمه وارد نموده است.۱۵
بیابانها
به دلیل بی توجهی و بی برنامگی و عملکرد سوء حکومت، مساحت بیابان های کشور در طول چند دهه اخیر افزایش داشته است. به طوری که طبق برآوردهای پایان سال ۱۳۹۰، بیابان ها حدود ۲۶ درصد از کل مساحت کشور را تشکیل می دهند. میزان سطح بیابان ها در برخی استان ها از میزان میانگین کشوری هم بالاتر است و به طور مثال در کرمان، ۳۴ درصد از کل مساحت استان را بیابان ها تشکیل می دهند.۱۶
گسترش بیابان های جاجرم: جاجرم یکی از شهرستان هایی است که بخش زیادی از مساحت آن را بیابان تشکیل می دهد. به طوری که بیش از ۱۰۱ هزار و ۴۰۱ هکتار از عرصه های منابع طبیعی این شهرستان از بیابان تشکیل می شود که حدود یک سوم عرصه های طبیعی آن به شمار میرود. بیابان های جاجرم به دلیل تاثیر عوامل اقلیمی و انسانی به طور روزافزون در حال گسترش است و این افزایش مساحت هم بیشتر در قسمت های مرکزی و جنوبی شهرستان به چشم می خورد. با بررسی شرایط حاکم بر منطقه و روند بیابانزایی در نقاط شهری، مشخص گردیده است که شهرهای جاجرم و سنخواست به همراه ۱۲ روستای پیرامون آن ها در معرض خطر قرار دارند و جمعیتی که از این شرایط متحمل ضرر و زیان می شوند، بیش از ۸ هزار خانوار خواهند بود(برآورد سال ۱۳۹۰). راه های ارتباطی و کارخانه «آلومینا» نیز در خطر است. کمبود اعتبار برای اجرای پروژه های منابع طبیعی به ویژه تثبیت شن و بیابان زایی، تخصیص نیافتن به موقع اعتبارات به رغم اقلیم خشک منطقه و پیشروی عرصه های بیابانی و فرسایش خاک، کمبود نیروی حفاظتی و قرق بان، کمبود تجهیزات اطفای حریق، نبود خودروی مناسب و مجهز به تجهیزات اطفای حریق برای استقرار در نقاط حادثه خیز؛ از جمله مشکلات موجود در راه مقابله با بیابانزایی و تخریب عرصه های منابع طبیعی به شمار می رود. بیابان زایی یک مسئله اجتماعی هم محسوب می شود که زندگی افراد و سرنوشت مناطق تحت سکونت آنان را به خطر می اندازد. زمانی که یک منطقه به بیابان تبدیل می شود، ساکنان آن منطقه ناچارند به مناطق دیگری مهاجرت نمایند.۱۷
بنا به نوشته یک کارشناس حوزه مربوط(در سال ۱۳۸۸): از زمان تصویب و پیوستن ایران به پیمان مقابله با بیابانزایی[۱۳۷۵]، ۱۳ سال میگذرد؛ حاصل این ۱۳ سال، تدوین و ارایه برنامهی اقدام ملی مقابله با بیابان زایی و کاهش اثرات خشکسالی است. بیش از سیزده سال(سه دولت) از تصویب این معاهده در مجلس شورای اسلامی ایران میگذرد، ولی دریغ از این که حتی وعده اجرای این قانون در شعارهای انتخاباتی دولت ها یا کاندیداها مطرح شود، تا چه رسد به تدوین و اجرای برنامه ای جامع متضمن اجرای مفاد این کنوانسیون به نام برنامه اقدام ملی و یا ایجاد ساختارهای تشکیلاتی و اداری مناسب برای پیگیری آن در کشور. متاسفانه دولت ها یکی پس از دیگری آمدند و در ابتدای کار یکی دو جلسه تشکیل دادند و بعد متوجه شدند که شاید کارهای مهمتری از جمله روزمرگی دارند و لذا آن را برای آیندگان رها کردند و رفتند. کافی است بدانیم که در طول ۴ سال گذشته[۱۳۸۴ تا ۱۳۸۸] کمیته اقدام ملی به ریاست وزیر جهاد کشاورزی، فقط دوبار تشکیل جلسه داده است! آن هم در باره موضوعی که بیشترین خطر برای کارمایه های طبیعی و ملی به شمار می آید.۱۸
منابع طبیعی(جنگل ها)
تخریب جنگل های ناهارخوران گرگان توسط نیروهای نظامی و امنیتی: جنگل ناهارخوران در حاشيه جنوبی مركز استان گلستان با نام ساخت موزه در خطر تخريب جدی قرار گرفته است. رييس كميسيون فرهنگی، اجتماعی و زيست شهری شورای شهر گرگان، در اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ گفته است: «متاسفانه یکی از نهادهای دولتی[سپاه پاسداران]، قصد تصرف عرصه وسیعی از پارک جنگلی و تاریخی ناهارخوران و ساخت و ساز موزه در اين محوطه را دارد. در سايه سكوت ادارات و سازمان های متولی، علاوه بر واگذاری اين عرصه ملی كه حدود ۱۰هكتار است كه دور آن را فنس کشیده اند، چهار ميليارد تومان هم از اعتبارات استانی و ملی به اين ساخت و ساز اختصاص دادهاند. در حالی كه مطابق مقررات موجود، ساخت و ساز در اين محور طبیعی- تاریخی ممنوع است و بسیاری از كارشناسان ساخت و ساز در اين مسير گردشی و طبیعی را منجر به نابودی كامل ناهارخوران می دانند. با توجه به اين كه اين محوطه بيشتر تفريحگاه و محل استراحت اقشار ضعيف و متوسط شهری است … ساخت و ساز و تصرف اين محوطه، برای مردم قابل قبول و قابل تحمل نيست و بسیاری از مردم به شورا بابت آن اعتراض می کنند. سكوت مسوولان ذیربط همچون اداره كل منابع طبیعی استان و صدور مجوز قطع درختان ارزشمند منطقه ناهارخوران، باعث ادامه روند اين تخريب شده است؛ در حالی كه درختان بسيار باارزش و نادری در اين محل وجود دارد كه به لحاظ زیبایی و ویژگی های طبیعی در دنيا منحصر به فرد بوده و عمر بعضی از آن ها به چند صد سال می رسد و پس از قطع شدن، جایگزینی نخواهند داشت. متاسفانه تاكنون اقدامات و مخالفت های ما در اينباره به جایی نرسيده و اخبار و گزارش های رسيده خبر از شروع اين پروژه می دهد.»
مديركل منابع طبيعی گلستان در پاسخ به اين سوال كه چگونه ۱۰ هكتار جنگل برای ساخت موزه به یک نهاد واگذار شده گفت: «اين مقدار ۱۰هكتار نيست و حدود ششهزار متر است كه در سال ۷۳ برای دفن شهدای گمنام به بنياد حفظ ارزش های دفاع مقدس داده شده است. آنها تمام مجوزهای لازم را در همان زمان دريافت کرده اند و حالا در حال اجرای طرح هستند.»
اما رييس كميسيون فرهنگی، اجتماعی و زیست شهری شورای اسلامی شهر گرگان درباره مساحت زمین تصرف شده گفت: «مجوز اجرای طرح در شش هزار متر داده شده اما فنس کشی در اطراف ۱۰ هكتار انجام شده است.» او در نامه ای خطاب به رییس دفتر بازرسی خامنه ای نوشت:« بيش از دو سال است كه یکی از نهادهای استان گلستان حدود ۱۰ هکتار از اراضی جنگلی را در ارتفاعات و دل جنگل های طبیعی و بكر ناهارخوران گرگان به بهانه تاسيس موزه محصور كرده و بی توجه به مخالفت های مردمی، اخيرا به قطع درختان و خاکبرداری عجيب و بی سابقه در اين منطقه جنگلی(نورالشهدا) جهت ساخت و ساز اقدام نموده است… شواهد حاکی از عزم اين نهاد نظامی جهت ساخت و ساز گسترده یک مجموعه اختصاصی اين نهاد به بهانه احداث موزه است. اين مجموعه با دست اندازی و تسخير در محدوده ای از عرصه های منابع طبیعی و ملی است كه همواره مورد نظر سودجويان و زمین خواران برای تخريب و ساخت و ساز بوده و از سوی مردم و مسئولان محلی صيانت شده است… اقدام نهاد مذكور مغاير فرمايشات و تصريح مقام معظم رهبری در ارتباط با صيانت از جنگل ها و منابع طبیعی(فرمايشات معظم له در روز درختکاری) است، اين در حالی است كه اين نهاد مستقيما زير نظر مقام معظم رهبری قرار دارد و اين ساخت و ساز گسترده، مخرب و بی سابقه نزد مردم شهر گرگان و منطقه، ذهنيت و تبعات بسيار منفی ايجاد كرده است تا جایی كه حجم عجيب خاکبرداری در دل جنگل، كارشناسان منابع طبیعی را نيز حیرت زده كرده است. در حالی كه به فاصله چند دقيقه از شهر گرگان، زمین های غیرجنگلی و حتی کم بازده وجود دارد، انتخاب و اصرار بر تخریب یک عرصه کاملا طبیعی و جنگلی و همچنين عدم پاسخگویی و تهدیدهای امنیتی در برابر سوالات مردم شایبه های زیادی را گمانه می زند. عرصه جنگل های انبوه شمال كشور يادآور کدام یک از مناطق عملیاتی دوران دفاع مقدس است؟! ….»
شایان ذکر است كه استان گلستان به دليل جاری شدن سیل طی ۱۲ سال گذشته- كه به زعم غالب كارشناسان، در اثر كاهش سطح پوشش گیاهی منطقه بوده- پرحادثه ترین استان كشور نام گرفته است. كارشناسان معتقدند اگر روند تخریب ها در جنگل های گلستان و از جمله ناهارخوران گرگان همچنان ادامه داشته باشد باز هم بايد شاهد جاری شدن سيل و رواناب، از دست رفتن جنگل ها، فرسايش خاک، رانش زمين و بسیاری ديگر از انواع بلايا و حوادث باشيم.۱۹
پیش از این هم به بهانه ساخت موزه برای بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس، به زمین های جنگلی و پارک ها تجاوز شده بود. قلع و قمع بیش از پانصد(۵۰۰) اصله درخت ۲۰ ساله در پارک جنگلی «تهلیجان» در آذرماه سال ۱۳۸۸، و نیز نوبتی پیش از آن تاریخ، از جمله تخریب های صورت گرفته در چارچوب فعالیت های بنیاد مزبور می باشد.۲۰ بنیادی که تحت اختیار فرماندهان سپاه پاسداران قرار دارد.۲۱
منابع طبیعی از جمله عرصه های مورد تخریب و غارت در جمهوری اسلامی بوده و هست و موارد بسیار زیادی را می توان برای آن مثال آورد.۲۲ حفظ، حمایت و حراست از جنگل ها، مراتع، بیابان ها و حوزه های آبخیز کشور؛ از جمله وظایف سازمان جنگل ها، مراتع و آبخیزداری است.۲۳ که مسئولان این سازمان بدان عمل نمی کنند.
مناطق حفاظت شده
پارک ملی کلاه قاضی: سال ۱۳۹۰ کمیسیون امور زیربنایی، صنعت و محیطزیست هیات دولت، ۸۷۰ هکتار از اراضی پناهگاه حیات وحش و پارک ملی کلاه قاضی در استان اصفهان را به وزارت راه و شهرسازی واگذار کرد تا دخل و تصرف در پارکهای ملی و پناهگاه های حیات وحش به یک روال عادی تبدیل شود. وزارت مسکن و شهرسازی در سال ۱۳۷۵ درحالی نقشه های طرح جامع شهر جدید بهارستان را برای تصویب در شورایعالی محیط زیست مطرح کرد که بخشی از طرح در اراضی کلاه قاضی واقع شده بود.
سازمان مسکن و شهرسازی نه تنها به اعتراضات و مخالفت های کارشناسان و دوستداران محیط زیست در این خصوص اعتنایی نکرد، بلکه سند شش دانگ ۲ هزار هکتار اراضی متعلق به پارک ملی کلاه قاضی را بر خلاف نص قانون به نام خود نمود. در پی آن، مسئولان محلی محیط زیست به مراجع مختلف از جمله بازرسی و استانداری شکایت می کنند اما با وجود تاکید بر لغو این اسناد و اصلاح نقشه های طرح جامع هیچ گونه اقدامی در این زمینه صورت نگرفت؛ حتی مسئولان وزارت مسکن و شهرسازی دستور معاون اول وقت رییسجمهور(در سال ۱۳۸۴) مبنی بر لغو اسناد ثبتی را نادیده میگیرند. سپس در همان سال(۱۳۸۴) شورایعالی محیط زیست طی مصوبه ای ۱۵۲هکتار از زمین های این پارک را به وزارت مسکن و شهرسازی واگذار می کند و در اردیبهشتماه سال ۱۳۹۰، ۸۷۰ هکتار دیگر از اراضی پارک به مسکن و شهرسازی واگذار می شود. تاکنون مسئولان مسکن و شهرسازی موفق شدهاند طی ۲ مرحله، ۱۰۲۲هکتار از این زمین ها را با موافقت شورایعالی محیطزیست و مصوبه کمیسیون زیربنایی صنعت و محیطزیست تصاحب کنند.
در حالی زمین های کلاه قاضی به وزارت راه و شهرسازی واگذار شده که براساس ماده ۸ آیین نامه اجرایی قانون حفاظت و بهسازی محیطزیست، هر گونه دخل و تصرف در پارک های ملی ممنوع و غیرقانونی اعلام شده است و مرتکبین چنین تخلفاتی براساس ماده ۶۹۰ قانون مجازات اسلامی باید به یک ماه تا یکسال حبس محکوم شوند. پس از اعتراض کارشناسان و دوستداران محیط زیست به این واگذاری، رییس سازمان محیط زیست اعلام کرد: وزارت راه و شهرسازی در ازای دریافت ۸۷۰ هکتار از زمینهای پارک ملی کلاه قاضی، ۲۰۰۰ هکتار زمین در نقاط مختلف کشور به سازمان حفاظت محیطزیست واگذار میکند، باید از سازمان حفاظت محیطزیست پرسید آیا ۲ هزار هکتار که نه، حتی ۲۰۰ هزار هکتار از زمین های دیگر می تواند جایگزین زمین های پارک ملی کلاه قاضی، با موقعیت جغرافیایی و ویژگی های زیستمحیطی خاص خود باشد؟ آیا میتوان حیات وحش و گونه های گیاهی پارک ملی را به جای دیگر منتقل کرد و به آن ها گفت تا حالا در کلاه قاضی اصفهان زندگی کرده اید از این به بعد بیایید این جا زندگی کنید؟۲۴
پيش از اين نیز، کنار گذر شرقی و کنار گذر غربی اصفهان، بخش هایی از پارک ملی کلاه قاضی و پارک ملی قمشلو را مورد تصرف قرار داده بود.۲۵
آلودگی هوا
ریزگردها: رییس سازمان حفاظت محیط زیست ایران در فروردین ۱۳۹۱ گفت: از ۳۱ استان کشور، ۲۱ استان متاثر از ریزگردها است که منشاء آن ها در کشورهای خارجی همچون عراق است.۲۶
بر خلاف گفته مسئولین که تلاش میکنند منشاء ریزگردها را به تمامی، کشورهای عربی معرفی کنند، کارشناسان محیط زیست اعتقاد دارند که همه گرد وغبار و ریزگردها از کشورهای عربی وارد نمی گردد و تعداد زیادی کانونهای تولید ریزگرد در داخل کشور وجود دارد که مسئولین در این باره اظهارنظر نمی کنند و حتی در باره غلظت گرد وغبار نیز آمار صحیح ارایه نمی دهند. یکی از دلایل به وجود آمدن ریزگردها، کم شدن پوشش جنگلی و خشک شدن تالابها و تغییرات اقلیمی در کشور است. در این میان، دستگاههای مسئول نیز بیشتر به فکر فعالیتهای تبلیغاتی و هیاهوی رسانهای جهت مثبت جلوه دادن مجموعه کاری خود هستند. از جمله در استان لرستان دستگاههای مسئول در تابستان سال ۱۳۹۰ اعلام نمودند که اعتباری برای خرید ماسک فیلتردار و توزیع رایگان آن میان مردم اختصاص یافته است اما اقدامی در جهت خرید و توزیع ماسکهای مزبور انجام نشد. این در حالی است که در سال ۱۳۹۰ مردم در استان لرستان، ۷۷ روز آلوده را پشت سر گذاشتند.۲۷ برخی کارشناسان و فعالان زیست محیطی، بر این باورند که بخش عمده ریزگردها منشاء داخلی دارد و تالاب های خشک شده مهمترین منبع تولید گرد و غبار محسوب می شوند.۷
گرد و خاک شدید و ذرات معلق موجود در هوا، سلامتی مردم را به خطر انداخته و می اندازد. ریزگردها زمینه بیماری های تنفسی، ریوی و آسم را در افراد بالا می برد و بیماران قلبی- عروقی نیز در معرض خطر تشدید بیماری خود قرار دارند.۲۸ گرد و غبار و آلودگی هوا باعث ناباروری زنان و عقیمی مردان می شود. آلودگی هوا با کاهش شدید باروری زنان و افزایش عقیمی مردان همراه است و ذرات گرد و خاک معلق در هوا، کارکرد دستگاه تناسلی و تولید مثل در زنان و مردان را مختل می سازد. آلودگی هوا، میزان سقط جنین و مرده زایی را چندین برابر می کند. پژوهش هایی که نتایج آن ها طی چندین مقاله در ژورنال های معتبر طب زناشویی و باروری منتشر شده نشان می دهند که آلودگی هوا با مختل شدن سلامت جنین، تولد نوزادان کم وزن، عدم رشد مناسب جنین، و نارس بودن نوزادان همراه است و تمامی این عوارض در هوای پاک بسیار کمتر رخ می دهند. میزان باروری زنان و مردان در اثر آلودگی هوا و پدیده گرد وغبار به نحو بسیار محسوسی کم می شود. تعداد اسپرم مردانی که در نواحی با هوای آلوده کار و زندگی می کنند به مراتب کمتر از مردانی است که از هوای پاک برخوردارند.۲۹
هوای ناسالم شهرها
تهران، اهواز و کرج ۳ شهر نخست آلوده جهان: رییس انجمن آسم و آلرژی ایران- در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۱- گفت: «عفونت ها، استرس و اضطراب، خستگی از کار، آلودگی هوا و دود بو موجب ایجاد آلرژی و تحریک آلرژی در آدمی می شود و متاسفانه تهران و اهواز و کرج ۳ شهر نخست آلوده جهان هستند که همین موجب شده تا این بیماری ها[آسم و آلرژی] تشدید شود.»۳۰
در سال ۱۳۹۰، تهران دارای ۲۱۸ روز هوای ناسالم و بسیار ناسالم بوده است.۳۱ برابر آمارهای سال ۱۳۹۰، میزان آلاینده بنزن در هوای تهران ۳۰ برابر حد مجاز و در محدوده پمپ بنزین ها ۶۰ برابر حد مجاز بوده است. منبع تولید بنزن سوخت است و کیفیت پایین سوخت و نیز اتومبیل ها، علت وجود بیش از اندازه بنزن در هوای شهر است. بنزن مشکلات بسیاری برای سلامت مردم ایجاد می کند و یک ترکیب سرطان زا است.۳۲
آمار رسمی مرگ و مير ناشی از آلودگی هوای تهران: سخنگوی فراکسيون محيط زيست مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۷ آمار رسمی مرگ و مير ناشی از آلودگی هوای تهران را از سال ۸۴ تا ۸۶ ماهانه به طور مستقيم ۱۴۰۰ نفر و سالانه ۱۶ هزار نفر اعلام کرده بود. مشاور محیط زیست در شهرداری تهران نیز در سال ۱۳۸۷ اعلام کرده بود که بر اساس آمار بهشت زهرا تنها در يک هفته با شدت گرفتن آلودگی هوای پايتخت ۱۵ درصد بر آمار مرگ بر اثر ايست قلبی افزوده شده است.۳۳
سازمان حفاظت محیط زیست دارای وظایفی در راستای جلوگیری از آلودگی هوا و نیز رفع آن است که بدان ها عمل نکرده و نمی نماید.۳۴
آلودگی آب
محل دفن زباله های شهر آستارا در ۵۰۰ متری شناگاههای عمومی قرار دارد. روزانه مقدار۱۰۰(یکصد) تن زباله در مکان مزبور دفن میگردد و از هر تن زباله دفن شده، مقدار ۴۰۰(چهارصد) تا ۸۰۰(هشتصد) لیتر شیرآبه سمی و خطرناک تولید می شود که با انتشار آلودگی های شدید و تهدید بهداشت عمومی، سلامت انسان وحیوانات اهلی را به شدت درمعرض خطر قرارداده است.۳۵
بر اساس گزارش ها(در سال ۱۳۸۹)، هفتاد درصد آب شرب تهران از سدهای کرج، لار، لتیان و طالقان و ۳۰درصد از منابع آب های زیرزمینی در تهران و اطرافش تأمین میشود. طبق بررسی های انجام شده درصد نیترات موجود در آب های تهران بالاتر از حد استاندارد است و پایتخت ایران از این نظر در رتبه اول کشور قرار دارد. به ویژه آب شرب مناطق جنوب و جنوب شرقی تهران که از آب های زیرزمینی تأمین می شود، دارای درصد بالایی از نیترات بوده و سلامت مردم این مناطق را تهدید می کند. پس از تهران، آب شهرهای مشهد و اراک بیشترین درصد نیترات را دارند. افزایش درصد آلاینده نیترات در آبها عوارض شدیدی از نظر سلامت ایجاد می کند که این عوارض گاه قابل جبران نیستند.
همچنین ماده «تری هالومتان» در آب شرب تهران وجود دارد که این ماده بسیار خطرناک و سرطان زا است. از سویی بلافاصله بعد از ورود آب به تصفیه خانه ها، پروسه تصفیه بیولوژیکی(میکروبزدایی) و فیزیکی(رفع کدری آب و اجسام خارجی) انجام میگیرد. اما کاری که در این پروسه بسیار مهم است و در تصفیه خانه های تهران انجام نمی گیرد، تصفیه مواد محلول در آب است که شامل نمک خوراکی، گچ، آهک و عناصر سنگین می شود. به دلیل مشکلات سیستم فاضلاب و وجود چاه های جذبی درتهران، مواد شیمیایی و فلزات سنگین مانند ازت موجود در شوینده ها، سوخت ماشین آلات سبک و سنگین و پسماندهای صنعتی و. . .، وارد سفره های آب زیرزمینی شده و پس از استخراج آب های زیرزمینی، به مصرف شهروندان می رسد که بسیار خطرناک است. مهمترین مشکل آلودگی آب تهران چاه های جذبی(چاه های متداول دستشویی خانه ها) است که به آلودگی سفره های زیرزمینی دامن می زنند. وقتی سطح آب های زیرزمینی بالا می آید، آب وارد چاه های جذبی شده و مقدار زیادی آمونیاک را به صورت ترکیب های مختلف با خود وارد آب میکند. افزایش مقدار آمونیاک و ترکیب های آن مانند نیتریت ها و نیترات ها، باعث بیماری های مختلف در بدن انسان، به ویژه کودکان میشود. مشکلات همچنان به شکل قبلی خود باقی است و دولت و دستگاه های مسوول کار خاصی در این رابطه انجام نداده اند. بی توجهی در این زمینه می تواند در بلند مدت بیماری های کشنده را افزایش داده و یک دهه آینده(دهه ۹۰) را برای شهروندان تهران به دهه ای پر خطر تبدیل کند.۳۶
به رغم بیان مشکلات و آگاهی مقامات حکومت از شرایط نامناسب منابع آبی، دستگاههای مسئول وظایف خود را در ارتباط با منابع آبی(از جمله در خصوص جلوگیری و نیز رفع آلودگی آب ها) انجام نمی دهند.۳۷
وضعیت تنوع زیستی ایران(گونه های گیاهی و جانوری)
وضعیت گونه های گیاهی: کشور ایران صاحب اقلیم های بسیار متنوعی است که در بروز تنوع بالای گونه ای بسیار مؤثر بوده است. تنوع اکوسیستم ها نیز در کشور ایران بسیار چشمگیر بوده که هر یک تعداد متنوعی از انواع موجودات زنده را در خود جای داده اند. منابع مختلف تعداد گونه های گیاهی ایران را حدود ۸ هزار گونه(مجموع گونههای گیاهی همه قاره اروپا) برآورد کرده اند که از این تعداد گونه گیاهی، حدود ۱۹۰۰گونه اندمیک یا بومی هستند و در هیچ جای دیگر نظیر آن ها دیده نمی شود. وضعیت گونه های گیاهی ایران به نحوی است که متاسفانه در حال حاضر حدود ۱۰۰۰ گونه گیاهی در خطر انقراض قرار دارند.۳۸
وضعیت گونه های جانوری: به گفته مدیر کل دفتر تنوع زیستی و حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست کشور(در آذر ماه ۱۳۸۹): تنوع جانوری در ایران بیش از یک هزار و ۱۳۰ گونه است که در حال حاضر هفت درصد از این تعداد گونه جانوری، در خطر انقراض قرار دارند. ۳۰ گونه از گونه های حیات وحش در شمار گونه های در خطر انقراض هستند که پلنگ، گوزن زرد، تعدادی از خانواده سمندرها، ماهی کورغار و تعدادی از خزندگان؛ از جمله گونه های مزبور هستند.۳۹
در میان علل انقراض گونه ها، تخریب زیستگاه ها، بهره برداری بیش از حد منابع و افزایش آلودگی ها نقش بیشتری دارند.۳۸ مسئولین سازمان حفاظت محیط زیست نه تنها نسبت به جلوگیری از کاهش جمعیت گونه های در معرض خطر اقدامی به عمل نمی آورند بلکه با متجاوزین همکاری نیز می نمایند.۴۰
انواع خسارات و آسیب های زیست محیطی از جمله گسترش سطح بیابانها، کاهش سطح دریاچهها و تالابها و خشک شدن آنها، آلودگی هوا، آلودگی آب، نابودی زیستگاه های طبیعی، و … در حکومت ضدانسانی و غارتگر جمهوری اسلامی ایران رخ داده و میدهد. این آسیبها همواره وجود داشته و تنها در طول زمان با شدت و ضعفهایی همراه بوده است. متاسفانه این آسیب ها خود عوارض متعددی در محورهای اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به دنبال دارند. کوچ و مهاجرت اجباری جمعیت از مناطق آسیب دیده و حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ، یکی از پیامدها است که با تاسف مسایل دیگری چون گسترش بیکاری، فقر و سایر آسیب های اجتماعی را در پی دارد.۴۱
جایگاه ایران در حفظ محیط زیست: بر اساس گزارش شاخص عملکرد محیط زیست، در سال ۲۰۱۱، ایران در میان ۱۳۲ کشور جهان، در رتبه ۱۱۴ قرار گرفت. ایران در سال ۲۰۱۰ رتبه ۷۸ جهان و در سال ۲۰۰۸ رتبه ۶۷ جهان را در اختیار داشته است.۴۲ تا همین جا هم گستردگی و شدت تخریب محیط زیست رخ داده در دوره حکومت اسلامی به لحاظ گستردگی و شدت با هیچ دوره ای از حیات کشور قابل قیاس نیست و متاسفانه همان طور که مشاهده میگردد، روزبهروز نیز بر وسعت و شدت تخریب محیط زیست در ایران افزوده میشود زیرا منافع دستاندرکاران حکومت جمهوری اسلامی چنین اقتضا میکند و محیط زیست قربانی سرمایهداری و منطق کسب سود گشته است.
از جمله وظایف اساسی سازمان حفاظت از محیط زیست، «حفاظت از اکوسیستمهای طبیعی کشور و ترمیم اثرات سوء گذشته در محیط زیست»، «پیشگیری و ممانعت از تخریب و آلودگی محیط زیست»، «نظارت مستمر بر بهرهبرداری از منابع محیط زیست» و «برخورد فعال با زمینههای بحرانی محیط زیست شامل آلودگیهای بیش از ظرفیت قابل تحمل محیط» است، در حالی که هیچ یک از این وظایف را انجام نمیدهد.۴۳
همچنین اصل پنجاهم قانون اساسی حکومت جمهوری اسلامی، حفاظت از محیط زیست را وظیفهی عمومی دانسته و فعالیتهای اقتصادی و غیر آن را که همراه با آلودگی و یا تخریب غیرقابل جبران محیط زیست باشد، ممنوع نموده است۴۴، اما این بر روی کاغذ است و در واقع، موادی که به عنوان قانون حفاظت از محیط زیست در جمهوری اسلامی موجود است، تنها برای آن است که وانمود شود حکومت برای این مقوله ارزش و اهمیت قایل است. در عمل چنین نیست و دستگاهها و نهادهای حکومتی(همچون سپاه پاسداران، وزارت راه و ترابری، وزارت نفت، وزارت مسکن و شهرسازی، وزارت نیرو و …) و باندهای زمینخوار متشکل از عوامل حکومت، خود سردمدار تخریب منابع طبیعی و محیط زیست ایران هستند. در ذات حکومت سرمایه داری اسلامی، ملت و سرزمین و منابع و منافع ملی هیچ جایگاهی ندارند. برای سردمداران حکومت، مهم کسب سود به هر قیمت و روش است، امری که با غارت سرزمین و استثمار مردم ایران همراه بوده و هست. هم از این رو، یگانه چارهی اساسی برای جلوگیری از نابودی کامل محیط زیست کشور و ایجاد تعادل در روابط انسان و محیط، سرنگونی حکومت جمهوری اسلامی و استقرار حکومتی برخاسته از ارادهی مردم و حافظ حقوق انسان و محیط زیست او است.
***********
منابع
۱- http://irna.ir/NewsShow.aspx?NID=30526763
۲- http://ilna.ir/newsText.aspx?ID=195030
۳ و ۴- دریاچه خزر: سالانه مقدار ۵۰۰ میلیون تن انواع آلودگیها از طریق رودخانههای سه استان شمالی ایران(گلستان، مازندران و گیلان) وارد دریای خزر میگردد. آلودگی دریاچه خزر علاوه بر این که به صنعت ماهیگیری و ذخایر آبزی این دریاچه خسارت زیادی وارد کرده است، به صنعت گردشگری مربوط به آن نیز لطمه زده است. در حال حاضر به دلیل آلودگی آب این دریاچه، گردشگران کمتر رغبت میکنند در آن شنا کنند.۳ برآیند بررسیها نشان می دهد که بیشترین آلودگی دریاچه خزر محدودهی ایران ناشی از ورود پسماندها و آلایندههای شیمیایی است که سموم کشاورزی نقش بهسزایی در بروز این آلودگیها دارد. ورود آلایندههای شیمیایی و کشاورزی در رودخانههای منطقه در حد نگران کنندهای است.۴
از جمله اقداماتی که در خصوص جلوگیری از آلودگی آب های جاری می بایست انجام می گرفت، کاهش مصرف سموم شیمیایی و توسعه بهنگام و صحیح مبارزه بیولوژیک(بر علیه آفات محصولات زراعی و باغی) بود که وجود منافع عظیم در مصرف سموم(باندهای واردکننده و تولیدکننده وابسته به حکومت)، مانع از انجام چنین اقدامی شد.
۳- http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&query=آلودگی%20دریای%20خزر&NewsID=1169433
۴- http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&query=آلودگی%20دریای%20خزر&NewsID=948536
۵- دریاچه هامون: خشکیدن دریاچه هامون و خشکسالی در طول بیش از یک دهه، سبب افزایش زمان بادهای ۱۲۰ روزه سیستان به بیش از ۱۶۰ روز گردیده است و با وزش این بادها، گرد وغبار بستر دریاچه و حرکت شن های روان از شرق، به ویژه در ماه های اواخر بهار و فصل تابستان، زندگی را برای ساکنان استان سیستان و بلوچستان و به ویژه شهرها و روستاهای منطقه سیستان و شهرستان زاهدان مشکل کرده است. استمرار پدیده خشکسالی و شرایط بحرانی دریاچه هامون در شمال سیستان و بلوچستان، غلظت ذرات معلق در هوای این استان را در برخی مواقع تا ۱۰ برابر حد استاندارد می رساند. ریزگردها و حرکت شنهای روان و گردوغبار در برخی مواقع امکان تنفس را برای مردم مشکل می سازد. حرکت شنهای روان نه تنها مشکلات بهداشتی برای مردم به وجود آورده بلکه موجب تخریب زمینهای کشاورزی و مناطق مسکونی نیز شده است. این افزون بر خسارت اقتصادی ناشی از عدم کارکرد تالاب است که در شرایط عادی، هر یک هکتار زمین دریاچه هامون فقط در بخش های صید و صیادی، صنایع دستی و دامداری، ۱۱۰ میلیون ریال بازدهی داشته است.
http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1349685
۶- http://mohammaddarvish.com/desert/archives/2458
۷- شانزده(۱۶) تالاب کشور در آستانه خشک شدن هستند: یک فعال زیست محیطی و عضو هیات علمی موسسه تحقیقات جنگل و مرتع، در ابتدای اردیبهشت ۱۳۹۱، در باره وضعیت تالاب های کشور گفت: «۱۶ تالاب کشور بین ۹۰ تا ۱۰۰ درصد خشک شده اند. در حال حاضر، ۸ تالاب «کافتر»، «پریشان»، «ارژن»، «مهارلو»، «نیریز»، «طشک»،«بختگان» و «کم جان» در استان فارس تقریباً به طور کامل و هشت تالاب «گاوخونی» دراصفهان، «آلما گل»، «آجی گل»، و «آلا گل» در گلستان و «شادگان»، «هورالعظیم»، «هورالحمار» و «هورالهویزه» در جنوب کشور بین ۳۰ تا ۹۰ درصد خشک شده اند. مهمترین راهکار برای جلوگیری و یا رفع خشکی تالاب ها، دادن حقابه این تالاب ها از سدهای بالا دست آن ها است و بر خلاف ادعای وزارت نیرو که دادن حقابه تاثیری در احیای تالاب ها ندارد، تنها راه احیای تالاب ها است. به عنوان نمونه چندی پیش یک سوم تالاب بختگان در استان فارس که کاملاً خشک شده بود، با ارایه حقابه از سد «درودزن» در بالا دست آن، احیا شد. از جمله اثرات خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها، ایجاد کانون های بحرانی فرسایش بادی و چشمه های تولید ریزگرد است.»
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&query=حیات%20وحش&NewsID=1581472
۸-
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&query=سفیدرود&NewsID=791210
۹- رودخانههای مازندران: رودخانههای استان مازندران(۱۰۳ رودخانه بزرگ و کوچک) صد درصد آلودهاند و به دلیل بی توجهی و عدم نظارت دستگاههای مسئول، ۲۳ رودخانه مهم شیلاتی استان مازندران نیز آلوده شده است. به دلیل آلودگی بیش از حد رودخانههای مازندران، تکثیر طبیعی ماهیان استخوانی به حد صفر رسیده است.
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&query=آلودگی%20دریای%20خزر&NewsID=1169433
۱۰- رود کارون: کارون تنها رودخانه ایران است که قابل کشتیرانی است و همچنین به آب های بینالمللی ارتباط دارد. به گفته کارشناسان محیط زیست، این رودخانه که زمانی یکی از تمیزترین رودخانه های جهان محسوب می شد و جاذبه ویژه ای برای شهر اهواز بود امروز(سالهای پایانی دهه ۱۳۸۰) به فاضلابخانه کثیفی تبدیل شده است. فاضلاب بیش از ۲۰ صنعت بزرگ و تعداد زیادی صنایع کوچک، به طور مستقیم به کارون می ریزد همچنین فاضلاب شهرهای حاشیه ای نیز به بستر رودخانه هدایت می شود. آب کارون به شدت به پساب های شیمیایی، صنعتی و انسانی، آلوده است. سدسازی های عظیم، کمبود آب و لاغر شدن رودخانه به دلیل لایروبی نشدن، از دیگر مشکلات این رودخانه مهم و اثرگذار بر زندگی طبیعت و انسان است. کارونی که هیچ گاه مهارشدنی نبود، امروز به فاجعه ای زیست محیطی تبدیل شده است که کل خوزستان را تهدید می کند.
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&query=آلودگی%20کارون&NewsID=1027243
۱۱ و ۱۲و ۱۳- زاینده رود: زاینده رود که آبادی منطقه وسیعی در مرکز کشور به آن وابسته بوده است، در سال های اخیر دچار کم آبی شدید گردیده است که منجر به خشک شدن قسمت زیادی از آن و از جمله در محدوده اصفهان گردیده است. خشکی زاینده رود برای مردم اصفهان و به ویژه کشاورزان مشکلات بزرگی ایجاد کرده است. گفته شده است که از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۸۸، زندگی ۵۰۰ هزار کشاورز در اصفهان با بحران مواجه شد و خانواده های آنها با فقر دست و پنجه نرم کردند. فعالان زیست محیطی انتقال آب زاینده رود به شهرها و مناطق دوردست و نبود مدیریت صحیح آب و استفادهی بیش از حد آب در را در کنار بروز خشکسالی، از علل اصلی خشکی زاینده رود می دانند. در میانه سال ۱۳۸۸ برآورد گردید که در هر ثانیه ۴۰ تا ۵۰ متر مکعب از سد زاینده رود خارج می شود اما حتی یک متر مکعب آن هم به اصفهان وارد نمی گردد.۱۱ آب زایندهرود دچار مشکلات کیفی نیز می باشد که از جمله دلایل بروز آن؛ ورود زهکشهای کشاورزی حاوی علف کشها، آفت کش ها و کودهای شیمیایی به رودخانه و ورود پساب های آلوده و فلزات سنگین به منابع آب سطحی و زیرزمینی می باشد.۱۲ شهردار اصفهان در سال ۱۳۹۰ گفت که رفع خشکی زاینده رود هفت سال زمان می برد.۱۳
۱۱- http://www.dw.de/dw/article/0,,4595535,00.html
۱۲- http://mohammaddarvish.com/desert/archives/2468
۱۳- http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&query=خشکی%20زاینده%20رود&NewsID=1449597
۱۴- http://hamshahrionline.ir/print-114131.aspx
۱۵- http://www.tabiatbakhtiari.com/archives/category/%d8%a2%d8%a8-%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%b2%db%8c%d8%b1%d8%b2%d9%85%db%8c%d9%86%db%8c
۱۶- http://www.farsnews.com/printable.php?nn=13901210001404
۱۷- http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=3&year=1390&month=8&day=8&id=1170016
۱۸- http://mohammaddarvish.com/desert/archives/2087
۱۹- http://sharghnewspaper.ir/News/91/02/10/30030.html
۲۰- http://hoomankhakpour.blogfa.com/post-53.aspx
۲۱- «بنیاد حفظ آثار و ارزش های دفاع مقدس» در تابعیت ستاد کل نیروهای مسلح قرار دارد و از جمله اعضای هیات امنای بنیاد: رییس ستاد کل نیروهای مسلح، روسای ستاد مشترک سپاه پاسداران و ارتش، وزیر دفاع، رییس دفتر عقیدتی-سیاسی فرماندهی کل قوا، فرماندهی نیروی انتظامی و فرمانده نیروی مقاومت بسیج می باشند.
http://rc.majlis.ir/fa/law/show/135494
این بنیاد در نهایت زیرنظر خامنه ای قرار دارد و دفاتر و تشکیلات آن در مراکز سپاه پاسداران در سطح کشور مستقر است و می توان گفت فرماندهان سپاه متولی امور هستند.
۲۲- منابع طبیعی لرستان صحنه تاخت و تاز و تخریب: استان لرستان از لحاظ وسعت جنگلی، رتبه سوم کشور را دارا است اما متاسفانه میزان تخریب جنگل های استان بیش از ۳ درصد در سال است به طوری که سالانه بیش از ۱۲ هزار هکتار از جنگلهای زاگرس تخریب می شود و این یک فاجعه برای محیط زیست لرستان است. ادارات کل منابع طبیعی و محیط زیست لرستان امکانات کافی جهت حفاظت از جنگلها را در اختیار ندارند. نظارت در جنگلهای لرستان بسیار ضعیف است. برای هر ۵ هزار هکتار جنگل باید یک جنگلبان وجود داشته باشد در حالی که در کشور و از جمله در لرستان با وجود جنگلهای انبوه، برای هر ۷۰ هزار هکتار یک جنگلبان وجود دارد. شهرستان بروجرد دارای ۱۱۲ هزار هکتار منابع طبیعی است که فقط دو نفر نیروی حفاظتی در این شهرستان فعالیت دارند(بر اساس آمار ۱۳۹۰)، در حالی که این شهرستان باید ۲۲ نیروی حفاظتی داشته باشد.عبور لولههای گاز و نفت و مخابرات و برق، احداث جاده ها و بزرگراه ها، احداث کانال، آتش سوزی های عمدی، بهره برداری بیش از حد از معادن استان، چرای بی رویه و زودرس دام، تجاوز و تصرف عرصههای منابع طبیعی؛ از مهمترین عوامل نابودی جنگل ها و مراتع در استان لرستان است. ریزگردها هم از جمله عواملی است که موجب تخریب جنگل ها می شود.
http://isna.ir/fa/news/90122203305/منابع-طبيعي-لرستان-صحنه-تاخت-و-تاز-تخريب
۲۳- http://www.frw.org.ir/AboutUS/HadafVaVazayef/pageid/39/language/fa-IR/Default.aspx
۲۴-
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&query=محیط%20زیست&NewsID=1565781
۲۵-
http://www.khorasannews.com/News.aspx?type=1&year=1390&month=7&day=26&id=1150134
۲۶- http://www.mehrnews.com/FA/newsdetail.aspx?NewsID=1575431
۲۷-
http://isna.ir/fa/news/90122705727/نوروز-91-با-طعم-گرد-و-خاک
۲۸-
http://isna.ir/fa/news/91012307316/گردو-خاک-پی-درپی-سلامت-مردم-ايلام-را-به-خطر
۲۹- http://www.salamatestan.com/index.php?option=com_content&view=article&id=667:1390-03-14-20-16-52&catid=26:1389-05-23-23-23-25&Itemid=28
۳۰- http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910215000382
۳۱-http://isna.ir/fa/news/91011401926/تهرانی-ها-سال-گذشته-218-روز-هوای-ناسالم
۳۲-http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&query=پمپ%20بنزین&NewsID=1482401
۳۳-
http://www.fardanews.com/fa/print/101359
۳۴- در باره نقش سازمان حفاظت محیط زیست در زمینه آلودگی هوای تهران، یکی از مسئولان شهرداری تهران در یک گفتگوی تلویزیونی(در ۲۴ آذر ماه ۱۳۹۰) گفت: «سازمان حفاظت محیط زیست وظایف خود را «هبه» کرده و به همین دلیل مشکلات موجود در زمینه آلودگی هوا نیز افزایش پیدا کرده است. این سازمان که متولی محیط زیست کشور است اگر به وظایف خود خوب عمل می کرد کیفیت هوای تنفسی به این وضعیت نمیافتاد. اسباب شگفتی و تعجب است که داعیه داران حفظ محیط زیست از ادای بدیهی ترین تکالیف و انجام ساده ترین وظایف خود در برابر مردم شانه خالی می کنند.» وی که گفت وگوی تلفنی اش با برنامه ناتمام ماند، افزود: «اگر اجازه میدادند و مصاحبه ام را نیمه تمام نمی گذاشتند حرف های زیادی برای گفتن با بینندگان داشتم.»
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsID=1484839
۳۵- http://ilna.ir/newstext.aspx?ID=198938
۳۶- http://www.dw.de/dw/article/0,,5708630,00.html
۳۷- در خصوص عدم توجه و اقدام مناسب دستگاههای دولتی نسبت به بحران آلودگی منابع آبی کشور، یک عضو کمیسیون کشاورزی، آب و منابع طبیعی مجلس شورای اسلامی در سال ۱۳۸۲ گفت: در برنامه سوم توسعه، بر حفاظت و کنترل کیفی و کمی منابع آبی کشور تاکید شده و بر اساس این قانون دولت موظف است شبکههای کنترل کیفی آب را در رودخانههای بزرگ کشور ایجاد کند که تاکنون اقدام قابل توجهی در این زمینه انجام نشده است. اقداماتی که تاکنون برای سامان دهی رودخانه های کشور به عنوان میراث طبیعی در دستگاه های مختلف انجام شده، اغلب جنبه مطالعاتی داشته و هیچ گاه به مرحله اجرا نرسیده است زیرا اغلب این پروژه ها بدون توجه به مشکلات پیچیده زیست محیطی طراحی شده و ابعاد وسیع عوامل تاثیرگذار در حفظ اکوسیستم رودخانه ها در آن ها لحاظ نشده است. بر اساس قانون تمام سازمانهایی که به نوعی متولی و مسئول حفاظت و یا بهره برداری از منابع آبی کشور هستند باید در مورد بحران آلودگی رودخانه های بزرگ کشور پاسخگو باشند. وزارت نیرو، سازمان آب و فاضلاب استان های مربوطه، سازمان حفاظت محیط زیست و وزارت جهاد کشاورزی نیز از جمله سازمان هایی هستند که به طور مستقیم با موضوع حفاظت از رودخانه های کشور در ارتباط بوده و باید در مقابل پاکسازی این منابع آبی احساس مسئولیت کنند.
http://www.chn.ir/ NSite/FullStory/?Id=89983
۳۸-
http://vahsh.ir/%D8%B6%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AA-%D8%AD%D9%81%D8%A7%D8%B8%D8%AA-%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%86%D9%88%D8%B9-%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D9%88-%D8%AC%D9%86%DA%AF%D9%84%D9%87%D8%A7
۳۹-
http://www.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?pr=s&query=%D8%BA%D8%A7%D8%B1%20&NewsID=1207931
۴۰- چراغ سبز سازمان محیط زیست به عربهای شکارچی هوبره در بوشهر: سه نفر از شیوخ عرب در دی ماه ۱۳۹۰ به همراه پرنده های شکاری خود(بالابان)، وارد یکی از روستاهای اطراف بوشهر(بونه گز) شدند تا اقدام به شکار «هوبره» کنند. مقامات ارشد سازمان محیط زیست- به رغم اطلاع از حضور این افراد در منطقه و هدف آنان و این که بازهای شکاری در اختیار داشته اند که جرم محسوب می شود- سکوت اختیار نمودند و به تشکیلات مربوطه در استان بوشهر نیز دستور دادند تا کاری به کار آقایان که گفته می شد سرمایه گذار هستند نداشته باشند!
http://jamshidi6.blogfa.com/post-591.aspx
هوبره(آهوبره) از پرندگانی است که به علت شکار بی رویه در خطر انقراض قرار دارد.
۴۱- مهرپور محمدی، مهرداد. نقش حکومت جمهوری اسلامی در نابودی منابع طبیعی و محیط زیست.
http://partov.wordpress.com/2011/10/01/jomhuri_eslami_iran-nabudgar_manabe_tabie-mohitzist
۴۲- http://isdle.ir/news/index.php?news=7787
۴۳-
http://doe.ir/Portal/Home/ShowPage.aspx?Object=GENERALTEXT&CategoryID=042f86ab-589e-4d39-9ba6-96c21f49cb1c&WebPartID=2a5eb71c-d432-458c-8578-0aad6918275d
۴۴-
http://www.imj.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=583:1388-11-17-15-39-46&catid=84:1388-11-03-08-40-10&Itemid=222