با تاسیس شورای متحده مرکزی زحمتکشان ایران در بهار سال 1323جنبش کارگری ایران به سطح بالاتری از اتحاد دست یافت و در این سطح با کارفرمایان بزرگ از جمله شرکت انگلیسی نفت در جنوب، خاندان پهلوی و سرمایه داران صنعتی و خدماتی به مقابله و رو در رویی پرداخت. اوج این کشمکش در 23 تیر و در اعتصاب کارگران شرکت انگلیسی نفت پدیدار شد. از اوایل سال 1325 دولت وقت ایران و استعمار انگلیس گزارشاتی از قدرتمند شدن زحمتکشان دریافت می کردند. در اول ماه مه 1325 فقط در تهران 60 هزار نفر در راهپیمایی روز کارگر شرکت کردند و سخنرانی رضا روستا رهبر شورای متحده مرکزی از رادیو به مناسبت اول ماه مه پخش شد. بیش از 300 هزار کارگر در سراسر ایران با رهبری شورای متحده در راهپیمایی روز اول ماه مه شرکت کردند و این یک قدرت نمایی طبقه کارگر در برابر استعمار و دیکتاتوری بود. نقطه عطف این راهپیمایی در خوزستان بود که طبقه کارگر متشکل در صنایع نفت سینه به سینه استعمار انگلیس ایستاد.
« در راهپیمایی 11/2/1325 خوزستان، سخنرانان خواستار 8 ساعت کار، افزایش دستمزد، بهبود وضع مسکن، حقوق روزهای جمعه، تدوین قانون جامع کار شدند. یک سخنران زن، نفت را مروارید ایران خواند و انگلستان را متهم کرد که برای خوراک سگها بیشتر از مزد کارگران خرج می کند وخلع ید از شرکت ایران و انگلیس راخواستار شد. کنسول بریتانیا درخرمشهرهشدارداد که دراین مراسم سخنگوی زنان نه تنها تقاضای یک قانون کارجامع متشکل از پرداخت برابر برای کارمساوی رامطرح کرده، بلکه خواستارملی شدن نفت شده است.» (1)
بعد ازاین راهپیمایی و واکنش انگلیسی ها، اعتصاب سراسری کارگران لکوموتیو بدلیل فحاشی سرپرست انگلیسی به کارگران آغاز قدرت نمایی طبقه کارگر را رقم زد. در پی این اعتصاب 3 روز بعد اعتصاب کارگران نفت آغاجاری برای:« اضافه دستمزد، ساختن خانه برای کارگران، تهیه دکتر و قابله و درمانگاه برای کارگران، پرداخت مزد روز جمعه » آغاز شد.
روز بعد 350 نفر از کارکنان کارخانه های تقطیر و قیر پالایشگاه برای همدردی با کارگران لکوموتیو به این اعتصاب پیوستند .در18 اردیبهشت طی مذاکره شورای متحده آبادان با مدیران شرکت انگلیسی نفت موافقت شد :« دستمزد روزهای اعتصاب بطور کامل پرداخت شود و سرپرست انگلیسی به جای اخراج توبیخ شود »، و اعتصاب پایان یافت .
در همین روز قانون کار توسط هیات وزیران مصوب شد. با تصویب این قانون «حداقل دستمزد براساس قیمت های محلی موادغذایی تعیین شود، استخدام کودکان ممنوع شد، ساعات کارروزانه هشت ساعت مقررشد، پرداخت حقوق روزهای جمعه و شش روز تعطیل از جمله روز کارگر را اجرایی کند و به اتحادیه ها اجازه تشکل و مذاکره با مدیریت را بدهد.» (1) . چهار روز بعد در آذربایجان، حکومت ملی به رهبری پیشه وری یکی از کوشندگان قدیمی جنبش کارگری ایران، اولین قانون کار تصویب شد که :« 8 ساعت کار در روز، کارگران بی سواد جهت سواد آموزی نیم ساعت زودتر کار خود را تعطیل کنند، اضافه کاری با 50درصد اضافه دستمزد تعیین شد، مرخصی سالانه پانزده تا یکماه مقرر شد، پرداخت دستمزد روزهای تعطیل یا روزهایی که به دستور کارخانه دار کارمتوقف میشود، هرگاه کارخانه به سبب اوضاعی که از کنترل کارخانه دار بیرون است تعطیل شود کارگران نصف دستمزد را دریافت خواهند کرد. کارگران بیسواد اجازه داشتند نیم ساعت زودتر کارخودرا ترک کنند، تا در کلاسهای مبارزه با بیسوادی که روزانه یکساعت تشکیل می شد حضور یابند».(3)
در تاریخ 22/2/1325 اعتصاب سیزده روزه 10 هزار کارگر نفت آغاجاری دراعتراض به شرایط سخت کار و کمی دستمزد شروع شد. این اعتصاب خدمتکاران منازل کارمندان انگلیسی را نیز در برگرفت. خواسته های کارگران:« توزیع بهتر یخ و آب آشامیدنی، اعزام یک یا دو نفر ماما و سایر خدمات بهداشتی، پرداخت ویژه برای مشاغل دشوار» بود. کارگران اعتصابی نفت جنوب خواستار «رفتار عادلانه با آنها شدند و می خواهند کمپانی طبق قرارداد رفتار کند». سه روز بعد کارگران اعتصابی آغاجاری توسط نیروی نظامی محاصره شدند تا آب و غذا به آنان نرسد. بدنبال اعتصاب کارگران نفت آغاجاری ، مطبوعات اعلام کردند که تمام ایران چشم به آغاجاری دوخته است .حمایت بی دریغ شورای متحده زحمتکشان ایران و سندیکاهای کارگری باعث پیروزی شورای متحده خوزستان در این اعتصاب بود. در 29اردیبهشت پایان اعتصاب کارگران صنعت نفت آغاجاری بدنبال مذاکره با هیات اعزامی دولت اعلام گردید. دولت مجبور شد با نمایندگان شورای متحده خوزستان به مذاکره بنشیند و خواسته های کارگران را قبول کند. کارگران اعلام کردند:« به جای اخراج کارگر از حیف ومیل عمال خود جلوگیری کنید، هرجا که کارخانه ها به مشکلی بر خورد می کنند، تقلیل مزد کارگران را پیشنهاد می کنند در حالی که متخصصان خارجی دستمزدهای بسیار زیادی دریافت می کنند.» اما شرکت غاصب نفت حضور نمایندگان کارگری را برای خود سرشکستگی می دانست، پس از تعهدات خود سرباز زد و در 31 اردیبهشت کارگران آغاجاری شرکت نفت به اعتصاب 11 روزه خود ادامه دادند.
استاندار و پلیس خوزستان که گوش به فرمان اربابان انگلیسی خود بودند دراول خرداد به کارگران اعتصابی نفت آغاجاری توسط پلیس یورش برده و باعث کشته شدن عده ای از کارگران زن و مرد کارگر شدند. حمایت کارگران نساجی های اصفهان و راهپیمایی کارگران تهرانی و کارگران ساری که حقوق یک روز خود را جهت اعانه به کارگران نفت جنوب اختصاص داده و گفتند:« حاضرند اثاثیه خود را به فروش برسانند و برای کارگران آغاجاری بفرستند» بار دیگر مدیران شرکت نفت را به عقب نشینی واداشت.
شرکت انگلیسی نفت در 4خرداد پذیرفت:«دستمزد دوران اعتصاب پرداخت شود، حداقل دستمزد روزانه به 35 ریال افزایش یابد، شرکت نفت مقررات لایحه قانون کار جدید را رعایت کند .» اما سرسپردگان انگلیسی نمی توانستند بپذیرند که کارگران این چنین قدرتمندانه در برابر غارتگری های آنها ایستاده و آنها را وادار به عقب نشینی کنند. در تلگراف علی امید رهبر شورای متحده خوزستان به نخست وزیر به تاریخ 19/3/1325 گفته شده که :« رفیق آشوری و مهراب دبیر اول معشور به تحریک عبدالمحمد بهبهانی توسط حسن منشوری بخشدار شادگان در شهربانی کتک کاری( مورد ضرب و شتم قرار گرفتند)، اگر دولت، مصباح و نوچه هایش را از کار برکنار نکند برادرکشی در خوزستان ترویج خواهد شد.(4) بازهم در تاریخ 25خرداد و در نامه مهدی هاشمی نجفی نماینده شورای متحده آبادان به قوام نخست وزیر گفته شد:«اعلام خطر،حمله به کوی کارگران. چنانچه دولت اجازه دهد، شورای متحده قادراست امنیت و دمکراسی خوزستان را تامین نماید.»(4) آری طبقه کارگر با سازماندهی کارگری خود به آنچنان قدرتی رسیده بود که می توانست امنیت را در نبود پلیس فراهم کند. رهبران شورای متحده زحمتکشان ایران نماینده مشکلات کارگران در برابر دولت بودند. برای موارد ضروری پول جمع می کردند. یک شبکه کارآمد آذوقه رسانی به مغازه ها درست کرده بودند. 45 باشگاه بوجود آورده و توسط گاردهای ویژه کارگری از تاسیسات نفت نگهبانی می کردند و با انتقال 2500 داوطلب از آبادان به خرمشهربرای ساختن یک سیل گیر، مقامات انگلیسی را تحت تاثیرقرارداده بودند. اوباش گری های عوامل انگلیس هر روز بیشتر اوج می گرفت. در31 خرداد این تلگراف از طرف اتحادیه کارگران اهواز به نخست وزیر مخابره شد:«50 هزار مسلح عبدالکریم بهبهانی پانزده روز است کارگران بندر معشور را محاصره کرده اند».(4)
کارگران و شورای متحده که رهبرانش هر روز مورد بازجویی، اخراج و دستگیری و ضرب و شتم قرار می گرفتند در 11تیرماه، اعتصاب 6 هزار کارگر نفت آبادان علیه دولت انگلیس و شرکت انگلیسی نفت را پی ریختند. خواسته های کارگران آبادان از شرکت انگلیسی نفت:« پرداخت دستمزد روزهای جمعه، گماردن نمایندگان کارگران در کارگاه ها برای حل و فصل اختلافات میان کارگران و شرکت، افزایش سالانه دستمزدها، وسایل نقلیه برای کارگرانی که ناگزیرند از خانه هایشان تا محل کار چندین کیلومتر پیاده روی کنند» بود. هرچند در روز اول اعتصاب شرکت انگلیسی نفت از مذاکره با شورای متحده آبادان امتناع ورزید اما مجبور شد در 16 تیرماه به ملاقات رهبران شورای متحده خوزستان حاضر شود. فردای روز مذاکره با دستگیری علی امید رهبر کارگران نفت خوزستان، این تلگراف به نخست وزیر از طرف شورای متحده خوزستان به رهبری غلامعلی مرادی مخابره شد: «در رابطه با دستگیری علی امید توسط سرهنگ افشاراوغلو و تهدید به اعتصاب همگانی می کنیم».(4)
با برگزاری سومین جلسه نمایندگان شورای متحده و نمایندگان شرکت انگلیسی نفت در 20 تیرماه برای تعیین حداقل دستمزد کارگران، با لغو وعده شرکت نفت دررابطه با پرداخت دستمزد روزهای جمعه و دستگیری رهبران کارگری که به مذاکره دعوت شده بودند، اعتراضات کارگری ابعاد دیگری یافت و بزرگترین اعتصاب در خاورمیانه شکل گرفت. در 23/4/1325 با اعلام شورای متحده مرکزی زحمتکشان خوزستان اعتصاب عمومی در مناطق نفت خیز خوزستان بر علیه زورگویی های شرکت نفت انگلیسی آغاز شد. 65 هزار کارگر در اعتصاب شرکت کردند که این بزرگترین اعتصاب در خاورمیانه شمرده می شد. این اعتصاب شامل 50 هزار کارگر و کارمند دفتری شرکت نفت،200 تکنسین هندی در پالایشگاه آبادان، هزار آتش نشان، راننده کامیون، رفتگر، کارگرراه آهن، کارگر نساجی، دانش آموز دبیرستان، صدها مغازه دار، آشپز، راننده و حتا مستخدمان خانواده های اروپایی را نیز در برگرفت .(1) اعتصاب در ساعت 6 بامداد در آبادان تحت رهبری شورای متحده آغاز شد. ترات سرکنسول انگلستان اقرار کرد:« اعتصاب بطرز شگفت آوری خوب سازمان یافته و منظم بود. هنگامی که کارگران دست از کار کشیدند، نزدیک به هزار تن از آنان به توزیع جزوه هایی پرداختند که علل اعتصاب را به اختصار توضیح می داد »(6) آری سازماندهی کارگری چشمان ماموران انگلیسی را خیره کرده بود و آنان انتظار چنین نظم و انظباطی را از کارگرانی که حقیر می شمردند را نداشتند. انگلیسی ها و دولت مزدور محمدرضا شاه پهلوی که پیروزی کارگران و شورای متحده را حتمی می دانستند، در نیمه های شب با حمله 200 نفر از عشایر عرب به همراه سربازان با هفت تیر و تفنگ به گاردهای انتظامی شورای متحده که مسلح به چوبدستی بودند و از صنایع نفت حفاظت می کردند،حمله ور شدند. در این حمله از طرفین 50 نفر کشته و 165 نفر زخمی شدند.(1) فردای روز حمله، رهبران شورای متحده آبادان نجفی، متقی، وفایی، تربیت، کبیری به عنوان اقدامی آشتی جویانه سلاح های آتش زایی که از اعراب مهاجم گرفته بودند به دفتر فرماندار نظامی تحویل دادند و بلافاصله توسط ارتش بازداشت شدند.(1) این اعتصاب چنان منافع کشورهای امپریالیستی انگلیس و آمریکا را تهدید می کرد و باعث بالندگی و ارتقا سطح جنبش کارگری شده بود که مجبور شدند کمیته تحقیقی را برای بررسی حوادث به آبادان بفرستد. در 25 تیرماه کمیته تحقیق به سرپرستی مظفر فیروز وزیر کار، دکتر رضا رادمنش دبیرکل حزب توده ایران، دکتر حسین جودت از اعضای رهبری شورای متحده زحمتکشان ایران برای بررسی اعتصاب وارد خوزستان شدند. در اولین اقدام دستور آزادی رهبران اعتصابی نجفی، متقی، وفایی، تربیت، کبیری از زندان را دادند و آنان را به میز مذاکره فراخواندند. رهبران اعتصابی به خواسته های خود این موراد را هم در مذاکره اضافه کردند:« برکناری سرهنگ انگلیسی آندروود و معاونش، مصباح فاطمی استاندارخوزستان، فاتح فرماندار نظامی، نادعلی رییس شهربانی که نجفی همه آنان را نوکران انگلستان نامید»، بودند. برای جاری شدن نفت، خواسته های کارگران پذیرفته شد و امپریالیسم انگلیس برای اولین بار تسلیم خواسته های کارگران شد .انگلیس و هیات حاکمه ایران، طبقه کارگر سازماندهی شده( شورای متحده مرکزی زحمتکشان )را در برابر غارتگری هایش مصمم و استوار دید. برای اولین بار موضوع حراست از منافع ملی از طرف طبقه کارگر مطرح شد و نمایندگان شورای متحده و حزب توده ایران به عنوان سازمانگران و مدافعان منافع ملی و طبقه کارگر در مذاکرات رو در روی امپریالیست ها و هیات حاکمه مزدور نشستند و منافع ملی و خواسته های طبقه کارگر را بر آنان تحمیل کردند. این حرکت و حرکت های دیگر کارگری باعث ملی شدن نفت و کوتاه شدن دست غارتگران از ثروت کارگران درسال 1330 شد. طبقه کارگر که با مبارزات خود در اتحادیه های کارگری آزموده شده بود در سطحی بالاتر در 30 تیرسال 1331 به حمایت از دکتر مصدق نخست وزیر قانونی پرداخت و نقشه شوم شاه و انگلیس برای نابودی دستاوردهای کارگری را عقیم گذاشت. هیات حاکمه و امپریالیسم آمریکا و انگلیس نه با شاه ترسو بلکه با طبقه کارگر مقتدر ایران رودر رو شدند. شاه و انگلیس و نوکران حلقه بگوششان در صحنه سیاسی ایران با رقیبی سازمان دهی شده و آگاه سینه به سینه ایستادند. دیگر درهر اختلاف کارگری این شورای متحده و رهبران کارآزموده اش بود که در مقابل کارفرمایان می نشستند و از منافع کارگران دفاع می کردند. البته استعمار حیله گر انگلیس و مزدوران شاهنشاهی اش بیکار ننشسته و رهبران کارگری را به دلایل واهی از خوزستان و سراسر ایران اخراج کردند. بعد از 23 تیر در خوزستان مقامات استان 120 فعال کارگری را تبعید کرده، شرکت نفت 813 نفر از رهبران اعتصاب را اخراج کرد و 100 نفر از کارگران را به دلیل فعالیت اتحادیه ای که دستگیر شده بودند به علت غیبت بدون مرخصی بیکار کرد.(1)
دستگیری و تبعید حفیظ اله کیانی رهبر سرشناس شورای متحده آغاجاری به تهران. دستگیری نجفی و غلامرضا مرادی از آن جمله بودند. نجفی را دستبند زده با کامیون شرکت انگلیسی نفت از آبادان بیرون بردند و پس از مدتی بازداشت در اهواز، به تهران تبعید شد .دستگیری رمضان کاوه از تلاشگران قدیمی و رهبران اعتصاب 1308 شرکت نفت در زمان رضاشاه قلدر، و زندانی شدن در آبادان. دستگیری 25 تن از رهبران شورای متحده در کارخانه های استان مازندران .دستگیری عزت اله دسی پور سازمان دهنده باربران آبادان، مکی و ربیعی از خرمشهر و محمد کاوه از آبادان گوشه ای از خشم شکست خورده امپریالیسم انگلیس و دربار ایران بود.
اما آنچه نازودونی بود محبوبیت و آگاهی طبقه کارگر ایران دربرابر اجحافات محمدرضاشاه پهلوی نوکر حلقه بگوش انگلیس و آمریکا بود. رودخانه آگاهی در مغز و روح زحمتکشان جاری و با آنان گسترش می یافت. آوازه مبارزات طبقه کارگرایران به رهبری شورای متحده زحمتکشان ایران جهانی شده بود.
مسافرت لویی سایان دبیر فدراسیون جهانی کارگران به ایران به منظور تحقیق درباره وضع سندیکاهای ایران در 25 مرداد بعد از یکماه از اعتصاب بزرگ اتفاق افتاد. در ششم مهرماه پیوستن چهاراتحادیه کارمندی به شورای متحده توان طبقه کارگر را دو چندان کرد: سندیکای مهندسان و تکنسینها، اتحادیه معلمان و کارکنان آموزشی، کانون وکلا، انجمن پزشکان ودامپزشکان و اتحادیه کارکنان شرکت نفت.(1) در این سال شورای متحده 186 اتحادیه و 335 هزار عضو داشت که شامل مزد بگیران بخش صنعتی مانند: اتحادیه کارگران نفت، کارگران نساجی، کارگران راه آهن و دخانیات. مزدبگیران ماهر جدید : اتحادیه چاپخانه ها، مکانیک های اتومبیل و رانندگان، پیشه وران سنتی ماهر مشخصن اتحادیه قالیبافان. مزدبگیران غیرماهر: اتحادیه کارگران ساختمانی، رفتگران شهرداری، نقاشان ساختمان. شاغلان بخش خدمات: اتحادیه پیشخدمت های رستوران ها، لباس شویی ها، کنترل چی سینماها، سندیکای مهندسان و تکنسین ها، جامعه حقوق دانها، اتحادیه معلمان و کارمندان آموزش و پرورش، اتحادیه خیاطان، درودگران و کفاشان، اصناف، داروسازها، قناد و روزنامه فروش. که از سوی فدراسیون جهانی اتحادیه های کارگری به عنوان تنها سازمان اصیل کارگری در ایران شناخته می شد.(1) هرچند رهبران کارآزموده از خوزستان اخراج شدند ولی کادرهای آموزش دیده شورای متحده جای آنان را گرفته و حملات خود را بر علیه ارتجاع و هیات حاکمه فاسد و امپریالیسم انگلیس را پی گرفتند.
23مهر تلگرافی از طرف شورای متحده آبادان توسط پیروز رام به نخست وزیر زده شد:«آزادی تشکیلات در خوزستان، آزادی زندانیان و تبعیدی ها و اعزام آنان به خوزستان، محاکمه مسببین 23 تیر ماه، قلع و قمع اشرار فارس، الغای حکومت نظامی، تعیین فوری حداقل دستمزد. درعدم صورت، فرمان اعتصاب عمومی درسرتاسر خوزستان صادر خواهد شد.(8) و آغاز فعالیت مخفی شورای متحده خوزستان. در یکی از جلسات مخفی شورای متحده «کل فرج» یکی از کارگران شرکت نفت ایران و انگلیس چنین گفت:«رفقا، ما تنها حقوق حقه خود را می خواهیم تا شاید در وضع بهتری زندگی کنیم. کارگران در هر کشوری از جهان برای افزایش دستمزد فریاد می کشند آنان نه به منظور شرارت یا آشوب بلکه از روی حقیقتی فریاد میکشند … شرکت بجای درمان زخم ما بر آن نمک می پاشد. با این همه آنان بهتر است به خاطر بسپارند که ما نیز در انتظار زمان مناسبی هستیم و آنگاه انتقام خود را جزء به جزء از آنان خواهیم گرفت».(9) در 15 آبان رضا روستا دبیر شورای متحده به کنگره اتحادیه کارگری انگلیس چنین تلگراف کرد:« این محافل یعنی دولت ایران و شرکت نفت ایران و انگلیس در خوزستان به پشت گرمی حضور سربازان انگلستان در بصره و نقطه دیگری از عراق برای پیروزی در انتخابات مجلس قانون گذاری آینده، آخرین بقایای آزادی کارگران را از میان برداشته اند. در خوزستان که 98 درصد از جمعیت کارگری در اتحادیه های کارگری متشکل اند، نامزدهای انتخاباتی کارگران تبعید شده اند و تحت نظر قرار دارند».(9) آری هیات حاکمه از محبوبیت علی امید ، متقی، نجفی، رحیم همداد، کاوه رهبران محبوب 70 هزار کارگر و خانواده هایشان می ترسید و برای اینکه آنان بازهم موجب اعتصاب نشوند و از صندوق های رای به مجلس راه پیدا نکنند، آنان را از خوزستان بیرون کرد. رژیم پهلوی برای شکست دادن روند قدرتمندی طبقه کارگر با همدستی آمریکا و انگلیس برضد منافع ملی و غارت هرچه بیشتر ثروت ایران با آینان همدست شد و به نوکری خود از کودتای 28 مرداد تا 57 هنوز هم در شبکه های ماهواره ای افتخار می کنند. این نوکران سرمایه داری ما را عده ای بی سروپا ، خس و خاشاک و مزدور و خائن می نامند که بر علیه غارتگری شان به پاخاسته ایم. ما نخواهیم گذاشت ثروت کشورمان بازیچه دست عده ای نوکر سرمایه داری به یغما برود، ما از منافع ملی امان که همان منافع کارگریمان است دفاع و حراست خواهیم کرد. ما نخواهیم گذاشت نان فرزندانمان به دست عده ای انگل که کاری جز دلالی برای سرمایه داری بین المللی ندارند، دزدیده شوند. بیش از یکصد سال است که ما را به نام جاسوس، خائن ، نوکر اجنبی، برهم زننده نظم و امنیت اخراج، زندانی و در نهایت می کشند اما چه باک، ما دست از تلاش خود برای میهنی آباد و مستقل و کارگری برنخواهیم داشت. امروز تاریخ در مورد رضاخان، محمدرضا پهلوی، قوام السلطنه، فاتح، مصطفی فاطمی سرکردگان شرکت استعماری نفت انگلیس قضاوتش را کرده و از آنان به مثابه شریرترین وطن فروشان نام می برد و بر مزار علی امید، رضا روستا، گل می نهد. این عقب مانده های فکری که کشورشان در چمدان ها و حساب های بانکی اشان است هنوز هم در ماهوراه ها و رسانه های داخلی با همکاری موسی غنی نژادها خواب نابودی علی امید های امروزی را می بینند. حرکت تاریخ را می شود کند کرد اما نمی توان به عقب برگرداند. آگاهی و عشق به آزادی، عدالت اجتماعی و بهبودی زندگی زحمتکشان را نمی شود کشت و یا زندانی کرد.
مازیار گیلانی نژاد 18 تیر ماه 1394
منابع :
1- ایران بین 2 انقلاب یرواند آبراهامیان
2- تاریخچه نهضت کارگری در ایران شکراله مانی
3- اتحادیه های کارگری و خودکامگی حبیب لاجوردی
4- از وانا تا وین عزت اله باقری
5- اسنادی از اتحادیه های کارگری به کوشش محمود طاهرزاده