آموزش و پرورش عمومی تحت سیطره اختاپوسی رژیم جمهوری اسلامی

هیوا مجید زاده – جامعه شناس

 

امروزه در دنیای مدرن، مساله آموزش و پرورش عمومی یکی از اساسی ترین مسائلی است که هر کشور و حکومت باید به آن بپردازد و یکی از شاخص های اصلی برای سنجش توسعه انسانی و اجتماعی محسوب میشود. هرگونه تغییر و تحول سازنده ای بدون توجه کافی به پرورش نیروی انسانی کارآمد انجام شدنی نیست و نیروی انسانی کارآمد در سایه فرصت های برابر آموزشی به بار خواهد نشست. میزان بالای خدمات در حوزه آموزش و در دسترس قرار دادن آن برای عامه اقشار جامعه از سوی حکومت ها در همه جوامع یک امر بدیهی شمرده میشود. و در واقع کمیت بالا و کیفیت گسترده آموزش عمومی در جوامع یکی از ضروریات گام برداشتن به سوی توسعه پایدار است. همچنین آموزش عمومی، کودکان و نوجوانان و جوانان را برای برعهده گرفتن مسئولیت های اجتماعی در جامعه یشان آماده می کند و به آنها اعتماد به نفس برای ادامه زندگی اجتماعی میدهد.

اما آنچه امروز در جامعه ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی می گذرد، اینست که آموزش و پرورش در ایران با چالش‌های زیادی از جمله بازماندگی از تحصیل، ترک تحصیل، افت کیفیت تحصیلی دانش‌آموزان و… مواجه است.رژیمی که از ابتدای روی کار آمدنش شعار آب و برق و مسکن مجانی رو به مردم سر داد، هیچ که چنین وعده هایی را یک سر سوزن به وادی عمل نبرد، بلکه روز به روز هر چه بیشتر خیل عظیمی از فرزندان ایران را از آموزش و پرورش عمومی محروم کرد و در کنار اینکه کمیت آموزش را کاهش داد، تحت حاکمیت ایدئولوژیک استبدای اش هر چه بیشتر ازکیفیت آموزش  هم کم کرده است. مهندسی حاکمیتی آموزش و پرورش تحت اقتصاد نئولیبرالیسی تیرژیم اسلامی روز به روز به نفع مافیای آموزش پولی تر شده است و فرزندان بیشتری را ازاقشار ضعیف و زیر خط فقر از تحصیل بازداشته است.

اخیرا روزنامه هم میهن در داخل ایران گزارشی را منتشر کرده مبنی بر اینکه نمایندگان مجلس رژیم در حال بررسی طرحی هستند با عنوان “طرح تقویت نظام آموزش‏‌ و پرورش”. به روایت همین روزنامه این طرح چیزی نیست جز بردن آموزش و پروش به صورت جدی تر و رسمی تر به سمت تبدیل شدن آن به یک بنگاه اقتصادی و چرتکه انداختن مسئولین رژیم در این حوزه. ازجمله شاخص هایی که در این طرح مطرح شده است، رتبه بندی مدارس بر اساس میزان درآمد آفرینی آنها، و این یعنی منابع عمومی هم بیشتر به نفع مدارس پولی سازی شده توزیع می شود و به طور آشکار کالایی سازی آموزش عمومی، که ارائه رایگان آن از وظایف بدیهی دولتهای امروزی است، در این طرح اجرا میشود. منافع جامعه و فرزندان طبقه زحمتکش و کارگر بیش از پیش زیر چکمه سرمایه داران غارتگر له و پایمال میشود. این طرح حتی قانون اساسی که در خود رژیم هم تصویب شده زیرپا می گذارد، و آن اصل 30 قانون اساسی است که بر اساس آن آموزش در کشور باید رایگان باشد. آنچه هویداست رژیم اسلامی به درازای حیات استبدادی خود روز به روز شانه از ارائه خدمات اجتماعی خالی کرده است و این طرح هم گامی در همان راستا است.

همین الان هم، طبق منابع داخلی-اداری خود رژیم، منجمله مرکز آمار ایران، 930 هزار نفر در سال تحصیلی جاری از تحصیل بازمانده اند، که این رقم برای آموزش عمومی کشور فاجعه است، و تا الان باید داد دست اندکاران حوزه فرهنگ و آموزش ایران را در می آورد. جدای از اینکه این سطح از بازماندگی از تحصیل در رژیم جمهوری اسلامی تحت تاثیر عوامل زیادی(که ایجاباً باز هم همه آنها به نحوه مدیریت رژیم برمیگردد) قرار دارد.اما تحلیل‌هایی که در این حوزه شده، نشان می‌دهد که فقر عامل اصلی بازماندگی از تحصیل و ترک تحصیل کودکان در ایران است. و همین عامل به ما خاطر نشان می کند که اجرایی شدن “طرح تقویت نظام آموزش و پرورش” رژیم دوچندان بیش از قبل کودکان و نوجوانان را به باتلاق بازماندگی ازتحصیل و ترک تحصیل می کشاند. و استانهایی که متحمل بیشترین این آمار می شوند استانهایی است که رژیم عامدانه آنها توسعه نیافته نگهداشته، از جمله استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان، آذربایجان غربی و خوزستان.

رژیم جمهوری اسلامی همزمان با پایین آوردن کمیت آموزش، به پایین آوردن کیفیت آن نیز مبادرت و همت گذاشته است، و به عبارتی دقیق تر عزمش را راسخ کرده که تیشه به ریشه آموزش عمومی ایران بزند.

به عنوان مثال در استان سیستان و بلوچستان بیشتر مدارس روستایی و حاشیه ای این استان به صورت کپر بوده و دانش اموزان در این مناطق از هیچ گونه امکانات رفاهی و وسایل آموزشی مناسب برخوردار نیستند و عامدانه مورد بی توجهی حکومت قرار گرفته اند. از سوی دیگر حاکمیت با ایدئولوژیک کردن مدارس و آموزش مسائلی که هیچ کاربردی برای فردای زندگی اجتماعی دانش اموزان و همچنین بهره وری جامعه ندارد، جسم و روان بیشتر دانش آموزان را تحت فشار قرار داده تا جایی که فقط از ابتدای سال جاری تحصیلی 13 دانش آموز تحت فشار همین فضای آموزشی اقدام به خودکشی منجر به مرگ کرده اند. این واکنش های دانش آموزان در مقابل اقداماتی همچون اجرای طرح عفاف و حجاب از سوی رژیم در مدارس، بروز داده می شود، سیاست هایی که سالهاست روح و روان دانش آموزان این سرزمین را مورد هجمه و آزار قرار داده است و اقلیت حاکم بر این کشور با وجود ابراز مخالفت های گسترده نسبت به آن همچنان بر آن پافشاری میکنند.

یکی دیگر از مسائلی که می توان در زمینه پایین آوردن کیفیت آموزش در کشور به آن اشاره کرد، ظهور پدیده ی “مافیای فروش سوالات امتحانی” تحت حاکمیت رژیم اسلامیستکه سر آن به مسئولان رده بالای رژیم  وصل است، مافیایی که حاصل ده ها شب بیخوابی و روزها تلاش دانش آموزان طبقه کارگر و زحمتکش را، به خاطر سودجویی به باد میدهد و فرزندان سرمایه داران را که کمترین تلاشی برای یادگرفتن نکرده اند به مقاطع تحصیلی بالا راه می یابند، که حاصلش خروجی تحصیلی با کیفیت پایین است.

آنچه مسلم است یکی از شرایط پایان یافتن این وضعیت آموزش و پرورش عمومی، سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ایران و استقرار یک جمهوری دموکراتیک سوسیالیستی است. اما تا آن موقع برای جلوگیری از دستبرد هر چه بیشتر رژیم اسلامی به حق و حقوق آموزشی فرزندان این جامعه، باید تمام دست اندرکاران و ذینفعان حوزه آموزش عمومی، از مدیران و معلمان گرفته تا خانواده دانش آموزان نسبت به این قوانین ارتجاعی و استثمارگرانه همبسته و متحدانه و هوشیارانه اعتراض نشان دهند تا کودکان کمتری قربانی زیاده خواهی های رژیم جمهوری اسلامی قرار گیرند.

0 FacebookTwitterWhatsappTelegramEmail

پیام بگذارید

رویدادهای مهم

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net