استعمار زیست‌محیطی در ایران: کوردستان در محاصرەی سدها

سوران کریمیان

استعمار زیست‌محیطی[۱] عبارت است از اقدام‌ها و مداخله‌های یک کشور در کشور دیگر یا در بخشی از جامعه فرودست آن به بهانه بهره‌برداری از منابع طبیعی؛ در راستای توسعه این مناطق اما در عمل با هدف توسعه‌ی اقتصادی کشور یا بخش به‌لحاظ یک توسعه‌ مرکزی و اتنیکی مسلط. ازآنجایی‌که بیشتر این جوامع تحت‌انقیاد دارای تفاوت‌های قومی، نژادی و ملی هستند مفاهیمی مانند «نژادپرستی زیست‌محیطی»[۲] و «اکو-آپارتاید»[۳] برای تحلیل و افشای سیاست‌های استعماری این دولت-ملت‌ها در قبال جوامع اتنیکی-نژادی داخل چهارچوب مرزهای ملی استفاده می‌شود.

روستایی در هورامان- نگاه‌های دوخته‌شده به شاخه‌ای از «رودخانه‌ی سیروان» که بیش از ۱۳ سد بر روی آن احداث شده است. مردم کوردستان و مشخصاً هورامان نگاهی عارفانه و معنوی نسبت به سیروان دارند.

در رابطه با ایران نیز در چند سال اخیر پژوهش‌ها و یادداشت‌های قابل‌توجهی در توضیح سیاست‌ها و برنامه‌های توسعه دولت ایران در حوزه‌ی محیط‌زیست با مفاهیمی همچون مدیریت استعماری منابع طبیعی، بی‌عدالتی زیست‌محیطی و نژادپرستی زیست‌محیطی نگاشته شده است.[۴] چنین رویکردی بر این باور است که تخریب محیط‌زیست نه پیامدهای قابل/غیرقابل‌اجتناب سیاست‌های توسعه‌ای در ایران، بلکه میانجی توسعه‌ی سرمایه‌داری در ایران و دولت ملی ناظر بر آن است.[۵] این امر در پیوند با شکل‌گیری فضایی-اتنیکی رابطه‌ی مرکز/پیرامون در ایران، بیشترین تهدیدهای محیط زیستی را متوجه مناطق به‌لحاظ زبانی-فرهنگی پیرامونی‌شده کرده است که می‌توان آن‌را – آن‌گونه که برخی پژوهشگران معتقدند- «استعمار داخلی» نام نهاد.[۶] این در حالی است که از فرایندهای استعماری مبتنی بر ستم ملی در «طرح آمایش سرزمین» و «برنامه‌های پنج‌ساله توسعه ملی» تحت عنوان «توسعه‌ی محلی»، «محرومیت‌زدایی» و «اشتغال‌زایی در مناطق محروم» نام برده می‌شود.

در حقیقت، سیاست‌های توسعه‌ای ازجمله پروژه‌های عظیم سدسازی و طرح‌های توسعه «مناطق آزاد تجاری» و حتی برخی پروژه‌های گردشگری در مناطق اقلیت‌های ملی، از طریق امنیتی‌سازی-نظامی‌سازی گسترده، مهندسی جمعیت و جابجایی اجباری ساکنین بومی به‌میانجی فرآیندهای مستقیم و غیرمستقیم سلب مالکیت و تخریب و نابودی عامدانه زیست‌بوم‌ها و استخراج استعماری منابع طبیعی آن‌ها صورت می‌گیرد؛ فرآیندی که گسترش فقر و حاشیه‌نشینی و اسکان جمعیتِ به‌لحاظ اتنیکی-مذهبی غیربومی را به‌همراه داشته است. این وضعیت فرم «مرگ-سیاست»[۷] به خود گرفته است که در آن ساکنین بومی این مناطق بدل به «جمعیت‌های مازاد» شده‌اند که از زندگی و زیست‌بومشان ارزش‌زدایی شده است.[۸]

کردستانِ مقاوم و سیاستِ حکومتیِ زمین سوخته

تا جایی که به کوردستان (روژهلات) مربوط است، روش‌های استعمار داخلی حکومت ایران در حوزه‌ی محیط‌زیست عبارت‌اند از: جنگل‌زدایی/جنگل‌خواری، آتش‌سوزی عمدی جنگل‌های انبوه زاگرس، احداث سدهای بزرگ و پروژه‌های انتقال آب بین‌حوزه‌ای (عموماً انتقال به مناطق مرکزی) و همچنین امنیتی‌سازی فعالیت‌های زیست‌محیطی.[۹] در ادامه به سدسازی به‌عنوان یکی از ارکان استراتژیک هیدروپلیتیک دولت ایران پرداخته و به این نکته اشاره می‌شود که چگونه در کوردستان بخشی از استعمار زیست‌محیطی را تشکیل می‌دهد.

پیش از پرداختن به کوردستان ذکر این نکته ضروری است که در چند دهه‌ی گذشته و مشخصاً از دوران سازندگی و با خاتمه جنگ ایران و عراق، دولت سازندگی باهدف غلبه بر بحران‌های مرتبط با آب و همچنین تبدیل آن به یک ابزار دیپلماتیک منطقه‌ای به‌ویژه در رابطه با ترکیه، عراق، افغانستان و…، اقدام به مدیریت رودخانه‌های مرزی با احداث سدهای کوچک و بزرگ کرده است. آنچه امروزه «جنگ سدها»[۱۰] در خاورمیانه نامیده می‌شود، گواه این وضعیت است؛ وضعیتی که تلاش برای کنترل و انحراف مسیر رودخانه‌ها/آب‌های مرزی و ممانعت از پرداخت حق‌آبه مناطق پایین‌دستِ سرشاخه‌های این رودخانه‌ها در کشورهای همسایه را تا سطح یک بحران آبی در سطح منطقه و تنش و جنگ میان دولت‌ها افزایش دادە است.[۱۱]

سیاست‌های آبی مبتنی بر انتقال آب زاگرس به مرکز

اما نحوه‌ی مدیریت بحران و تنش آبی در سطح داخلی تابع مکانیسم‌ها و استراتژی‌های خاصی است. درواقع، ساخت کانال‌ها و تونل‌های آبی در راستای تأمین زیرساخت‌های سدسازی و پروژه‌های انتقال آب بین ‌حوضه‌ای از مناطق پیرامونی – یعنی انتقال آب‌های رشته‌کوه‌های زاگرس شامل استان‌های چهارمحال و بختیاری، خوزستان، کوردستان و لرستان – به مناطق مرکزی‌، با هدف تأمین آب صنایع سنگین و آب‌بر در اصفهان، کرمان و یزد و همچنین توسعه‌ی کشاورزی در آنجا، اصلی‌ترین شیوه‌ی مدیریت بحران و تنش آبی در کشور است. بدین‌ترتیب، هیدروپلیتیک ایران در مدیریت وضعیت کم‌آبی کشور و تأمین آب مناطق درگیر بحران خشک‌سالی در بخش‌های مرکزی کشور متکی بر انتقال آب از مناطق شمالی، غربی و جنوب غربی ایران به‌عنوان حوزه‌های اهداکننده آب به حوضه‌های آبگیر در مناطق خشک و بیابانی کشور ازجمله اصفهان، کرمان، قم، سمنان، یزد و… در بخش مرکزی کشور است.

چشمه مشهور «کانی بل» قربانی سد سازی در کردستان

هرچند تأکید بر وجود رانت و فساد سازمان‌یافته‌ی دولتی در قالب «مافیای سدسازی» -که البته از سوی بنیادها و مؤسسات وابسته به سپاه پاسداران قبضه شده است- و تأثیرگذاری قدرت نمایندگان مناطق مرکزی ایران در تصویب برنامه‌ها و پروژه‌های سدسازی و انتقال آب بین‌‌حوضه‌ای برخی از جنبه‌ها و مکانیسم‌های ساختاری و سیاسی موجود را افشا می‌کند، ناگفته عیان است که چنین مفاهیمی فاقد توضیح‌دهندگی [برای تبیین] استراتژی‌ها و مکانیسم‌هایی است که مبتنی یا سوار بر رابطه‌ی تاریخی-ساختاری مرکز/پیرامون، وضعیت استعمار داخلی در حوزه‌ی منابع طبیعی را ایجاد نموده است.

بر اساس اطلاعات رسمی، ایران دارای ۱۷۲ سد به‌بهره‌برداری‌رسیده، ۶۷۲ سد در دست ‌بهره‌برداری، ۱۲۰ سد در حال ساخت و ۱۷۶ سد در دست بررسی است.[۱۲] از این تعداد بیش از ۲۵۰ سد در استان‌های چهارمحال و بختیاری، خوزستان و کوردستان واقع شده است. در حال حاضر تنها در استان کوردستان بیش از ۱۰ سد وجود دارد و حدود ۲۶ سد بزرگ و کوچک دیگر در دست‌ساخت، اجرا و یا فاز تحقیقاتی قرار دارند.[۱۳] با احتساب استان کرمانشاه و ایلام و مناطق کوردی در استان آذربایجان غربی، سدهای موجود در کوردستان به بیش از ۵۰ مورد می‌رسد. در این زمینه حتی گزارش‌های مرکز بررسی‌های ریاست جمهوری از مسئله سدهای کوردستان تحت عنوان «تراژدی سدها» و «فاجعه زیست‌محیطی» نام می‌برد. در این گزارش آمده است:

این حجم از ساخت سد یک فاجعه زیست‌محیطی است چراکه بعضی از این سدها حتی دارای ارزیابی زیست‌محیطی نیستند ولی در دست مطالعه و ساخت قرارگرفته‌اند. در کردستان این اصطلاح که سدها به نام ما و به کام دیگران است، رایج و متداول است و قشرهای مختلف (نماینده مجلس، روزنامه‌نگاران و…) از آن برای توصیف وضعیت سدها در کردستان استفاده می‌کنند، چراکه سدهای کردستان یا تحت مدیریت دیگر استان‌ها هستند و قرار است آب موردنیاز کشاورزی و شرب آن‌ها را تأمین کنند و سود چندانی برای کردستان ندارند و بعضاً با تخریب زیست‌محیطی نیز همراه هست. یا این‌که اگر آب سد در کردستان مصرف می‌شود به‌واسطه ساخت بدون ارزیابی‌های زیست محیطی-اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی، بیشترین سود آن به شرکت‌های پیمانکار می‌رسد و نصیب مردم کردستان تخریب محیط‌زیست استان، مهاجرت‌های اجباری روستانشینان، زیرآب رفتن زمین‌های کشاورزی و کم‌آبی و.. است.[۱۴]

در حقیقت سیاست‌های نژادی، تبعیض‌آمیز و تهاجمی حکومت ایران درزمینه آب و محیط‌زیست، تأثیر ویرانگری بر اکوسیستم کوردستان داشته است. برای مثال استان کوردستان دارای پنج حوزه آبخیز بزرگ ایران است: کرخه، قزل‌اوزن، سیروان، زاب کوچک و زرینه‌رود. باوجود فراوانی منابع آبی، بحران آب در این استان به حدی است که سنندج، مرکز استان، در میان سه شهر ایران با بحرانی‌ترین وضعیت کمبود و ناسالمی شبکه‌ی آب شهری روبرو است. طی چند دهه‌ی گذشته با هدف تکمیل چهار پروژه مهم انتقال آب بین‌ حوضه‌ای که در حال حاضر در این منطقه فعال ‌اند، ۱۳ سد فقط بر روی سرشاخه‌های «رودخانه‌ی سیروان» ساخته‌شده است.[۱۵]

تبعات ساخت سدهای متعدد در کوردستان

هدف از احداث قریب به اکثریت سدهای کوردستان تأمین آب موردنیاز کشاورزی و صنعت در استان‌ها و مناطق همجوار است و نه کوردستان. به‌عنوان مثال، «سد تالوار» در شهرستان بیجار در استان کوردستان قرار دارد، اما آب موردنیاز کشاورزی، صنایع و خانوارهای استان‌های همدان و زنجان را تأمین می‌کند و شرکت آب منطقه‌ای زنجان آن‌را مدیریت می‌کند. همچنین «سد قوچم» که در شهرستان‌های دهگلان و قروه احداث شدە است با هدف احیای دشت بهار همدان و کشاورزی آن استان انتقال دادە شدە است. این در حالی است که دشت‌های کشاورزی این دو شهرستان در کوردستان خود از نظر پدیده‌ی کم‌آبی در وضعیت فوق‌بحرانی قرار دارند. درواقع بخش‌های قابل‌توجهی از دشت‌های کشاورزی کوردستان در هر چهار استان کوردستان، ایلام، کرمانشاه و آذربایجان غربی از تنش آبی رنج می‌برند، اما آب سدهای احداث‌شده بر رودخانه‌های مرزی کوردستان در حال انتقال به دشت‌های کشاورزی و بخش صنعت در استان‌های همدان، زنجان و اصفهان است.

سد لیروک: تازه‌ترین تلاش برای قتل جنگل‌های زاگرس

علاوه بر این، سدهای کوردستان بدون هیچ‌ ارزیابی زیست‌محیطی، اقتصادی و اجتماعی ساخته شده‌اند. در بعد زیست‌محیطی، برخی از این سدها ازجمله «سد ژاوه» و «سد وحدت (قشلاق)» در سنندج و «سد سیازاخ» در دیواندره به دلیل ورود فاضلاب روستاهای اطراف به آن، نه‌فقط بلااستفاده شده، بلکه در مسیر تبدیل به یک تهدید زیست‌محیطی برای آن دو شهرستان قرار دارند. تخریب اکوسیستم کوردستان و برهم‌زدن تعادل زیست‌محیطی با انحراف جریان طبیعی رودخانه‌ها، به‌ویژه رودخانه سیروان، ازجمله پیامدهای ۱۳ سدی است که در مسیر سرشاخه‌های آن احداث شده‌اند. سد داریان، ازجمله بزرگ‌ترین سدهای ایران و ساخته‌شده بر رودخانه‌ی سیروان در پاوه به‌رغم تمامی اعتراضات مردمی در مورد زیرآب رفتن «چشمه کانی بل»، ساخته و آبگیری شد. بیش از ۱۰۰۰ هکتار از اراضی این منطقه زیرخط تراز آب پشت سد به‌کلی غرق شد و قریب به اکثریت اراضی جنگلی و مراتع آن منطقه – که برخی از آن جزو مناطق محافظت‌شده بود- و چندین روستا نیز اکنون زیرآب رفته‌اند.

در بعد اقتصادی، سدهای کوردستان منجر به نابودی منابع اقتصاد محلی مناطق روستایی –اعم از دامداری، کشاورزی، باغداری و جنگل‌داری- شده است. هرچند که برنامه‌های انتقال آب در بخشی شامل تخصیص درصدی از حق‌آبه در راستای به‌اصطلاح توسعه کشاورزی و باغداری در کوردستان است، اما تاکنون یا به مرحله اجرا درنیامده و یا فقط تاکتیکی موقت و فریبکارانه با هدف جلوگیری از معارضت‌های محلی بوده است. سدسازی‌ها منجر به مهاجرت اجباری و جابجایی بخش‌های زیادی از جمعیت روستایی کوردستان به سمت مناطق حاشیه‌نشین و نواحی منفصل شهری در شهرهای کوردستان به‌ویژه سنندج، کرمانشاه و ایلام نیز شده است. در یک کلام، سدسازی‌ها ناپایداری اقتصادی-اجتماعی و زیست‌ناپذیری مناطق روستایی پایین‌دست سدها را در کوردستان بدنبال داشته است.

به همین دلیل اجرای پروژه سد موردانتقاد فعالان و کارشناسان محیط‌زیست کوردستان قرارگرفته است. آن‌ها بر این باورند که سدسازی‌ها پیامدهای جبران‌ناپذیری برای اکوسیستم و منابع طبیعی کوردستان ایجاد کرده است و پروژه‌های انتقال آب در کنار تهدید‌ها و فجایع زیست‌محیطی، به توسعه‌نیافتگی اقتصادی، افزایش فقر و بی‌ثباتی اجتماعی در کوردستان منتهی شده است. طی سالیان گذشته، انجمن‌های زیست‌محیطی اقدام به فعالیت‌ها و کمپین‌ها بسیاری در راستای افزایش آگاهی زیست‌محیطی، مشارکت مردمی و اعتراض به سیاست‌های دولت در حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست کوردستان نموده‌اند. پاسخ دولت به مطالبه‌گری مردم و انجمن‌ها امنیتی‌سازی این فعالیت‌ها، دستگیری و محاکمه فعالین مدنی و اتهامات سیاسی-امنیتی بوده است.

درواقع، ماهیت استعماری استراتژی‌های دولت در حوزه منابع طبیعی و محیط‌زیست در مناطق پیرامونی –که با ستم ملی مواجه هستند- باعث شده فعالیت‌های زیست‌محیطیِ پیرامون، هم حاوی مازادهای سیاسیِ متفاوت از فرهنگی‌کردن امر اکولوژیک در مرکز باشد و هم به‌شدت از طرف حاکمیت امنیتی شود.[۱۶] این وضعیت نشان می‌دهد که ‌محیط‌زیست‌گرایی پیرامونی در راستای عدالت زیست‌محیطی با جنبش آزادی‌بخش ملی و مقاومت سیاسی-مدنی این مناطق علیه استعمار داخلی و ستم ملی پیوندی ناگسستنی یافته است.[۱۷]

Ad placeholder

پانویس‌ها:

[۱] Environmental Colonialism

[۲] Environmental Racism

[۳] Eco-Apartheid

[۴] برای مثال، بنگرید به

Hassaniyan A (2024). Iran’s water policy: Environmental injustice and peripheral marginalisation. Progress in Physical Geography: Earth and Environment, 1-18. https://doi.org/10.1177/03091333241252523. Hassaniyan A, Sohrabi M (2022). Colonial Management of Iranian Kurdistan; with Emphasis on Water Resources. Journal of World-Systems Research, 28, 320-343.

[۵] در رابطه با این استدلال، بنگرید به: محیطِ زیستِ منشورها: “طبیعتِ” فارسی و مسئله‌ی ملی، نوشته‌ی آیدین ترکمه، رادیو زمانه.

[۶] بنگرید به:

Soleimani, K & Mohammadpour, A. (2020). Life and Labor on the Internal Colonial Edge: Political Economy of Kolberi in Eastern Kurdistan, British Journal of Sociology, 71 (4), 741-760.Soleimani, K & Mohammadpour, A. (2019). Can non-Persians speak? The sovereign’s narration of “Iranian identity.”. Ethnicities, 19(5), https://doi.org/10.1177/1468796819853059

[۷] Necropolitics

[۸] برای این استدلال، بنگرید به: خوزستان: طغیان علیه دولت انتحاری، نوشته‌ی ایمان گنجی، رادیو زمانه.

[۹] Hassaniyan A, Sohrabi M (2022)

[۱۰] لافرت، ب و سالا، د (۲۰۲۲) جنگ سدها، ترجمه همایون عباسی، نقد اقتصاد سیاسی.

[۱۱] سال گذشته ادعای جمهوری اسلامی مبنی بر عدم پرداخت حق‌آبه‌ی هیرمند از سوی دولت افغانستان (طالبان)، تهدیدات نمادین طالبان در دستور کار قرار دادن حملات انتحاری به خاک ایران را بدنبال داشت. بنگرید به: مناقشه هیرمند و هلمند: با قطار بشکه‌های زرد می‌آییم، نوشته علی رسولی، رادیو زمانه. ایران به‌نوبه‌ی خود در یک دهه گذشته بارها از طرف دولت عراق و حکومت اقلیم کوردستان متهم به عدم پرداخت حق‌آبه‌ی سد دربندیخان (احداث‌شده بر یکی از سرشاخه‌های رودخانه‌ی مرزی سیروان در اقلیم کوردستان) و دشت‌های کشاورزی پایین‌دست سد داریان در استان حلبچه شده است. بنگرید به:

Chomani, K & Bijnens, T (2016) The Impact of the Daryan Dam on the Kurdistan Region of Iraq, Save the Tigris and Iraqi Marshes Campaign.

[۱۲] خبرگزاری ایسنا.

[۱۳] خبرگزاری ایرنا.

[۱۴] مسئله‌شناسی راهبردی توسعه در استان کردستان، مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری، ۱۳۹۵: ۲۷.

[۱۵] Hassaniyan 2024, 12-13

[۱۶] Hassaniyan A (2020). Environmentalism in Iranian Kurdistan: causes and conditions for its securitisation. Conflict, Security & Development, 20(3), 355-378. Hassaniyan A (2021). Environmental Activism in Rojhelat Emergence and Objectives. In STEPHEN EH (Ed) Ecological Solidarity and the Kurdish Freedom Movement Thought, Practice, Challenges, and Opportunities, Lexington Books, 165-174

[۱۷] رحمانی، جمیل (۱۴۰۲) تحلیل گفتمان انتقادی کنش‌های جمعی زیست محیطی در مناطق کردنشین ایران، پایان‌نامه دکتری جامعه‌شناسی، دانشگاه خوارزمی.

0 FacebookTwitterPinterestEmail

پیام بگذارید

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net