از شاخصهای اقتصادی مهمی که زندگی افراد جامعه را تحت تاثیر قرار میدهند، میتوان به نرخ تورم و نرخ بیکاری اشاره کرد. بانک مرکزی ایران در گزارشی اخیرا اعلام کرده است که تورم در ایران از مرز ۵۲ درصد گذشته است. یک گزارش دیگر می گوید که این رقم تورم در ۸۰ سال گذشته بی سابقه بوده است و تنها با پیامدهای ناشی از دوره جنگ جهانی دوم و اشغال ایران بوسیله متفقین قابل مقایسه است. بیکاری نیز به بالاترین حد خود در دوره حاکمیت جمهوری اسلامی رسیده است. مرکز آمار ایران در محاسباتی که فروردین امسال منتشر کرد گفته است که بیش از یک سوم بیکاران کشور کسانی هستند که مدارک تحصیلی عالی دارند. از سوی دیگر بنا به گزارش سایت اقتصادی « اکو ایران»، شاخص فلاکت در ایران به ۶۴.۲ درصد رسیده است. گزارشی که توسط مرکز آمار منتشر شده نشان میدهد استانهای لرستان با ( ۶۷.۲درصد)، کرمانشاه (۶۴.۴ درصد) و کردستان (۶۳.۷ درصد) “بیشترین نرخ فلاکترا داشتهاند. این شاخص از جمع نرخ بیکاری و نرخ تورم در یک کشور و در مقطع معین به دست میآید گویا ترین معیاری است که وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم را نشان می دهد. بنا به این گزارش بالاترین نرخ فلاکت مربوط به استان کرمانشاه رسیده و بعد از آن استانه کردستان است و استان لرستان در ردیف چهارم این رده بندی بعد از استان یزد قرار دارد. این در حالی است که براساس دادهها و آمارهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول، میانگین نرخ تورم در کشورهای مختلف دنیا در سال ۲۰۲۳ میلادی حدود ۶.۹ درصد بوده است. همچنین، میانگین نرخ بیکاری در کشورهای جهان به ۵.۱ درصد رسیده است.
این گزارش به روشنی عمق رنجی را که مردم این کشور زیر بار گرانی و بیکاری متحمل می شوند، در همه ایران نشان می دهد. از ورشکستگی سیاسی این رژیم و از شونیسم حاکم در ایران همین بس در حالیکه سه استان کرمانشاه، کردستان و لرستان، هر سه برخوردار از منابع غنی زیر زمینی، آب کافی و زمین کشاورزی حاصلخیز، نیروی آماده به کار چند ملیونی هستند و با توجه این عوامل از بالاترین ظرفیت برای رشد و توسعه اقتصادی برخوردار هستند، اما از لحاظ اقتصادی به صورت فلاکت بار ترین مناطق ایران در آمده اند.
برای مشاهده چهره واقعی فقر در ایران، مراجعه به آمارها و اطلاعات انتشار یافته از جانب حمهوری اسلامی راه به جائی نمی برد. جمهوری اسلامی در طول ۴۵ سال گذشته روز به روز شرایط زندگی اکثریت مردم را دشوار تر و غیر قابل تحمل تر ساخته است. این رژیم با پافشاری بر ادامه جنگ ۸ ساله ایران وعراق، با مداخله در بحرانهای منطقه ای، با اجرای پروژه های ماجراجویانه اتمی و موشکی، با صرف میلیاردها دلار برای گسترش موسسات مذهبی، همه اینها بر متن یک فساد نهادینه شده مالی، تریلیونها دلار از ثروت مردم این کشور و حاصل رنج و کار آنان را بر باد داده است. کار را به جائی رسانده است که امروز بیش از ۷۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی می کنند. این اوضاع به نوبه خود موجب بروز انواع ناهنجاری ها و آسیبهای اجتماعی از قبیل تن فروشی، اعتیاد به مواد مخدر، زباله گردی ، کارتنخوابی کودکان کار و خودکشی و غیره شده اند.
واقعیت این است جمهوری اسلامی در باتلاق یک بحران اقتصادی بدون علاج دست و پا می زند و راهی برای برون رفت از آن ندارد. در چنین شرایطی برای تامین کسر بودجه سالانه خود و تامین مخارج کلان دستگاههای نظامی و امنیتی و خرافه پراکنی، به سفره کارگران و زحمتکشان و اکثریت مردم محروم این جامعه یورش آورده است و با کاستن از خدمات اجتماعی، شرایط زندگی را بر مردم محروم دشوارتر کرده است. در چنین شرایطی تنها با به راه انداختن یک جنبش مطالباتی، نیرومند می توان جلوی این فلاکت را گرفت.
اما کارگران ، معلمان ، پرستاران، بازنشستگان، مردم حاشیه نشین در شهرها، در برابر این فشارهای رژیم تسلیم نشده اند و اکنون در متن انقلاب زن زندگی آزادی و مقاومت جسورانه زنان بر علیه حجاب اجباری، به مبارزه برای بیرون کشیدن حقوق خود از گلوی این رژیم ادامه می دهند. مردم رنجدیده ای که تحت فشارهای معیشتی کارد به استخوانشان رسیده است، راهی جز این ندارند که برای رهایی از جهنمی که رژیم سرمایه داری اسلامی برپاکرده است، آستین هایشان را بالا بزنند و مصمم تر از قبل علیه مسببین و بانیان این فقر و فلاکت اقتصادی نبرد سرنوشت ساز خود را در کلیه عرصه ها به پیش برند.