کنعان مختار
آقای «حسنی» دبیر بازنشسته آموزش و پرورش است، اما نه ۳۰ سال سابقه کار و نه حتی درد کمر و کم توانی جسمی، هیچ یک باعث نشده دوران بازنشستگی را در کنار خانواده سه نفرش با آرامش و امنیت، استراحت کند. میگوید اگر کار نکند نان شب ندارد. حالا که کم کم به عید نوروز و سال جدید نزدیک میشویم با خودرویی که یادگار پانزده سال پیش است مجبور است از «کله سحر تا بوق سگ» مسافرکشی کند تا شاید بتواند «فقط خوراکیهای اساسی» را برای خانواده تهیه کند. در توضیح به گزارشگر «زمانه» میگوید:
برای ما بازنشستهها و البته بیشتر مردم شب عید معنا ندارد، همین که بتوانیم کمی مواد غذایی مثل مرغ و روغن و چند کیلو برنج بخریم شاهکار کردیم. عید، مثل سالهای پیش نیست، نه خرید پوشاک داریم، نه آجیل و شیرینی و میوه، حتی دید و بازدید هم کم شده. با این وضعیت گرانی آدم برای خوراک روزانهاش هم میماند. قیمت همه چیز سرسامآور گران شده. در بین همکارهای بازنشستهام حتی یک نفر را سراغ ندارم که از خرید عید و نوروز حرف بزند. شب و روز مردم از نداری و کرایه خانه میگویند. دیگر بحث مرگ و زندگی شده، دو روز پیش خانمی را سوار کردم، قسم میخورد هشت ماه است تو خانهاش گوشت و مرغ ندیده! از این جور آدمها زیاد است. دیگر گذشت آن روزها که خودمان را برای شب عید آماده میکردیم.
با عید نوروز، فاصله اندکی داریم، اما شور و شوقی برای پیشوازی از آن وجود ندارد. بازار شب عید، خلاصه شده در خرید معدود خوراکیهای اساسی که آن هم مشمول دهکهای پایین نمیشود. فروشندگان پوشاک از کسادی بازار و اجناس تلمبار شده میگویند و مردم از گرانی که روز به روز سفرها را خالیتر میکند. مشاهدات گزارشگر «زمانه» نشان میدهد مردم بیش از آنکه به فکر خرید پوشاک نو باشند، مایحتاج روزانه را تهیه میکنند. قیمتها در روزهای منتهی به نوروز همراه با افزایش قیمت دلار، دست بسیاری از خانوارها برای پیشوازی از نوروز و نو شدن کوتاه کرده است.
Ad placeholder
کسادی بازار پوشاک و کفش
رسم معمول ایرانیها در روزهای منتهی به سال جدید، خرید پوشاک و کفش نو بود. اما قیمتهای بالا و درآمدهای پایین اجازه نو شدن نمیدهد. اخیراً مجید افتخاری، عضو هیئت مدیره اتحادیه تولید و صادرات پوشاک، در گفتوگو با خبرگزاری «اکونگار» درباره وضعیت بازار پوشاک شب عید و مشکلات تولیدکنندگان گفته است: «رکود حاکم بر بازار پوشاک در ۴۰ سال اخیر بیسابقه بوده است. حتی در زمان کرونا و اعتراضات سال گذشته هم چنین رکودی در کشور نبود و این وضعیت نبود تقاضا بیسابقه است.» او افزوده است: «پوشاک از سبد مصرف پنج دهک پایین حذف شده و آنها فقط در شرایط اضطرار پوشاک میخرند.»
درهمین رابطه، برخی رسانههای داخلی از رکود بیسابقه بازار شب عید گزارش میدهند. روزنامه «آرمان ملی» اول اسفند در گزارشی با عنوان « جیبهای خالی و بیرونقی بازار» ضمن اشاره به رکود بازار و افزایش قیمتها در روزهای منتهی به عید نوروز و ماه رمضان نوشت:
نوشتن پیرامون پایینآمدن قدرت خرید مردم، رکود بازار و در نهایت کسادی بازار، تنها نمیتواند موضوعی اقتصادی باشد چرا که اوضاع و احوال بدمالی، زیست اجتماعی شهروندان را هدف قرار داده و با حذف همه آنچه منجر به ایجاد روحیه و نشاط زندگی در فرد میشود، زندگی نرمال را از او گرفته و به موجودی بدل میکند که تنها باید بکوشد که مایحتاج روزانه خود را تامین کند.
همچنین روزنامه «شرق» در گزارش ۱۶ اسفند در این باره نوشت:
در سالهای اخیر، با افزایش مشکلات اقتصادی در کشور، سفره بسیاری از خانوادهها کوچکتر شده است. این موضوع در ایام منتهی به سال جدید کاملاً مشهود است. بسیاری از فروشندگان پوشاک و خوراکی از کاهش قابل تأمل مشتریهای خود حتی در نزدیکی عید نوروز گله دارند.
این روزنامه از قول فروشندگان پوشاک نیز نوشته است: « هرکدام تجربه این روزهای خود را نگرانکننده توصیف میکنند. بسیاری میزان خرید مردم را کمتر از سال قبل ارزیابی میکنند.»
در همین زمینه، یکی از فروشندگان پوشاک درمورد کسادی بازار به «زمانه» میگوید:
کل سال بازار کسادی داشتیم، دلمان به روزهای نزدیک به عید خوش بود، ولی این روزها هم فروشی نداریم. معمولاً این وقت سال بازار خرید و فروش پوشاک داغ میشد، اما خبری نیست. حتی حراجی هم جواب نداده است! مردم میآید قیمت میکنند و میروند. از انصاف نگذریم، حق دارند. ترجیح میدهند به جای خرید لباس و کفش، گوشت و مرغ بخرند. بعضی همینها را هم نمیتوانند بخرند. طرف باید حداقل چهار پنج میلیون خرج سه چهار قلم لباس، آن هم با کیفیت پایین بکند. خُب با این وضع اقتصادی کسی نمیخواهد نصف بیشتر درآمدش را یکجا پوشاک بخرد. چون از آن طرف پولی برای خورد و خوراکش باقی نمیماند. خودم هم اینطوری هستم، اصلاً خریدهای معمول شب عید آجیل و شیرینی و… نداریم، همه غمم پول کرایه مغازه و کرایه خانه و خرید کمی خورد و خوراک است.
بازار در ظاهر شلوغ مینماید. هوای مطبوع منتهی به بهار مردم را به خیابان آورده است اما کمتر کسی جلوی مغازهها توقف میکند. بیشتر آنها پشت ویترینهای شیشهای به چشمان مانکنها زل میزنند و رغبتی برای ورد به مغازه ندارند. یکی از فروشندگان مشتریها را به داخل هدایت میکند تا از اجناس داخل مغازه دیدند کنند. اما کمتر کسی داخل میشوند، آنهای هم که نگاه گذرای میاندازند دست خالی خارج میشوند.
یک فروشنده کفش، بازار امسال را کسادترین بازار سالهای کاسبیاش میداند. او میگوید:
شاید باور نکنی، ولی به خدا قسم سه روز است حتی یک جفت کفش هم نفروختم. چند ماه پیش کمی برای مغازه خرید کردم، مجبور شدم جنسهای بیکیفیتتر بیاورم چون برای مشتری ارزانتر تمام میشود، ولی بازهم مشتری نداریم. نصف بیشتر مغازهام کفش بچهگانه است، گفتم مردم حداقل برای بچههایشان مجبورند کفش بخرند، بازم جواب نداد! البته حق دارند، ما هم از این مردمیم، خرید برنج و روغن از کفش و پوشاک اساسیتر است. هیچ سالی مثل امسال نبوده، حتی دوران کرونا وضع فروش بهتر بود.
در همین زمینه یکی از شهروندان نیز به «زمانه» میگوید:
درآمد من ماهانه به ده میلیون تومان نمیرسد. پنج تومان کرایه خانه میدهم، مابقیاش را هم با جیرهبندی هزینه خورد و خوراک میکنم. دیگر واقعاً هزار تومان هم برایم نمیماند. چطور میتوانم لباس و کفش عید بخرم! در طول سال هم نمیتوانستم یک جفت کفش بگیرم چه برسد به الان که جنسها گرانتر شده. حتی دیگر از دستفروشها هم نمیشود خرید کرد، آنها هم خیلی گران میدهند.
Ad placeholder
گرانی خوراکیهای اساسی
گرانی و سفرهای خالی فقط محدود به ایام منتهی به شب عید نیست. تورم و تغییر قیمتها در ایران به صورت ماهانه افزایش مییابد. طبق اعلام مرکز آمار، شاخص قیمت مصرفکننده خانوارهای ایرانی در بهمنماه سال جاری به عدد ۲۲۵,۷ رسیده است که نسبت به ماه قبل ١,٤ درصد افزایش، و در ۱۲ ماه منتهی به بهمن ماه نسبت به دوره مشابه سال قبل، ۴۲,۵ درصد افزایش داشته است. افزایش قیمتها در گروه خوراکیها و همچنین افزایش اجارهبها باعث شده بخش قابل توجهی از شهروندان اقلام اساسی خوراکی را حذف یا به حداقل مصرف برسانند.
اگرچه در دهه ۱۴۰۰ شهروندان ایرانی بیشترین افزایش قیمتها را تجربه میکنند، اما خردادماه امسال مرکز پژوهشهای مجلس در یک گزارش کارشناسی با عنوان «وضعیت فقر و ویژگیهای فقرا در دهه گذشته (دهه ۹۰)» به موضوع اجارهبهای مسکن و اثر آن بر فقر غذایی خانوارهای مستاجر پرداخت که نتایج آن نشان میدهد خانوارهای مستاجر در نیمه دوم دهه ۹۰ ناچار شدند برای تامین هزینه اجارهنشینی از سایر هزینههای زندگی خود کم کنند. این گزارش میگوید: «مستاجران کمتر از حداقل کالری مورد نیاز یک انسان زنده غذا مصرف میکنند.» بطوریکه کالری دریافتی آنها «به ۱۹۹۰ کیلوکالری در روز رسیده که پایینتر از حداقل کالری مورد نیاز روزانه (۲۱۰۰)» است.
به گزارش خبرگزاری «ایلنا»، دیماه سال جاری، مهدی سروی، کارشناس اندیشکده اقتصاد مقاومتی در یک برنامه تلویزیونی اعلام کرد: «میانگین مصرف گوشت خانوادهها در کشور ۸ کیلوگرم و در سه دهک پایین جامعه ۲ کیلوگرم در سال است». همچنین این کارشناس گفته است: « سرانه مصرف گوشت قرمز برای هر نفر در ۳ دهک پایین جامعه، حدود ۷۰۰ گرم در یکسال است.» این خبرگزاری نیز افزوده است:
اگر همان ۸ کیلوگرم را به عنوانِ میانگین مصرف گوشت خانوادهها در نظر بگیریم و یک خانواده متوسط ایرانی را ۳ نفر فرض کنیم، سرانه سالانه مصرف گوشت در ایران، ۲.۶ کیلوگرم میشود، به عبارتی هر فرد به طور متوسط در سال ۲.۶ کیلوگرم گوشت قرمز مصرف میکند و این در حالیست که مصرف سالانه گوشت قرمز برای هر نفر در ۳ دهک فرودست، فقط ۷۰۰ گرم است! به عبارتی هر ایرانی متعلق به سه دهک کمدرآمد که از قضا قاطبهی مزد و حقوق بگیرانِ شاغل و بازنشسته نیز در همین گروه قرار میگیرند، در هر سال، یک کیلوگرم گوشت قرمز هم مصرف نمیکنند.
این درحالی است که سرانه مصرف گوشت قرمز در سال ۱۳۹۰، ۱۳ کیلوگرم و در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ در محدوده ۱۰ تا ۱۱ کیلوگرم بوده است. «ایلنا» در این باره اضافه کرده است: « براساس اعلام فائو (سازمان غذا و کشاورزی ملل متحد) در سال ۱۳۹۹، متوسط سرانه مصرف گوشت در جهان، ۴۱ کیلوگرم است؛ سرانه مصرف سالانه کویت بیش از ۶۷ کیلوگرم برای هر نفر، امارات بیش از ۶۲ کیلوگرم و عربستان حدود ۵۴ کیلوگرم است.»
در همین رابطه، یک کارگر ساختمان درمورد هزینههای جاری و خرید برای شب عید به گزارشگر «زمانه» میگوید:
برای شب عید هیچ برنامه و خریدی نداریم. با مقدار اندک درآمدی که دارم به زور میتوانم اجاره خانه بدهم. مابقی هم خرج خورد و خوراک میشود. مجبور شدیم گوشت قرمز و مرغ و برنج را به حداقل مصرف برسانیم. خدا شاهد است در دو ماه یک کیلوگوشت و دو تا مرغ مصرف کردیم، آنهم برای یک خانواده سه نفره! با این وضعیت مگر شب عید معنا دارد؟! یک جفت کفش برای بچهام نمیتوانم بخرم، همین که از گرسنگی نمیریم شاهکار کردیم.
یکی دیگر از شهروندان مستاجر نیز با تکرار حرفهای این کارگر به «زمانه» میگوید:
من خیلی وقت است قید برخی خریدها را زدهام و مصرف مواد خوراکی مثل گوشت قرمز هم حداقل شده است. گوشت ماهی که به کل از سفره ما حذف شده. هر ما اول باید پول کرایه خانه را جور کنیم، بعد هرچی باقی ماند به فکر خرید خوراک باشیم. بجایی گوشت قرمز و ماهی، سیبزمینی و ماکارونی و اینا میخریم. باور کنید هر ماه یک چیزی از سفره ما کم میشود. سه سال است خرید عید نداشتیم. در طول سال هم یک یا حداکثر دو بار برای بچههایم یک دست لباس و کیف و کفش میخرم. خودم و خانمم که تقریباً خرید پوشاک نداریم؛ مردم دارند از گرسنگی میمیرند ولی آقایان مسئول به فکر جیب خودشان هستند. خدا رو خوش نمییاد خون این مردم را اینطوری میمکند.
مصرف حداقلی اقلام خوراکی به دلیل تورم و افزایش روزافزون قیمتها، به لبنیات هم رسیده است. در این رابطه، معاون بهداشت دانشگاه علوم پزشکی قزوین، بهمنماه سال جاری در یک نشست خبری ضمن اشاره به «کاهش ۱۵۰ گرمی سرانه مصرف لبنیات در کشور» گفت: «مصرف روزانه استفاده از لبنیات بایستی ۲۵۰ گرم باشد که این میزان در حال حاضر ۱۰۴ گرم است.» جلال رحمانی همچنین با اشاره به کاهش مصرف شیر خاطرنشان کرد: «مصرف شیر در سال ۹۹ به ۲,۸ دهم لیوان رسیده بود و مصرف ماست که یکی از مواد غذایی ثابت سفره ایرانیها است، سالانه به ۷۶ کیلوگرم رسیده که کاهش یک دومی را به دنبال داشته است.» این درحالی است که مصرف سرانه لبنیات در جهان بین ۱۵۰ تا ۱۶۰ کیلوگرم است. پیشتر نیز رضا باکری، دبیر انجمن صنایع فراوردههای لبنی ایران، در آبانماه به خبرگزاری «ایلنا» گفته بود: «تا پایان نیمه اول سال جاری، همه شرکتهای لبنی، در پی افزایش هزینههای تولید، افزایش قیمت ۳۰ درصدی را بر قیمت مواد لبنی اعمال کردند. اما از آنجا که درآمد خانوار متناسب با هزینههای تولید در شش ماه اول سال رشد نداشت، این گرانی لبنیات به کاهش ۱۵ درصدی تقاضا انجامید.»
شواهد نشان میدهد خانوارهای ایرانی در روزهای منتهی به عید بجای خرید اقلام مرسوم به خرید خوراکیهای اساسی روی میآورند. یکی از فروشندگان آجیل در این باره به «زمانه» میگوید: «همین که ما مردم بتوانیم نان شب را تامین کنیم باید خدا را صدهزار مرتبه شکر کنیم. خریدهای مرسوم عید مثل آجیل و شیرینی و گل و غیره دیگر خیلی خیلی کم شده است. مشکل واقعاً به نان شب رسیده، خیلیها برنج و روغن در خانه ندارند، کسی که برای نان شب به تنگنا خورده، پول آجیل شب عید رو ندارد. فروش ما هم به ۱۰۰ گرم و ۲۰۰ گرم رسیده، آنهم بیشتر خانوادهها برای بچههاشون میگیرند، بچه میاد بازار میبینه و دلش میخواهد. وگرنه مثل گذشته خرید کیلویی و حتی نیمکیلویی خیلی خیلی کم شده. مردم به جیبشان نگاه میکنند، بجای اینکه با یکی دو میلیون تومان پسته بخرند، میروند یک کم گوشت و مرغ و روغن میگیرند. بازار امسال از همیشه کسادتر است، این روزها که باید سر ما شلوغ باشد، کسادترین روزها را داریم.»
باوجود گرانی روزافزون و بیفروغی شبهای منتهی به عید، اما به نظر نمیرسد مسئولین جمهوری اسلامی ارادهای برای مهار و یا کاهش قیمتها داشته باشند. اخیراً رضا صالحی اميری، وزير اسبق فرهنگ و ارشاد در هفدهمين همايش سالانه «انجمن علوم سياسي ايران» اظهار داشته است:
ما با پدیدهای به نام گسترش روزافزون لشکر گرسنگان مواجه هستیم. به جامعهای که شش دهک آن گرسنه میخوابند، نمیتوانید بگویید حکمرانی ما مطلوب است. مسئله مهم جامعه ایران بحث کارآمدی است و فقدان کارآمدی و ناتوانی در پاسخگویی به سوالات جامعه یکی از شاخصهای حکمرانی معیوب است. کارآمدی عنصری است که در سفره مردم دیده میشود و نیاز به سخنرانی ندارد.