بامداد روز سه شنبه ۱۶ مرداد رضا رسایی، زندانی سیاسی و از بازداشت شدگان جنبش اقلابی «ژینا»، در زندان دیزل آباد کرمانشاه اعدام شد. حکم اعدام رضا رسایی، بدون اطلاع قبلی به خانواده و انجام ملاقات آخر با آنها، در زندان دیزل آباد کرمانشاه به اجرا در آمد. رضا رسایی، ۳۴ ساله، شهروند اهل شهرستان صحنه، روز سوم آذر ۱۴۰۱ بازداشت شد و اواسط مهرماه گذشته توسط بیدادگاه رژیم درکرمانشاه، از بابت اتهام واهی مباشرت در قتل عمد «نادر بیرامی»، رئیس اطلاعات سپاه پاسداران رژیم در شهرستان صحنه به اعدام محکوم شده بود. از جمله موارد دیگر اتهام وی : « اخلال در نظم عمومی از طریق ایجاد هیاهو و جنجال» بود که معنی واقعی آن چیزی جز سردادن شعار در یک اعتراض مدنی نیست، و تنها جرم رضا رسایی همین بوده است. رضا رسایی مکررا اتهام مباشرت در قتل را تکذیب کرده بود. بر اساس اطلاعات موثق جلادان رژیم طی ماهها این جوان ۳۴ ساله کرد را با اِعمال شدیدترین شکنجه ها ناچار به اعتراف اجباری مورد نظرشان کردند. مزدور یاد شده ی سپاه روز ۲۷ آبان ۱۴۰۱ در جریان یکی از تجمعهای اعتراضی «زن، زندگی، آزادی» در شهرستان صحنه و در نتیجه حمله نیروهای امنیتی و انتظامی به معترضان و هنگام درگیری میان معترضین و ماموران کشته شده بود. مقامات اطلاعاتی رژیم رضا را یک هفته پس از این رویداد دستگیر کرده و با پرونده سازی او را متهم به قتل عمد آن مامور کردند.
خبر های رسیده از بند زنان زندان اوین حاکی است که زنان مبارز زندانی در این بند با تحصن و شعار دادن در محوطه بند به اعدام جنایتکارانه رضا رسائی اعتراض کردند. در پی این اعتراض ماموران گارد حفاظت به زنان معترض حمله کرده و تعدادی را مجروح کردند .مجروحان به بهداری زندان منتقل شده اند. همزمان کلیه تماسهای تلفنی زندانیان با دنیای خارج را قطع کرده اند.
اعدام رضا رسائی در داخل و خارج کشور و در شبکه های اجتماعی نیز انعکاس وسیعی یافت. مولود حاجیزاده، روزنامهنگار، خطاب به مقامات جمهوری اسلامی در شبکه «ایکس» نوشته است: «ما ترس و وحشت را یک روز پس از کشته شدن هنیه در تهران در نگاههای علی خامنهای دیدیم و شما تلاش میکنید با تداوم جنایتهایتان و اعدام جوانان ، وحشت و عجزتان را پنهان کنید».
حسین رونقی، فعال مدنی در ایران، گفته است: «ما با حکومتی طرفیم که هر ضربهای بخورد، تاوانش را مردم ایران پس میدهند.» او در ادامه اظهار داشت «این حکومت در برابر شکستهای خود، چه در عرصههای خارجی، امنیتی، نظامی، دیپلماتیک یا هر نوع دیگر، به جای پاسخگویی و پذیرش مسئولیت، از مردم بیدفاع ایران انتقام میگیرد.»
«نگار کورکور»، خواهر «مجاهد کورکور»، معترض محکوم به اعدام با اشاره به اجرای حکم اعدام اخیر در شبکه ایکس نوشت: «رضا رسایی را در سکوت و بیخبری اعدام کردند، نگذارید درسکوت خبری بلایی بر سر برادر من هم بیاورند». آتنا دائمی فعال مدنی در شبکه ایکس نوشت جمهوری اسلامی اثبات کرده است که هر زمان از انتقام سخت گفتند و نوشتند، بیشتر از هر چیز باید نگران جان شهروندان و زندانیانِ ایران بود. او اعدام رسایی را پاسخ جمهوری اسلامی به کارزا سراسری مخالفت با اعدام توصیف کرد و نوشت: «۲۸ هفته است که هر سهشنبه زندانیان با باورها و عقاید گوناگون، با تنها سلاح خویش یعنی اعتصاب غذا در برابر مجازات اعدام ایستادهاند و هر هفته زندانیان زندانهای بیشتری به این کارزار پیوستند.»
مجتبی نجفی، تحلیلگر و استاد علوم ارتباطات هم نوشت که فضای جنگی، بهترین فضا برای جمهوری اسلامی است تا سیاست حذف و اعدام را پیش ببرد. نجفی نوشت :«دیشب که همگی نگران جنگ بودیم یک معترض دیگر را اعدام کردند. گمان نکنید جمهوری اسلامی از این فضای امنیتی جنگی بدش می آید، بهترین فضای تنفس، برای تداوم سلطه و حذف است.»
فضای جنگی حاکم شده بر جامعه ممکن است در کوتاه مدت به رژیم خدمت کند. اما نهایتا آنرا از آتش خشم مردم ایران نجات نخواهد داد. طبعا رژیمی که با ابر بحران های حل ناشدنی روبروست جز پناه بردن به اعدام و سرکوب و گسترش حفظ فضای ارعاب بر جامعه راه حلی ندارد. اما ریخته شدن ترس مردم از سرکوبگری های رژیم و تداوم و تعمیق مبارزات جاری نوید می دهد که مبارزات علیه اعدام ، در کنار مبارزات زنان و مردان نافرمان و سایر اقشار ناراضی بساط اعدام در ایران را برچیند. با این کار شمارش معکوس مرگ جمهوری اسلامی مسیر پایانی را طی خواهد کرد.