بهرام رحمانی
پیشاپیش فرارسیدن اول ماه مه، روز جهانی کارگر را به همه کارگران ایران و جهان و همه برابریطلبان و عدالتخواهان تبریک میگویم!
در طول تاریخ مدرن سرمایهداری و صنعتی، طبقه کارگر پیشگام انقلابات و تحولات مهم در جوامع مختلف بود و هنوز هم است. تعریف مارکسیستی طبقه کارگر؛ شامل همه آنهایی است که نیروی کارشان را میفروشند تا زندگی کنند. زمانی که نام طبقه کارگر به میان میآید، برای بیشتر افراد، بیش از هر چیز یادآور مارکسیسم و پدیده انقلاب است. کارل مارکس نقش بهسزایی در ایجاد این تصور از طبقه کارگر داشت. وی طبقه کارگر را یک طبقه انقلابی معرفی کرد که قادر است دیگر طبقات را نمایندگی کند.
دویست سال پس از تولد کارل مارکس و ۱۷۰ سال پس از انتشار مشهورترین اثر او، مانیفست کمونیست، ربط مسقیمی به امروز دارد.
بدون نیروی کار کارگران(یدی و فکری)، سرمایهداران قادر به کسب سود نیستند و موتور نظام سرمایهداری از کار میافتد.
از میان تمام امکاناتی که سرمایهدار میتواند برای راهاندازی کسب و کارش بخرد، تنها نیروی کار است که بر ارزش سرمایهاش میافزاید؛ یعنی نیروی کا به حدی تولید میکند که ارزش آن بیش از هزینه اصلی سازههایی است که برای تولید تمام شده صرف شد. زمان، فکر، و انرژی تنها سرچشمه سود نهایی و یا ارزش افزوده در اقتصاد سرمایهداری هستند که کارگران در فرایند تولید به کار میگیرند، اما کسی که مالک محصول است تنها اندکی از این تلاشهای کارگران را بهعنوان مزد میپردازند. به بیان دیگر، اینکه تمام سودهای حاصله نتیجه کار کارگرانی است که مزدی برای آن پرداخت نمیشود.
این کشف انقلابی کارل مارکس راه را برای توضیح جامع شیوههای کار نظام سرمایهداری و راه شناسایی چگونگی استثمار را هموار کرد. این بنیان درک سوسیالیستی از اقتصادها و جوامع امروز جهان را شکل میدهد؛ اختلاف بنیادین جهان مالکان سرمایه و استثمارگر و تهیدستان و استثمارشوندگان است.
در تاریخ ایران طبقه کارگر صنعتی، طبقهای نوپا محسوب میشود. طبقهای که همواره مورد توجه گرایشات، احزاب و جریانهای مختلف بوده است. از زمان شکلگیری اولین هستههای سوسیال دموکراسی در ایران، همواره دغدغه کارگران مورد توجه روشنفکران انقلابی بوده است. از همان ابتدا تا شکلگیری احزاب مارکسیست گستردهتری مانند حزب کمونیست ایران مهمترین توقع و دغدغه آنها از طبقه کارگر نمایندگی و رهبری انقلاب بوده است، اما واقعیت تاریخی این است که هنوز این طبقه با تمام تلاشها و جانفشانیها به اهداف خود دست نیافته است. دیکتاتوری و اختناق و ادع آزادی بیان و اندیشه و احزاب از عوالم مهم آن بوده است نه همه عوامل آن. بهویژه در سازمانیابی و مبارزه طبقه کارگر آگاهی شرط مهمی است.
کارگران، آنهایی هستند که داری هیچ دارایی، ابزار، مواد، یا پول لازم برای کسب این موارد نیستند، که همگی برای مشارکت در تولید یا مبادلات – کسب درآمد در بازار– لازم هستند. در حالی که سرمایه داران از تمامی موارد بالا برخوردارند و حاکمیت هم پشتیبان آنهاست.
هر چه کارگران خاموش باشند؛ هر چه دستمزد کمتر و هر چه ساعات کار برای آن دستمزد بیشتر باشد، سرمایهداران کارگران را بیشتر استثمار میکنند، یعنی سرمایهداران با بها و ضرر کارگران پول بیشتری کسب میکنند.
آحاد کارگران که عملا تمام کارها را انجام داده و تمام ثروت را خلق می کنند، اما مالک هیچ چیزی نیستند. در واقع طبقه اقلیتی که کاری بسیار اندک انجام داده و هیچ ثروتی را تولید نمیکند، اما مالک تقریبا همه چیز است.
رقابت سرمایهداران در بازار و نیاز بیحد و حصرشان برای کسب سود بیشتر، آنها را وا میدارد صنایع و شرکتهایشان را با تشدید استثمار و تراکم تعداد بیشتری از مزدبگیران بهطور روز افزون توسعه دهند؛ نیرویی که برای دفاع و بسط حقوق و شرایط کارشان نیز وادار به اتحاد و سازماندهی با یکدیگر میشوند. این نگرش هم سرمایهدار و هم کارگر برای ایجاد تغییر جهت نرخ استثمار، تنش مداومی در جوامع سرمایهداری به وجود میآورد و به نزاع طبقاتی دامن میزند. اما نزاع طبقاتی با تمام پستیها، بلندها، و پیچ و خمهایش در طول زمان، در آخرین تجزیه و تحلیل خود بر هر تغییر اجتماعی و تاریخی تاثیر قطعی میگذارد.
در واقع «مانیفست کمونیست» با این بشارت آغاز میشود که «تاریخِ تمام جوامعِ تاکنون موجود، تاریخ نزاع طبقاتی بوده است.» انگلس بعدها توضیح داد که منظور، تمام «تاریخ نوشتاری» میباشد، زیرا، برای این حجم عظیم، موجودیت جوامع بشری به اقتضا بر مشارکت و برابری استوار شد. شرایط بدوی و خصلت برابرگرای مانعِ انباشت ثروت، مالکیت خصوصی و رشد هر سلسه مراتبی مهم در میان گروههای اجتماعی بود.
از همان آغاز شکلگیری اولین هستههای مبارزات کارگری در باکو و انجمن «همت» و همچنین سوسیال دموکراسی در دوران مشروطه و سپس حزب کمونیست ایران، همواره بزرگترین چالش در به وجود آمدن آگاهی طبقاتی و مبارزاتی در بین کارگران، وجود حکومتهای مستبد و سرکوبگر بوده است. شاید سرمایهداری و بورژوازی در ایران با تاخیر آغاز شد، اما وجود دولتهای سرکوبگر و مستبد بسیار نقشی اساسیتر در سرکوب و استثمار کارگران ایفا میکرده است. وجه مشترک حکومتها سرکوب شدید مبارزات کارگری و مطالبهگری آنها بوده است. به همین جهت، شدیدترین سرکوبها متوجه حرکتهای کارگری بوده است. در ایران برای عدم احقاق حق اولیه کارگران خیلی نیازی به سرمایهدار بیرحم نبود بلکه خود حکومتها بیشترین کار ویژه را برای این امر برعهده داشتهاند.
هرچند در دورههای کوتاهی مانند ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۶ کارگران به نسبت آزادیهایی پیدا کردند و در همین دورهها بود که بزرگترین اجتماعات کارگری در تاریخ ایران شکل گرفت، اما بهطور کل منطق همواره یک چیز بود؛ سرکوب بدون قید و شرط حرکتهای کارگری. دورههایی هم در تاریخ ایران بوده است که دولتها سیاست هویج و چماق را در پیش گرفتهاند که این موضوع در نوبه خود اهمیت بالایی در مبارزات کارگری داشته است که باید در جای خود بررسی شود.
ابتدا کودتای رضا خان و سپس کودتای پسرش ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲با سازماندهی و حمایت و انگلستان و آمریکا، اتفاقات مهمی در حیات کارگری ایران بودند. تا پیش از این تاریخ کارگران ایران به واسطه پشت سر نهادن چند سال آزادی نسبی، یعنی سالهای ۱۳۳۲ –۱۳۲۰، از آگاهی سیاسی اجتماعی و سیاسی بالایی برخوردار شده بودند. حتی کارگران نفت نقش بهسزایی در حمایت از ملی شدن نفت ایران و حادثه ۳۰ تیر سال ۱۳۳۱ بازی کرده بودند. اما با وقوع کودتای ۲۸ مرداد و دستگیری و اخراج بخش زیادی از کارگران این سنت مبارزاتی بهطور کامل محو شد. این موضوع زمانی تقویت شد که با انقلاب سفید و گسترش گسترده کارگران روستایی به شهر و جایگزینی کارگران جدید با کارگران قدیمی، با نسل جدیدی از کارگران مواجه بودیم که خاطرهای از دوران مبارزان کارگری به یاد نداشتند.پکارگران ایران در پیروزی انقلاب 1357 نقش مهم و برجستهای را ایفا کردند بهویژه کارگران صنایع نفت. اما پس از انقلاب این طبقه نتوانست آلترانیو خود را بهوطر جدی و پیگیر و همهجانبه در مقابل جامعه قرار دهد و اجازه ندهد حکومت اسلامی سرمایهداری همان راه حکومت پهلوی، یعنی سرکوب و استثمار طبقه کارگر و سایر جنبشهای اجتماعی را رقم بزند.
اعتصابات و اعتراضات کارگران و کارکنان ۱۴۰۳ ایران، شامل اعتراضات کارگران و کارمندان دائمی، موقت، پیمانی، پروژهای مربوط به بخش خصوصی یا دولتی شاغل در شرکتها، موسسات، ادارات، کارخانهها، کارگاهها یا کارگران آزاد ساختمانی و تاسیساتی یا کارگران بیکار در ایران است. این معترضان در اعتراض به گرانی، تورم بالا، حقوق و دستمزدهای پایین، معوقات مزدی، کوچک شدن سبد معیشتی و زندگی در زیر خط فقر، برای رسیدگی به مشکلات قانونی و نارساییهای شغلی، وضعیت معیشتی، رفع تبعیض و مقابله با تورم و ستم موجود نسبت به آنها دست به اعتراضات مسالمتآمیز میزنند.
عوامل گفته شده و همچنین عوامل دیگر باعث میشدند کارگران در ایران هیچگاه بهطور مستقل وارد فاز انقلاب نشوند. اما در مورد نقش کارگران در انقلاب ۵۷ ایران به خصوص کارگران صنایع نفت و پتروشیمی، به هیچ عنوان نقش کارگران در پیروزی انقلاب را انکار کرد.
حرکتهای کارگری در ایران تنها زمانی امکان موفقیت پیدا خواهد کرد که مبارزه خود هدفمند و سراسری کند و گامهای جدی در جهت متحد کرده جنبشهای دیگر بردارد و بهنوعی وارد یک ائتلاف طبقاتی جامعه شده باشد. احزاب آزادیخواه، چپ و کمونیست موظفند از اتحاد و همبستگی و مبارزه این طبقه حمایت کند و هرگز وادر بدهوبستانهای فرقهای نشوند.
باید بپذیریم که هیچ حرکت بدون شکلگیری تشکلهای مستقل کارگری و اتحاد و همبستگی سراسری آنها و ائتلاف با جنبشهای اجتماعی دیگر، امکان موفقیت ندارد.
اگر مارکس و انگلس و دیگران تلاش داشتند تا کارگران را از حوزه مبارزات اقتصادی به حوزه مبارزه سیاسی هدایت کنند، هدف آنها جز رهایی طبقه کارگر به دست خویش معنی دیگری نداشت. بنابراین ضرورت همچنانکه در طول تاریخ بارها گفته شد، گسترش سازماندهی اعتراضات گسترده کارگران بدون توجه به فضای سیاسی است که امکان رهایی طبقه کارگر میسر گردد .
مارکس طبقه کارگر را بهمثابه کلیدی برای چالش کشیدن حکومت استثمارگران و نیز استقرار جامعهای تشخیص داد که در آن ثروتی که گروهی تولید میشود، باید گروهی استفاده شود.
طبقه کارگر تنها نیروی اجتماعی است که از قدرت به چالش کشیدن حاکمیت طبقه سرمایه دار برخوردار است. هیچ طبقه، گروه یا جمعیت دیگری وزن، انسجام یا سازماندهی لازم را دارا نیست که بتواند با قدرت سرمایهداران و دستگاه ایدئولوژیکی و فیزیکیشان مبارزه کند.
همان که مارکس گفته، رهایی طبقه کارگر تنها توسط خود طبقه کارگر امکانپذیر است، اما بهشرطیکه این طبقه توانایی رهاییاش را فراهم کرده باشد. باید به فعالیت گستردهتر دست زده و در این شرایط سخت زندگی کارگران، آنها را به ایجاد تشکل مستقل و مبارزه هدفمند فراخواند.