مریم رنجبری
مجموعه داستان «برای یک زندگی معمولی» دریچهای به داستان امروز ایران است. مجموعهای که حاصل انتخاب «فرهاد کشوری» است و به کوشش نشر مهری منتشر شده است.
فرهاد کشوری، متولد سوم تیرماه ۱۳۲۸ در محلهٔ کارگری شهرک شرکت نفت در میانکوهِ آغاجاریست. اهل مسجد سلیمان و ساکن شاهینشهر است. او مدرک کارشناسی علوم تربیتی دارد و سالها به عنوان معلم خدمت کرده است. اولین داستانش به نام «ولی افتاد مشکلها» در سال ۱۳۵۱ در صفحه تجربههای آزاد مجله تماشا به چاپ رسید. در کارنامهٔ ادبیاش، یک کتاب کودک، سه مجموعه داستان و ۹ رمان دارد. از مجموعه داستانهای او میتوان «بوی خوش آویشن»، «دایرهها»، «گره گور» را نام برد. و از میان رمانهای او میتوان به «مردگان جزیره موریس» اشاره کرد که برگزیده دوره سیزدهم و چهاردهم جایزه مهرگان ادب شده است. همینطور میتوان به «صدای سروش»، «دست نوشتهها»، «مریخی»، «آخرین سفر زرتشت» و … اشاره کرد.
رمانهای کوتاهش با عنوان «شب طولانی موسی»، «کی ما را داد به باخت؟» نامزد دریافت جایزه گلشیری شدند. و «کی ما را داد به باخت؟» تقدیر شده در دورۀ هفتم جایزه مهرگان ادب نیز هست. همچنین رمان «آخرین سفر زرتشت» رمان سوم ششمین دوره جایزه ادبی اصفهان شد. او قصه «بچه آهوی شجاع» را در سال ۱۳۵۵ برای کودکان نوشته است.
کتاب «برای یک زندگی معمولی» مجموعهایست شامل ۱۹داستان کوتاه از نویسندگان معاصر ایران به انتخاب فرهاد کشوری و مقدمهای خواندنی از خود او. در این مجموعه دو قصه از داستاننویسان نسل دوم، شش قصه از نویسندگان نسل سوم و یازده قصه از نویسندگان نسل چهارم گردآوری شده است. در میان اسامی نویسندگان نام دو زن نیز دیده میشود.کشوری در مقدمه کتاب، نویسندگان ایرانی را به دو گروه کلی تقسیم میکند: گروه اول کسانی که غالباً مهمترین آثارشان را در جوانی و میانسالی نوشتهاند و پس از آن، اثری درخور خلق نکردهاند. و گروه دوم نویسندگانی که آموختهاند داستاننویسی کاریست برای تمام عمر و بازنشستگی ندارد. نویسندگانی که همچنان درحال نوشتن هستند و همچنان اثر تازه خلق میکنند.
Ad placeholder
او ابتدا در مورد چهار نسل از داستاننویسان ایرانی بهطور مختصر صحبت کرده و در این مجموعه تعدادی از قصههای سه نسل اخیر را در کنار یکدیگر قرار داده است. آشنایی با قصههای این نویسندگان فرصتیست برای آشنایی با داستاننویسی امروز ما. و البته قیاس آثار سه نسل از نویسندگان دورههای تاریخی مختلف با جهان داستانی منحصر به فرد هرکدام.
از داستاننویسان نسل دوم دو قصه از «نسیم خاکسار» و «امین فقیری» انتخاب شده است. نویسندگانی که در شصت سالگی قلم را کنار نگذاشتهاند و همچنان به نوشتن ادامهدادهاند. از میان داستاننویسان نسل سوم آثاری از «حسین آتشپرور»، «قباد آذرآیین»، «صمد طاهری» و …. انتخاب شده و از میان نویسندگان نسل چهارم قصههایی از «حسین مقدس»، «مریم دهکردی»، «محسن مرادی»، «شهلا شهابیان» و …. در این مجموعه منتشرشده است. در میان این نویسندگان برخی بعد از انقلاب ناچار به مهاجرت شدهاند و برخی نیز ساکن ایران هستند.
پیش از این «جمال میرصادقی» سه نسل از داستاننویسان ایرانی را بازشناسی کرده بود. بهباور او نسل اول برآمده از نهضت مشروطه، نسل دوم حاصل کودتای ۲۸ مرداد و نسلسوم حاصل انقلاب ۵۷ است. فرهادکشوری همچون میرصادقی نسل اول داستاننویسان ایران را متعلق به دوره زمانی سالهای ۱۳۰۰ تا کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲میداند. از میان نویسندگان نسلاول میتوان از «محمدعلی جمالزاده»، «صادق هدایت»، «بزرگ علوی»، «صادق چوبک»، «ابراهیم گلستان»، «سیمین دانشور» و …. نام برد. در ادامه به نویسندگان نسلدوم اشاره میکند؛ افرادی همچون «هوشنگ گلشیری»، «بهرام صادقی»، «غلامحسین ساعدی»، «محمود دولتآبادی»، «احمد محمود»، و چند چهره دیگر که اغلب قصههایشان برگرفته از تجربه زیستهشان است. به اعتقاد او نسل سوم نویسندگان پساز پیروزی انقلاب، از سال ۵۷ شروع شده و تا امروز ادامه دارد.
کشوری در این مقدمه علاوه برآن سه نسل، به نسل چهارم نویسندگان (نویسندگان امروز) اشاره میکند که در این روزگار زندگی میکنند و منعکسکننده زندگی امروز ما هستند. نویسندگان جوانی که با توجه به نگاه و جهاننگری خاص خود در قصههایشان جهانی نو میسازند. او در ادامه از نویسندگان شاخص نسل چهارم نام میبرد. نویسندگانی مانند «حسین بهرامی»، «شهلا شهابیان»، «محسن زهتابی»، «حبیب پیر یاری» و … که از نگاه او آثار قابل تاملی بهچاپ رساندهاند. او معتقد است این نویسندگان و چند تن دیگر ادبیات ایران را جهانی خواهند کرد.
کشوری در مقدمه کتاب پس از اشاره بهمبنای انتخاب آثار، به آسیبشناسی جریان قصهنویسی در ایران پرداخته است. از نگاه او مهمترین آفت و آسیبی که قصهنویسی ایران ازابتدا تا امروز با آن مواجه بوده اعمال سانسور از طرف حکومتهاست. امری که همچون «شمشیر داموکلس» حیات قصهنویسی را تهدید کرده است و جز در دوران اول نخستوزیری دکتر مصدق و چند ماه ابتدایی بعد از انقلاب ۵۷، سایهاش همواره بر سر داستاننویسی ایران پایدار بوده. او در ادامه بهسایر موانع و آسیبهای قصهنویسی در سالهای اخیر میپردازد. موانعی که رفع آنان بیشتر بهخواست قصهنویسان بستگی دارد هرچند تعدادی از آنها مثل سانسور خارج از اختیار و اراده آنان است.
یکیاز این آسیبها را «پیچیدهگویی» و «معمانویسی» میداند. امری که در بسیاری از آثار دیده میشود و نشان میدهد که نویسندگان جای پایشان و محل ایستادنشان مشخص نیست. یک پا اینجا و یک پا در جای دیگر میگذارند و از ادبیات داستانی فاصله میگیرند. نویسندگانی که نمیتوانند صراحت داشته باشند و معماگویی را جایگزین قصهگویی کردهاند.
مورد بعد تحمیلیست که به نویسنده میشود که: «قصههای یک مجموعه باید مضمونی مشابه داشتهباشند». در حالیکه تنوع در موضوع نشان از تجربه زیست غنی نویسنده دارد و هر گونه تحمیل به نویسنده از بیرون دخالت در امر خلاقانه قصهنویسیست. او در ادامه بهتفاوت قصهنویسی و انشانویسی اشاره میکند و معتقد است نوشتن با موضوع و ایده مشخص نوعی انشانویسی است و مانع تخیل و خلاقیت هنرمند میشود.
آسیب دیگری که قصهنویسی ما را تهدید میکند تقلیل داستان کوتاه به داستان کوتاهِ کوتاه است. چنانکه یکپاراگراف یا یکسطر را داستان میشمارند. کشوری این نگاه را خاص آدمهای تنبل میداند و در ادامه به داستان و ناداستان اشاره میکند. افرادی که به اسم ارتقای داستان لطمه بزرگی به قصهنویسی میزنند. او در ادامه به حضور استادان اشاره میکند. افرادی که بدون شناخت از داستاننویسی و دستورزی در آن و حتی نخواندن آثار داستانی جدی و البته فقدان دانش کافی، سالهاست داستاننویسی تدریس میکنند. خروجی این کلاسها داستاننویس نیست.
یکی دیگر از آسیبهای قصهنویسی از نظر او فضای مجازیست. او بهدرستی این فضا را عرصهای برای اظهارنظر و خودنمایی میداند. افرادی که بدون کمترین تخصص دراین فضا خود را متخصص میشمارند و با رفتار و نوشتههایشان زیان بزرگی به داستاننویسی و فرهنگ و اخلاق ادبی زدهاند.
تهدید دیگری که او بهآن اشاره کرده مربوط به نویسندگان نیست بلکه مربوط به عملکرد ناشران است. نشر کتابهای زرد و کممایه و میانمایه و تبلیغ این کتابها بهعنوان ادبیات داستانی از سوی ناشران و همینطور تمایل به چاپ آثار ترجمهشده بهاین بهانه که آثار نویسندگان ایرانی را کسی نمیخواند و یا کم میخوانند. و امتناع ازانتشار آثار داستانی آنان. و در مقابل توصیه بهنوشتن رمان زیرا به اعتقاد ناشران رمان پرفروشتر از مجموعه داستان است.
به اعتقاد کشوری گرانی کاغذ و گرانی کتاب نیز مانع دیگریست که بر سر راه کتاب و کتابخوانی و ناشر وجود دارد. او در پایان دوباره به بزرگترین مانع قصهنویسی یعنی سانسور اشاره میکند. به اعتقاد او سانسور کوتولهساز است و خیلی از کتابها برای اینکه بهدست مخاطب برسند لازم است بهسانسور تن بدهند. و درآخر مینویسد دیوار بلند سانسور روزی فروخواهد ریخت و آنوقت چه غوغایی میکند ادبیات داستانی ما در عرصه جهانی.
Ad placeholder
اولین قصه کتاب داستانیست به نام «قنات» از نسیم خاکسار. او متولد ۱۳۲۲ در آبادان است و از او تاکنون ۲۶ جلد کتاب منتشر شده است. خاکسار درکارنامه خود ۳ کتاب کودک و ۴ مجموعه داستان کوتاه، سه رمان، دو کتاب شعر، سه نمایشنامه، ۷ کتاب نقد و سفرنامه، ۵ ترجمه و ۵ اثر به زبان هلندی دارد.
قصه «قنات» یکی از تکاندهندهترین داستانهای این مجموعه است. قصهای علیه جنگ. این قصه به «محمد رضا نیکفر» تقدیم شده است. ماجرایی مربوط به یک دوره تاریخی که عدهای را کر و کور و لال کرده بود. این قصه داستان زندگی محمدعلی و پسرش عطاست. پسری که جنگ او را به تکه گوشتی تبدیل کرده است. محمدعلی پسرش را گوسفندی میبیند که رد پنجههای گرگ گرسنه و بیرحم بر تن اوست. او که سراسر زندگیاش درد و رنج بوده، پسرش را درخت بلوطی میخواند که بعد از جنگ به کندهای تبدیل شده که حتی بهدرد سوختن هم نمیخورد.
داستان «قنات» ماجرای آدمهاییست که در فقری درمانناپذیر دست وپا میزنند. عسرتی که گریبان همهرا گرفته، حتی الاغی که مرد او را دوست دارد نیز از این فقر در امان نمانده است. و بعدها نیز مصیبت جنگ چون صخرهای عظیم بهناگهان برزندگی آنها فرود آمده است. در ادامه این قصه زندگی پسر توسط یک قناتخشک که همچون ماری دهان بازکرده بلعیده میشود. در نقطهای که نوری وجود ندارد و همه سیاهی و درد است و رازهای قنات خشکیده برای همیشه سربه مهر باقی میماند.
داستان «قنات» داستانی تکاندهنده و هولانگیز است. اگر نگویم بهترین قصه، بیتردید یکی از بهترین قصههای انتخاب شده در این مجموعه است. داستانی تاملبرانگیز که ساعتهای متمادی دل و ذهن خواننده را بهخود معطوف میکند.
داستان «ب کوچک» از امین فقیری نیز از بهترین داستانهای این مجموعه است. آثار امین فقیری همه برآمده از تجربه زیسته او هستند. معلمی در روستا در دهه ۴۰. او با قصههایش ما را به فضای آن روزگار میبرد تا چهره رعبآور فقر را به تماشا بنشینیم. دراین داستان ماجرای زندگی معلمی روایت میشود که نزدیک به بازنشستگیست گرچه سالهای بسیار بدون علاقه به اینکار ادامهدادهاست. او علاوه برعدم رضایت از شغل و محیط کارش درزندگی خانوادگی هم مشکلاتی دارد. شرایطی سخت و پیچیده که کمتر آدمی درمقابلش تاب میآورد. در نهایت نیز این درد و رنج با تلخی بهپایان میرسد.
از میان شش داستان نسلسوم «بازمانده تلخ» و «نقش جهان» از بقیه خواندنیتر و تاملبرانگیزترند. داستان «نقش جهان» از حسین آتشپرور روایت ماجرای دو فرد بابیست که بهدلیل داشتن کیش و آیینی دیگر، زندگی آنان بهجهنمی بدل میشود که شعلههایش جان و نفسشان را میگیرد. در این قصه در سرنوشت انسانهایی شریک میشویم که آتش ظلم و استبداد علاوه بر جان و هستی آنان وجود ما را نیز میسوزاند. پایان این قصه چنان غریب است که برای همیشه در یاد و خاطر ما باقی خواهد ماند.
Ad placeholder
قصه «بازمانده تلخ» از صمد طاهری بیانگر تجربه دیگری از جنگ است. این قصه ماجرای بچههای بازمانده جنگ است. جنگی که برای هیچکس و هیچچیز راه گریز و گزیر نمیگذارد. کودک و بزرگسال، انسان و غیرانسان نمیشناسد. «بازمانده تلخ »ماجرای تلخ زندگیهای ناتمام است.
در بین ۱۱ داستانی که از میان نویسندگان نسلچهارم انتخاب شدهاند بدون تردید قصههای «انت عمری»، «کوچ ناتمام درنا» و «دل اندر وای» از سایر قصهها شاخصترند.
«کوچ ناتمام درنا» از مریم دهکردی روایت زندگی مادر و دختری است که قصد مهاجرت دارند. مهاجرت به سرزمین موعود برای خلاصی از درد و رنج و مصیبت. اما بدبختی و درد و رنج چنان بر بال خیالشان نشسته که قدرت پرواز ندارند. در این قصه با زندگی افرادی آشنا میشویم که گویی جز مرگ و مصیبت، آیندۀ دیگری در انتظارشان نیست. گویی درماندگی به زندگی افراد یک طبقه گره خورده است. حال اگر زن باشند بار این مصیبت سنگینتر است. کوچ ناتمام درنا، کوچیدن و پروازیست که در نهایت آرام بر دامان مرگ مینشیند. مریم دهکردی در سال ۹۳ ناچار به مهاجرت شد. او حالا بهعنوان روزنامهنگار و نویسنده، قصه زنانی را مینویسد که برای رسیدن به آسایش و آرامش ناگریزند رخت مهاجرت تن کرده و به سرزمین دیگری بروند. بهمقصدی نامعلوم، و بهانتظار خطراتی که همیشه در کمین زنان است.
قصه «دل اندر وای» از احمد حسنزاده زندگی پسریست که بهدلیل تمایلات جنسی متفاوت ازسوی تنها خواهر و یکی از دوستانش طرد میشود. او شیفته پسری به نام فریدون است و از آن سو خواهرش و فریدون هم قول و قرارهایی با یکدیگر گذاشتهاند. همایون بهدلیل طرد شدن از سوی دیگران ناچار میشود به همه چیز پشت کرده و راهی دیار غربت شود. او جز یکنام چیزی از گذشته با خود بههمراه نخواهد برد. همایون وارد جهان و زندگی تازهای میشود که هیچ چیز برایش آشنا نیست جز یک اسم.
قصه «انت عمری» از محسن زهتابی در مورد زندگی مردم خطه جنوب است. زندگی مردمی که عسرت و مصیبت سالهاست بر زندگی مختصر اما سخت آنان سایه انداخته است. زندگیهای سراسر ناکامی که گاهی حتی برای صاحبانش هم فاقد ارزش است. روایت ظلم و ادباری که بیمحابا تنها امیدشان بهزندگی درحد یک بقای حداقلی را با بیرحمی میرباید. قصه زندگی آدمهایی که برای گذران زندگی دستفروشی میکنند. تمام دار وندارشان خلاصه میشود در چند قلم کالای ارزان تا بفروشند و گذرانکنند. درطرف مقابل هم ماموران سد معبر که در پی توقیف اجناسشان هستند. قصه کسی که همه سرمایه زندگیاش چند پاکت سیگار است و حفظ آن برای او از جانش با ارزشتر است.
قصههای کتاب «برای یک زندگی معمولی » حکایت زیست کسانیاست که آنچه در زندگی تجربهمیکنند و از سر میگذرانند اصلا معمولی نیست. سرگذشت آدمهایی که درشرایط سخت دچار عجز و ناتوانی میشوند ودر ناامیدی و ناکامی به سوی تقدیری تلخ و تاریک پیشمیروند. سرنوشتهای تلخ مردم این سرزمین که رنج و مصیبت و بدبختی بهتاریخ و بهخاکش گره خورده است. سرزمینی که همچون قنات خشک در قصه اول، زندگی و امید و شادی را میبلعد. زندگی آدمهایی که گاهی کمی دورتر اما در میان ما زندگی میکنند
داستانهای کتاب «برای یک زندگی معمولی» بسیار خواندنی و تاملبرانگیز هستند. هر کدام در زمان و مکانی متفاوت رخ دادهاند. یکی در عمق قناتی خشک، دیگری در یک آرایشگاه مردانه، در خانه، در پرورشگاه، بیمارستان، سربازخانه، کمپ پناهجویان و …. اما آنچه در همه جا مشترک است درد و رنجیست که بر این مردم روا داشته شده است. مردمیکه صدایشان شنیده نمیشود. مردمی که در آتش جنگ و فقر و بدبختی میسوزند و آبی برآن ریخته نمیشود.
این کتاب نهفقط مرور تاریخ قصهنویسی در پنجاهسال اخیر که خود تاریخ درد و عسرت در زمانه ماست. تاریخ روزگاری که در ظلم و ادبار بیپروا و گشادهدست بود و زندگیهای ناتمام بسیاری بر جای گذاشت.