سایت سیاسی خبری پیام در روز سه شنبه ششم آذر نوشت بیش از ۶۰۰ هزار کارگر ساختمانی در ایران از بیمه تأمین اجتماعی محروماند و کارگران بیمهشده نیز با خطر قطع بیمه مواجهاند.
پیام نوشت طبق گزارشات منتشر شده، صدور فیش بیمه، هر شش ماه به بهانه بازرسی متوقف میشود، که موجب سرگردانی و زیان زیاد کارگران ساختمانی می گردد. مسئولین تامین اجتماعی طی سالهای گذشته به بهانهی کمبودِ بودجه بیمه را قطع کرده و یا کاهش داده اند. مقامات مسئول در کابینه نیز به سهم خود با بخشنامههای ضد کارگری و به ناحق سبب میشوند بیمه این کارگران قطع و یا کم شود. در گزارش ها آمده است که در حالیکه این کارگران هر روز با خطرِ از دستِ دادنِ جان در این شغلِ پرخطر مواجه هستند و۵۰در صدد سوانح و حوادثکاری در میان آنها رخ می دهد، اما حتی از بیمه اجتماعی هم بهرهمند نیستند.شغل ساختمانی هم سخت و هم پُرخطر است. هر۱۵ تا ۲۰ روز در بخش ساختمانی ۵۰ نفر جان خود را از دست می دهند.همین تعداد هم دچار حادثه شده و خیلیهایشان ازکار افتاده میشوند. کارگران ساختمانی بیمه بیکاری ندارند. آنها از داشتن حق دورانِ بازنشستگی محرومند و معلوم نیست بعد از ناتوان شدن از کار، در سالهایِ میانسالی و پیری از کجا باید درآمدکسب کنند.
این همه بی حقوقی در حالیست که به قول یک فعال کارگری شهرداری ها سالانه هزاران میلیارد دلار از محل پروانه های ساختمان در آمد دارند. اگر آنها سهم 25 درصدی خود را به سازمان تامین اجتماعی بپردازند، این سازمان میتواند همه کارگران ساختمانی را تحت پوشش بیمه قرار دهد. بر اساس اطلاعات فعال مذکور شهرداریها در سال ۱۴۰۲ حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان از محل پروانههای ساختمانی درآمد داشتهاند که ۲۵ درصد از آن معادل ۲۵ هزار میلیارد تومان میشود. درست این مبلغ برای بیمه یک میلیون و ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار کارگر ساختمانی کافی است.
سازمان تامین اجتماعی هم به اشکال مختلف فشار را به کارگران منتقل میکند. یک فعال کارگری در این مورد مثالی می زند. او میگوید در فصول سرد، اشتغال در صنعت ساختمان به ویژه در استانهای غرب و شرق کشور متوقف شده و یا به شدت کاهش مییابد. برخی از کارگران برای تأمین معیشت خودو خانواده خویش به دنبال کار در مناطق گرمتر کشور میروند. کارگری هم که نمیتواند به استانهای دیگر برود مجبور است کار دیگری انجام دهد. ماموران سازمان تأمین اجتماعی به محض اینکه متوجه میشوند کارگر چند روزی کار نکرده بیمه او را قطع میکنند.
کارگران آگاه در بخش ساختمان علیرغم پراکندگی تلاش کرده اند پیرامون برخی از مطالبات اجماع درست کرده و آنها را در مقابل جمهوری اسلامی مطرح سازند. از جمله این مطالبات می توان به موارد زیر اشاره کرد:تعیین دستمزد به نسبت تورم برای تمامی رستههای ساختمانی،کاهش سن بازنشستگی از ۶۰ سال به حداقل۵۵ سال،به حساب آوردنکارهای ساختمانی در زمره کارهای سخت و زیانآور،پرداخت غرامت بیماری چه ناشی از کار چه غیرناشی از کار بدون هیچ پیش شرطی،اجرای قانون واریزی حق بیمه کارگران ساختمانی با ۷درصدحداقل حقوق قانون کار.
یکی از مطالبات پایه ای کارگران ساختمانی همیشه داشتن تشکل مستقل بوده و برای تحقق آن تلاش و مبارزه کرده اند. اما موانعی امکان و اجازه نداده که دارای هیچ تشکل مستقل علنی و نیرومندی شوند. مهمترین مانع سرکوب و استبداد بوده است. در ضمن محل های کار آنها موقت و پراکنده بوده است. از آنجا که بخشی از کارگران ساختمانی مهاجر کورد، بلوچ، ترک و اعضای سایر ملیت ها هستند و در مناطق مختلف کشورکار می کنند،که پراکندگی را تشدید کرده است.علیرغم سرکوب و پراکندگی طی سالیان طولانی فعالان کارگری مبارز و با تجربه ایی در میان آنها پرورده شده اند. آنها ضمن هدایت اکسیون های گوناگون و مقطعی و دست زدن به اگاهگری کوشیده اند تا تشکل های مستقل سازمان دهند. این فعالین گاه پیشرفت ها و دستاورد هائی نیز داشته اند. اما مسئولان و مزدوران اطلاعات و سپاه با دست زدن به اقدامات سرکوبگرانه به جنگ این فعالین مبارز رفته اند. آنها پس از مدتی مقاومت،سرانجام تشکل آنها را از بین برده اند.
آمار دقیقی از کارگران ساختمانی در دست نیست. تعداد آنها را تا دو میلیون نفر تخمین زده اند. به این لحاظ آنها بخشی نیرومند از طبقه کارگر ایرانند. خشمی سوزان از تحمیل بی حقوقی ها در صفوف آنها میزند که عامل همبستگی می باشد. بخش قابل توجهی از این کارگران از کردستان به مناطق دیگر می روند. آنها دارای آگاهی طبقاتی خوبی هستند و همبستگی هائی بین خود و کارگران سایر مناطق ایجاد کرده اند. آنها عمدتا مدافع کارگران افغانستانی نیز بوده اند. این کارگران آگاه معمولا ارتباط و همبستگی خوبی با بعضی از فعالان کارگری مناطق دیگر دارند. به دلایل یاد شده این کارگران بخش تاثیر گذاری از نیروهای آزادیخواه و سوسیالیست هستند.