محمدباقر ترامپ

امین درودگر

دیدگاه

محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی به نخستین نامزدی در تاریخ انتخابات ریاست جمهوری اسلامی بدل شد که برای جمع‌کردن رأی، افغانستانی‌ستیزی را به بخشی از برنامه‌ی خود بدل کرده است. اگرچه به نظر می‌رسد بقیه‌ی نامزدها هم در چنین شرایطی برای جذب آراء از ترویج فاشیسم و دیگری‌هراسی و بدل‌کردن افغانستانی‌ها به بلاگردان شرایط اسفناک ایران سر باز نزنند.

برنامه‌ی قالیباف در دو کلمه خلاصه می‌شود: دیپورت و دیوار. این موضع‌گیری قالیباف بازتاب روح زمانه است؛ زمانه‌ای که پس از دهه‌ها نئولیبرال‌سازی اقتصاد و حکمرانی، فقیرترکردن اجتماع‌های آسیب‌پذیر، کاهش بودجه خدمات عمومی و رفاهی، و فرافکنی مشکلات اجتماعی حاصل بر «دیگری»، راست افراطی در سرتاسر جهان قدرت گرفته است.

طیف‌های سیاسی راست و میانه در آمریکا و اروپا هم برای جذب رأی شعارهای راست افراطی را سر می‌دهند و یکی از شاخص‌ترین آنها مهاجرستیزی و دیوارکشیدن بر مرزها است. دونالد ترامپ بود که پیش از انتخابات ۲۰۱۶ ایالات متحده، روشن‌ترین بیان را به این جریان داد.

پدیده‌ی جدید؟

مسئله‌ افغان‌ها: غایبِ حاضر در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران

هفت سال پیش در یادداشتی برای «رادیو زمانه» با عنوان «مسئله‌ افغان‌ها: غایبِ حاضر در انتخابات ریاست‌جمهوری ایران» در رابطه با انتخابات ۱۳۹۶ نوشته بودم:

کارزارهای انتخابات ریاست‌جمهوری در ایران یک تفاوت جالب با کارزارهای انتخاباتی مهم دیگر کشورها در دو سال اخیر داشته‌است. اگر در ایران هم مثل تمام دیگر موارد (آمریکا، فرانسه، ترکیه، بریتانیا، هلند، و غیره) وضعیت اقتصادی بسیار برجسته شده، اما یک بحث مهم که تمام رأی‌گیری‌های اخیر را دو قطبی کرده‌بود، در آن غایب است: «خارجی‌ها». دلیل این غیبت قطعاً نبودِ خارجی‌هراسی یا تبعیض نظام‌مند و حتی نژادپرستی در ایران نیست. در واقع چه بسا دلیلش این باشد که تمام دولت‌ها آن‌قدر این تبعیض نظام‌مند را ادامه داده‌اند که گرایش‌های راستِ خواهان «برخورد» با مهاجران و پناهجویان، مشکلی در دولت‌ها از این بابت نمی‌بینند.

آن مقاله به روند تبعیض ساختاری علیه افغانستانی‌ها در دولت‌های جمهوری اسلامی، چه اصلاح‌طلب و چه اصول‌گرا، پرداخت و توضیح داد که چگونه با سر کار آمدن محمد خاتمی، روند سیستماتیک برخورد با افغانستانی‌ها تشدید و به سطحی جدید وارد شد. با وجود این، نامزدهای ریاست‌جمهوری در آن انتخابات یا پیش از آن و یا حتی در انتخابات ۱۴۰۰ در برنامه‌هایی که علناً معرفی می‌کردند، اشاره‌ای به مسأله‌ی افغانستانی‌ها نمی‌کردند و تبعیض نظام‌مند را در سکوت پیش می‌بردند.

موج افغانستانی‌ستیزی اما در دو سه سال اخیر با تلاش‌های رسانه‌های اصلاح‌طلب و اصول‌گرا و نیز نمایندگان «مجلس انقلابی» که سعی در تصویب یکی از نژادپرستانه‌ترین قوانین مهاجرتی را داشتند، شدت گرفت. با افزایش بیکاری و مشکلات اقتصادی، رسانه‌ها بر مهاجران افغانستانی تمرکز کردند، نسبت به حضور آنها در ایران و «سرقت کار ایرانی‌ها» هراس‌افکنی کردند، و در پرونده‌هایی همچون قتل داریوش مهرجویی و همسرش پیش از هر بازداشتی، بر طبل نفرت از دیگری کوفتند.

در کنار جمهوری اسلامی و حامیان ارزشی و اصلاح‌طلب‌اش، اپوزیسیون راست‌گرا و «ناسیونالیست» هم کارزاری علیه افغانستانی‌ها به راه انداختند، نظریه‌های توطئه‌ی راست افراطی جهانی درباره‌ی «جابجایی بزرگ جمعیتی غرب با مسلمان‌ها و عرب‌ها» را به «جابجایی بزرگ جمعیت ایرانی‌ها با افغانستانی‌ها و سوری‌ها و عراقی‌ها» تغییر دادند و گفتند که مسئولان افغانستانی‌ستیز جمهوری اسلامی می‌خواهند با «وارد کردن» مهاجران افغانستانی به کشور، در انتخابات همیشه پیروز شوند. در واقع همان کسانی که می‌گفتند رأی‌دادن در انتخابات بی‌معناست، همزمان با نقض حرف خودشان، نسبت به رأی فرودست‌ترین و طرد‌شده‌ترین جمعیت درون ایران، یعنی مهاجران افغانستانی هشدار دادند.

داوود معصومی، معاون سازمان ملی مهاجرت ۱۹ خرداد مسأله‌ی هراس‌افکنی رسانه‌ای و تبلیغاتی علیه افغانستانی‌ها را تأیید کرد اما مثل همیشه آن را به «دشمن» نسبت داد: «دشمنان در سال‌های گذشته با تشویش اذهان عمومی، ‌‌نسبت به اتباع افعانستانی، عملیات‌های روانی در کشور به راه انداخته‌اند.» دشمنان کشور در این صورت از جمله تمام نخبگان صاحب قدرت در جمهوری اسلامی هستند.

مجلس در راه تدوین قانونی خشن‌تر برای فشار بر مهاجران افغان

همه‌ی این مزخرفات دیگری‌ستیزانه در حالی سر داده شدند که بیرون راندن مهاجران افغانستانی در دولت «سید محرومان» رکورد زد. بر اساس اعلام مقام‌های نظامی تنها در سال ۱۴۰۲ بیش از یک میلیون افغانستانی از ایران اخراج شدند. برخی از پناهجویان اخراج‌شده از ایران در افغانستان به دست نیروهای طالب بازداشت شدند و موج افغانستانی‌ستیزی به افزایش خشونت خیابانی علیه افغانستانی‌ها در ایران انجامید. در سال ۱۴۰۲ حداقل در دو شهر میبد و اقبالیه به سکونتگاه افغانستانی‌ها حمله شد. در مشهد نیز یک کارگر افغانستانی کشته شد. به علاوه، دولت جمهوری اسلامی همزمان با محدود کردن خدمات به مهاجران افغانستانی، تمدید اقامت آنها را به سپرده‌گذاری صد میلیون تومانی مشروط کرد.

هرچند تبعیض و نژادپرستی علیه افغانستانی‌ها دهه‌ها در ایران وجود دارد، چند سال کار رسانه‌ای از سوی جمهوری اسلامی و روی دیگر سکه‌اش، اپوزیسیون راست و سلطنت‌طلب، تصویر افغانستانی‌ها در ایران را از گذشته بدتر هم کرده و هراس‌افکنی نسبت به آنها را گسترش داده است. حالا قرار است نامزدهای ریاست جمهوری اسلامی همچون محمدباقر قالیباف، پا جا پای اسلام‌ستیزانی چون دونالد ترامپ و مارین لو پن و خیرت ویلدرس و … بگذارند و برای جمع کردن رأی آنها که در هراس کاذب از مهاجران خارجی به سر می‌برند، برنامه‌ دیوارسازی و دیپورت ارائه دهند.

Ad placeholder

محمدباقر ترامپ

محمدباقر قالیباف ابتدا چهارشنبه ۱۶ خرداد در ایکس (توئیتر سابق) نوشت:

چاره‌جویی قاطعانه برای حل مسأله چندبعدی اتباع بیگانه غیرمجاز از دغدغه‌های مهم مردم است. بی‌عملی در این خصوص به ابعاد امنیتی، اقتصادی و اجتماعی آن دامن می‌زند. بر این موضوع اشراف کامل داشته و داریم و در دولت بعد نگرانی‌های مردم را رفع خواهیم کرد.

مشخص نیست بنا بر کدام آمار در این لحظه‌ مسأله‌ی افغانستانی‌ها «از دغدغه‌های مهم مردم» است و نه یکی از هراس‌های کاذبی که از دل تبلیغات و رسانه به جان آنها افتاده. در نظرسنجی حکومتی ایسپا درباره انتخابات، مسأله‌ی مهاجران خارجی اساساً در میان «دغدغه‌های مهم» مطرح نشده است. به گفته ابراهیم شیرعلی، رئیس ایسپا:

از دیدگاه ۵۸,۵ درصد از مردم، دولت و رئیس جمهور آینده باید موضوع و مسئله «فقر و محرومیت» را در اولویت کاری خود قرار دهد. «ایجاد اشتغال» با ۳۹,۷ درصد، موضوع «تورم و ارزش پول ملی» با ۳۶,۵ درصد، «سیاست خارجی و روابط با دیگر کشورها» با ۲۸,۷ درصد، موضوع «امنیت ملی» با ۲۸,۴ درصد، «ساماندهی بخش مسکن» با ۲۰,۶ درصد، «مبارزه با فساد و رانت» با ۱۹,۶ درصد از جمله مواردی است که مردم به آن اشاره کرده‌اند.

اما قالیباف در ادامه در سخنانش در برنامه‌ی تبلیغاتی دیگری در صداوسیمای حکومتی باز هم به این موضوع اشاره کرد و ویدئوی این قطعه از سخنانش در فضای مجازی به صورت گسترده منتشر شد:

حتما [برای] مرزهای شرقی ما، بودجه گذاشته شده، [برای] انسداد کامل. افرادی که غیرمجاز داخل هستند، حتما در این قانون پیش‌بینی شده که طرد آنها انجام بشود. و افرادی هم که مجاز هستند می‌توانند بایستند.

جمهوری اسلامی و «فشار حداکثری» بر مهاجران افغانستانی

دیوارکشی در مرز افغانستان همین حالا آغاز شده است. حسن کاظمی قمی، نماینده ویژه رئیس جمهوری در امور أفغانستان ۲۱ خرداد در این‌باره گفت: «ایران مصمم به انسداد فیزیکی مرز و دیوارکشی مرز است. دیوار مدرن و مجهز مرزی یک مصوبه است و تاکید مقامات ارشد کشور است و عملیات کار شروع شده است.»

قالیباف با افغانستانی‌ستیزیِ آشکار بیگانه نیست و سابقه‌ی درازی در این امر دارد. وقتی محمدباقر ترامپ به شهرداری تهران رسید، یکی از نخستین برنامه‌هایش را طرد و بیرون‌راندن افغانستانی‌ها از حداقل ابزارهای معیشتی قرار داد و در گفتارش حتی به شکل ظاهری وجهه‌ی انسان‌دوستانه حفظ نمی‌کرد. کافی است نگاهی به اظهارنظرهای او در آن زمان بیندازیم.

قالیباف ۲ آذر ۱۳۸۵ با به کار بردن واژه‌ی تحقیرآمیز «افغانی» در اشاره به افغانستانی‌ها گفت:

شهرداری فقط برای حفاری‌های زیر زمین از کارگران افغانی، آن‌هم مامورانی که دارای مجوز کار در ایران هستند، استفاده می‌کند. در بقیه بخش‌ها، بکارگیری نیروهای افغان در شهرداری ممنوع شده و به پیمانکاران تا آخر آذرماه فرصت داده شده تا نیروهای افغان خود را اخراج کنند. اگر پیمانکاران شهرداری از اخراج نیروهای افغان خودداری کنند، شهرداری دیگر با آنها قرارداد همکاری نمی‌بندد.

شهردار تهران یک ماه بعد در دی ۱۳۸۵ از موفقیت در عمل به وعده‌اش خبر داد و بار دیگر واژه تحقیرآمیز «افغانی» را به کار برد: «حتی یک کارگر افغانی در شهرداری نداریم.»

با وجود این، پاکبان‌ها و چاه‌کن‌ها و حفارها و کارگران ساختمانی افغانستانی بسیاری از طریق هزارتوی شرکت‌های پیمانی با حقوق اندک، قراردادهای متزلزل و بدون بیمه و مزایا به کار گرفته شدند تا معلوم شود قصد محمدباقر ترامپ بیش از هر چیز تشدید استثمار کارگران افغانستانی است؛ کارگرانی که فروپایه‌ترین و سخت‌ترین و کم‌مزدترین کارها را در ایران انجام می‌دهند.

Ad placeholder

در انتظار موج دیگر افغانستانی‌ستیزی؟

به نظر می‌رسد با این سخنان قالیباف و بازتاب گسترده‌ی آنها در شبکه‌های اجتماعی، باید در انتظار موج دیگری از افغانستانی‌ستیزی بود؛ موجی که ساکنان افغانستانی ایران را دهشت‌زده‌تر و نگران‌تر از قبل خواهد کرد.

تاکنون تنها قالیباف در بحث‌های انتخاباتی به این موضوع دامن زده اما بعید نیست دیگر نامزدها به او بپیوندند؛ به ویژه مسعود پزشکیان که اصلاح‌طلبان به وضوح به دنبال ایجاد موج حمایت از او هستند. او سال گذشته درباره مهاجران افغانستانی با به کار بردن کلمه‌ی تحقیرآمیز «افغانی» همچون قالیباف، گفت:

حاکمیت وظیفه دارد برای افرادی که به داخل کشور می‌آیند مجوز صادر کند. چند روز، کجا و به چه صورتی در کشور اقامت دارند. اما در رابطه با افغانی‌ها بسیار بی‌حساب کتاب رفتار شده است و همان‌طور نیز افزایش پیدا می‌کنند و کنترلی نیز صورت نگرفته است… کسی نمی‌گوید که با افغان‌ها دشمن هستیم بلکه ما با آن‌ها هم زبان بوده و یک مملکت بودیم. مسئله اصلی داشتن مجوز است که آن‌ها نداشته و ساکن می‌شوند و شروع به بنگاه‌داری و اشتغال می‌کنند.

سخن پزشکیان مملوء از کذبیات است: اولاً آنچه این «اصلاح‌طلب پاکدست» برخورد بی‌حساب و ‌کتاب‌ توصیف کرده، در واقع برعکس، شتاب خارق‌العاده‌ی اخراج افغانستانی‌ها از ایران و افزایش چندبرابری فشارها بر آنهاست؛ دوماً «اشتغال» افغانستانی‌ها در کارهای غیررسمی و سخت و در شرایط استثمار شدید است.

شهرداری علیرضا زاکانی، نامزد بدنام دیگر انتخابات، در افغانستانی‌ستیزی پا جا پای شهرداری محمدباقر ترامپ گذاشته و معاون او در شهرداری و رئیس ستادهای مردمی انتخابات‌اش گفته است: «دستگاه‌های مسئول موظف هستند که ابتدا جلوی مهاجرت اتباع افغانستان به ایران را به هر نحو ممکن بگیرند و افرادی را که مهاجرت کرده‌اند، برگردانند و از مرزها رد کنند، زیرا تهران وضعیت مناسبی در این زمینه ندارد.»

حالا در تهران مهاجران در صورت ورود به «تفرجگاه‌ها» بازداشت و به اردوگاه بدنام عسگرآباد منتقل می‌شوند.

نواصول‌گرایان که مانیفست‌اش را قالیباف منتشر کرد، در ادامه‌ی راست افراطی جهانی قرار دارند؛ چه قالیبافی باشند و چه جلیلی‌‌دوست. قالیباف البته شباهت‌های دیگری هم با ترامپ دارد: فساد گسترده‌ی مالی، علاقه‌اش به سرکوب اعتراض‌ها با گلوله، دروغ‌گویی، و انتقام‌جویی از منتقدان. این ابعاد محمدباقر ترامپ را اما باید در یادداشتی دیگر پی گرفت.

0 FacebookTwitterPinterestEmail

پیام بگذارید

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net