32
کارل مارکس، در ضمنِ یکی از تزهای خویش، چنین مینویسد: «فلاسفه، تاکنونْ جهان را تفسیر کردهاند پس، نکته اصلیْ عبارت از تغییرِ آن است». مارکسیسم، وَحدتی درونیْ میانِ شیوه ادراکِ گذشته و حال میبیند. این وحدت، به معنیِ تعاملی مُستمر است. به عبارت دیگر، همچنان که زمانْ سپری میشود، و تاریخ (تجربه بَشری) طولانیتر میگردد؛ آموزههای(۱) بیشتری را برای زمانِ حالْ استنتاج میکنیم. و همچنان که تجربه کُنونی ما، اطلاعاتِ بیشتری درباره امکانات و محدودیتهای کُنشِ اجتماعی به ما ارائه میکند؛ بیشترْ به (…)