مهتاب دیوسالار
دومینیکا یکی از چندین کشوری است که میتوانید در ازای پرداخت پول یا سرمایهگذاری به سرعت شهروندی و گذرنامه آن را دریافت کنید. طی سه دهه گذشته هزاران نفر از کشورهای مختلف پاسپورت این جزیره کوچک را خریدهاند. در میان آنها، نام هزاران ایرانی هم به چشم میخورد. سازمان OCCRP «پروژه گزارشگری فساد و جرایم سازمانیافته» فهرستی از بیش از هفت هزار نفر در اختیار دارد که بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۹ شهروندی دومینیکا را بهواسطه سرمایهگذاری یا پرداخت مبلغی خریدهاند. شمار ایرانیان این فهرست حیرتانگیز است و تنها در این محدوده زمانی نزدیک به یکهزار و ۵۰۰ نفر میشود.
این گزارش تحقیقی یکی از سلسلهگزارشهای تحقیقی زمانه درباره «پاسپورتهای کارائیب» است که با همکاری سازمان OCCRP، روزنامههای گاردین، لوموند، استاندارد، فوربس، درج و غیره از کشورهای مختلف جهان تهیه شده است.
برای خواندن کل این مجموعهی تحقیقی به صفحهی مخصوص آن در وبسایت رادیو زمانه در اینجا رجوع کنید.
علاوه بر سیاستمداران، مقامها و چهرههای سیاسی سابق کشورهای مختلف جهان از بیش از ۶۰ کشور در شش قاره به چشم میخورند. دهها مجرم، رشوهگیر، دزد، کلاهبردارو جنایتکار هم در این فهرست هشت هزارنفری وجود دارند که با پول، پاسپورت خریدهاند. این پاسپورت مشهور به پاسپورت طلایی نه تنها دسترسی بدون ویزا به بسیاری از کشورهای جهان را برای خریداران آنها میسر میکند بلکه دروازهای برای پولشویی و فرار از مالیات را هم به روی این افراد میگشاید. در میان ایرانیانی که پاسپورت دومینیکا خریدهاند شماری از خلافکاران، مجرمان سابق، کلاهبرداران، رانتخواران، خانوادههای مقامهای جمهوری اسلامی، بدهکاران بانکی و مالیاتی، و دزد و رشوهگیر به چشم میخورد. در رشته گزارشهای تحقیقی که از امروز در سایت زمانه منتشر میشوند، نگاهی داریم به خریداران ایرانی پاسپورت طلایی جزیره مشترکالمنافع دومینیکا.
دنیایی ایدهآل برای ثروتمندان و سیاستمداران فاسد
نابرابری در برابر قانون، خاصهپروری و بیعدالتی مرزی نمیشناسد. اگر صدها سال پیش ایرانیان با کاروان برای سفر تفریحی یا زیارتی بدون نیاز به تشریفات اداری و قانونی از مرزها عبور میکردند، امروز در جهانی که مرزها پلیسی و امنیتی شده دیگر چنین نیست. هر روز گرفتن ویزا بهویژه برای ایرانیانی که پاسپورت زرشکیرنگ و اللهنشان جمهوری اسلامی ایران را در دست دارند دشوارتر میشود. اما اگر پول نقد اضافه دارید، این هم مشکلی نیست.
پیش از این انتشار اوراق پاناما و درز حسابهای بانکی ثروتمندان، افراد مشهور و سیاستمداران موجب خشم عمومی شد. صاحبان ثروت و قدرت به همراه مجرمان از خلل و فرج قانونی برای انتقال اموال و فرار از مالیات استفاده میکردند. این پاسپورتهای بهاصطلاح طلایی ابزار دیگری برای آنهایی است که پول دارند تا در برابر قانون با دیگر شهروندان مساوی نباشند.
دومینیکا کجاست؟
دومینیکا کشوری است مستقل اما بخشی از کشورهای مشترکالمنافع در قلب دریای کارائیب؛ جزیرهای زیبا که از نظر مساحت به اندازه تهران است اما تنها ۷۲ هزار نفر جمعیت دارد.
در حالیکه بسیاری «مشترکالمنافع دومینیکا» را با «جمهوری دومینیکن» اشتباه میگیرند، مشترکالمنافع دومینیکا کشوری است به مراتب کوچکتر. دومینیکا سال ۱۹۷۸ از بریتانیا مستقل شد اما همچنان در جمع کشورهای مشترکالمنافع باقی ماند.
دومینیکا به معنای واقعی کلمه آن چیزی است که از بهشت انتظار دارید: کوههای سرسبز، ساحلی در کنار اقیانوس، با جنگلهای بارانی استوایی، بدون دود و ترافیک و احتمالاً شهروندانی با اعصاب آرامتر از ساکنان تهران.
۷۰ هزار شهروند ساکن دومینیکا اغلب نوادههای بردگانی بودند که استعمارگران اروپایی با خود به این جزیره کوچک آوردند تا در مزارع موز به بیگاری بکشند. باقی شهروندان آنهایی هستند که با پول و بهاصطلاح با «سرمایهگذاری» پاسپورت این «مینی-بهشت» را خریدهاند. و البته هزاران ایرانی هم در میان این نو-دومینیکاییها وجود دارند، هرچند که اغلب اصلاً در دومینیکا زندگی نمیکنند و پاسپورت را برای تسهیل امور مالی و سفرهایشان و چه بسا برای پنهان شدن، یا داشتن مفری برای روز مبادا خریدهاند.
Ad placeholder
اقتصاد دومینیکا
گسترش برنامه پاسپورتهای پولی دومینیکا با نابودی صنعت موز آنجا مقارن بود. سال ۱۹۸۸ صنعت موز دومینیکا در اوج رونق و نمونهای کلاسیک و موفق بود.
بر اساس گزارش صندوق بینالمللی پول، این صنعت برای بودجه کشور حیاتی بود، اما از اواخر قرن بیستم و با ورود به قرن بیستویکم رو به افول گذاشت. شروع فروش پاسپورت برای تأمین کسری بودجه هم از همان سالها شروع شد.
پاسپورت دومینیکا
دولت دومینیکا از سال ۱۹۹۳ برنامه فروختن شهروندی به خارجیهای ثروتمند را شروع کرد. هر کسی که طالب پاسپورت سورمهای دومینیکا بود، به راحتی و حتی بدون جابهجایی و سفر به آنجا، میتوانست آن را بخرد، مشروط بر اینکه پول داشت. هر کسی که ۱۰۰ هزار دلار به حساب یک صندوق دولتی دومینیکا میریخت، یا ۲۰۰ هزار دلار در پروژههای ساختوساز مورد تأیید دولت سرمایهگذاری میکرد، میتوانست برای دریافت شهروندی دومینیکا اقدام کند.
البته تنها این نبود. متقاضی حین مراحل تقاضا دهها هزار دلار دیگر بابت اجرت و هزینههای فرم و نظایر آن هم پرداخت میکرد. بهازای هر عضو خانواده هم چند ۱۰ هزار دلار دیگر گرفته میشد.
البته از ژوئیه سال ۲۰۲۳ تمام این مبلغها و اجرتها برای شهروندان ایران دو برابر شد.
پس از ریختن تمامی این پولها به حساب دولت، متقاضیان از جایشان تکان نمیخوردند و پس از چند ماه اغلب بدون هیچ مصاحبهای، یا حتی بیآنکه پایشان را بر جزیره گذاشته باشند، یک پاسپورت سورمهای رنگ به دستشان می رسید.
این بار به جای «الله»، دو طوطی (آمازون شاهنشاه) مناطق حاره بر روی پاسپورتشان نقش بسته بود.
ایرانیانی که تا دیروز باید در صف سفارتهای اروپایی میایستادند، امروز با این پاسپورت می توانستند به ۱۴۰ کشور بدون ویزا سفر کنند. پاسپورت طوطی نشان مادامالعمراست و قابلیت انتقال به نسل بعدی را دارد.
پاسپورتهای دیپلماتیک
سال ۲۰۱۶ اسامی ۲۴ نفر که پاسپورت دیپلماتیک دومینیکا داشتند فاش شد. در میان آنها از سفیر و بدهکار مالیاتی گرفته تا رشوهگیر دیده میشد. تنها ایرانیای که نام او سال ۲۰۱۶ فاش شد، علیرضا زیباحالت منفرد بود؛ کسی که در ایران او را به نام جعبه سیاه بابک زنجانی میشناختند. اما باقی نامهای ایرانیان این فهرست در آن زمان درز نکرد.
پاسپورتهای طلایی و مشتریان تبهکار
علاوه بر امکان سفر بدون ویزا در بسیاری از موارد از این پاسپورتها اغلب برای جریمههایی از جمله کلاهبرداری، فرار مالیاتی، دورزدن تحریمها و پولشویی استفاده میشود.
این پاسپورتها همچنین به خلافکاران و افراد فاسد کمک میکند تا ثروتی را که غیرقانونی بهدست آوردهاند، مخفی کنند. آنها بدین ترتیب با پنهان کردن هویتشان به راحتی سفر میکنند، شرکت افتتاح میکنند و از استرداد هم هراسی ندارند. در میان نو-دومینیکاییهای غیرایرانی نامهای مجرمان مالی بینالمللی ــ همچون محمد عبدالکریم بنگلادشی، سمیر زید الرفاعی نخستوزیر سابق اردن ــ جنایتکاران جنگی، و پولشویان را میتوان دید.
Ad placeholder
و اما ایرانیان نوـدومینیکایی
بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۸ حدود یکهزار و ۴۰۰ ایرانی پاسپورت دومینیکا گرفتهاند و احتمالاً در سه دههای که از عمر این برنامه میگذرد، شمار ایرانیان با پاسپورت دومینیکا بالغ بر چند هزار نفر میشود.
در میان هزاران اسامی ایرانی که مجموعاً بالغ بر چند ۱۰۰ میلیون دلار بابت پاسپورت دومینیکایی به حساب این جزیره کوچک ریختهاند، ایرانیان با پیشینههای متفاوتی دیده میشوند: تعداد قابل توجهی پزشک و دندانپزشک که اغلب آنها هنوز هم در ایران طبابت میکنند، از جمله جراحان بینی و دوزندگان پرده بکارت، صرافیداران، مدیران شرکتهای ریز و درشت در مناطق آزاد تجاری کیش، قشم، جلفا، اروند و ارس و …، صاحبان شرکتهای مهندسی و انبوهسازان، اعضای هیأت مدیره و صاحبان شرکتهای صوری و غیرصوری در حوزههای فولاد، نفت و گاز و پتروشیمی و حفاری نفت، کشتیرانی و حملونقل و نساجی، سرمایهگذاران سینمایی، رؤسای فدراسیونهای ورزشی شهرستانها، صاحبان شرکتهای توریستی و هواپیمایی، معدنداران، کارآفرینانی که فقط نام کارآفرینی را یدک میکشند، صاحبان شرکتهای خودرو و صنایع وابسته، کلاهبرداران معروف و شارلاتانهای کمترشناختهشده، خواننده پاپ مشهور و رماننویس پرطرفدار و نویسنده مکتبی انقلابی، اعضای هیأت مدیره تعاونیهای روستایی و حتی استاد علوم قرآنی و ناشر کتب دینی و انقلابی.
فهرست بالا تنها بخشی از هزاران ایرانی هستند که صدها هزار دلار خرج کردهاند تا پاسپورت این جزیره کوچک را که حتی در آن زندگی نمیکنند، در دست یا ته گاوصندوقهایشان برای روز مبادا داشته باشند.
Ad placeholder
خلافکاران ایرانی – دومینیکایی
پاسپورت کشور دیگری را خریدن نه غیرقانونی است و نه دلیلی بر خلافکاری، هرچند بخشی از سازوکار جهان ناعادلانهی امروز است. اوضاع ایران و وضعیت سیاسی و اجتماعی آن هم بر کسی پوشیده نیست. فرار مغزها داستانی است که مقامهای ایرانی به آن معترفند و هر از گاهی از مهاجرت متخصصان و تحصیلکردگان شکوه میکنند، اما به سختی میتوان این چند هزار ایرانی که پاسپورت دومینیکا را خریدهاند، در طبقهبندی مغزهای فراری قرار داد. شمار قابل توجهی از افراد این فهرست یا از رانتخواران هستند یا از دوستان، نزدیکان و خانواده حلقه قدرت در ایران.
مراد از حلقه قدرت تنها بستگان درجه اول نظام نیستند. دایرهی این حلقه بسیار گستردهتر از آنی است که خیلی از ما متصوریم.
در میان پزشکان و افراد معروف و ثروتمندان نام افرادی را میبینیم که در ایران بهواسطه تخلفهای مالی یا تحت تعقیب هستند یا در زمانی درگیر پروندهی تخلف مالی بودهاند؛ به عبارتی کسانی که از مردم در مقیاس کلان کلاهبرداری کرده و دزدیدهاند.
سه محکوم پرونده پتروشیمی بههمراه خانوادههایشان، یکی از متهمان پرونده دکل گمشده و خانوادهاش، چندین کلاهبردار معروف و بدهکاران بانکی و قاچاقیهای نفت و آنهایی که به دورزدن تحریم کمک کرده و در این میان دزدی هم میکردهاند، در این فهرست هستند.
همچنین خانوادههای وابسته دور و نزدیک به فرماندهان سپاه و خانوادههای وابسته به مدیران میانی جمهوری اسلامی و سیاستمداران نیز در این لیست به چشم میخورند.
دهها متهم و عضو خانوادههای کلاهبرداران، متهمان پروندههای مشهور ایران خودرو، ساینا شیمی، پتروشیمی، دکل دزدی، پول گمشده نفت، پیشفروش خودرو، شرکت هرمی و قاچاق نفت پاسپورت دومینیکا خریدهاند.
در میان این فهرست و در نزدیک به دو دههای که تحریمها در اوج خود بوده، دستگاه ناقضان تحریم، پولشویان، صاحبان صرافی و شرکتهای متعدد کاغذی ثبتشده در مناطق آزاد با خانوادههایشان پاسپورت دوم خریدهاند.
متخلفان و بدهکاران بانکی و افرادی که ارز دولتی گرفتهاند دسته دیگری از این افراد هستند. فعالان اقتصادی و معتمدین نظام که جای مهر بر پیشانی دارند، در برابر وسوسه این بهشت کوچک مقاومت نکرده و با صرف چند ۱۰۰ هزار دلار و گاهی تا یک میلیون دلار برای خود و گاه خانوادهشان پاسپورت گرفتهاند.
در میان متخلفان، رانتخواران وشارلاتانها و کلاهبرداران و افراد این لیست موردهای خاص و عجیب هم میبینیم، مثلاً کسی که عضو ۱۸ انجمن علمی است؛ از انجمن فیزیک گرفته تا انجمن کشاورزی، یا یک پوکرباز معروف و همچنین جوانی فارغ التحصیل دانشگاه شریف که برای تزریق امید در سخنرانیهایش برای دانشجویان جوان ماندن در ایران را تشویق و ترویج میکند، خانواده یکی از رؤسای سابق زندان اوین و یا خانواده کسی که به دلیل جاسوسی به اعدام محکوم اما با وساطت ناطق و یزدی آزاد شده است، دراین فهرست به چشم میخورند.
در رشته گزارشهای زمانه، علاوه بر گزارشهایی در مورد ایرانیان این فهرست، روایتهایی دیگر را نیز خواهید خواند؛ از جمله داستان پولشویی در لالیگا، داستان کسی که تأمینکننده مالی داعش بود، میلیاردرهای روسی تحریمشده و همدست جنایات جنگی در اوکراین، سران کشورهایی با تابعیت دوگانه و و فراریان مالی بینالمللی که از این پاسپورت برای مأمن و مفری استفاده کردهاند.