بخش زنان
رسانهی قوه قضائیه جمهوری اسلامی با پناه بردن به تاکتیکی آشنا علیه رویا حشمتی ــ زن جوانی که این روزها به نماد مقاومت علیه حجاب اجباری بدل شده است ــ، برای او پروندهسازی امنیتی کرد.
رویا حشمتی زن جوانی است که به دلیل سر باز زدن از حجاب اجباری به او شلاق زدند و آن را روایت کرد. روایتش او را به نماد مقاومت زنان در روزهای اخیر ایران بدل کرده است. بسیاری از زنان و دیگر کاربران شبکههای اجتماعی با نشر روایت و عکسهای او، به ستایش از رویا و به انتقاد شدید از جمهوری اسلامی دست زدند.
در برابر، میزان، رسانهی وابسته به قوه قضائیه جمهوری اسلامی، یکشنبه ۱۷ دی در گزارشی نوشت:
اسناد موجود در پرونده این خانم حاکی از این است که وی در مقطعی از طریق ارتباط گرفتن با یک جریان سازمان یافته در خارج از کشور و دریافت مبالغی، در ساعات مشخص در مکانهای پر رفت و آمد شهر تهران و با وضعیت پوشش بسیار زننده به ترویج اباحهگری پرداخته که پس از بازداشت و انجام بازجویی و تحقیقات قضایی موضوع فوق مبنی بر اقدام سازمان یافته در قبال دریافت مبالغی از خارج از کشور اثبات میشود.
قوه قضائیه ادعا کرده که حشمتی «کارمند یک شرکت مستقر در آمریکاست که به صورت دورکار با آنها همکاری کرده و برای آنها پروژههای ویژه را انجام میدهد.»
مدارکی که این رسانه انتشار داده، چند اسکرینشات بدکیفیت از چتهای یک پیامرسان است. در این اسکرینشاتها، کاربری که با نام «شرکت» ثبت شده، مینویسد: «خانمهای شرکت، هر کدام که بخواهند روز شنبه بیحجاب در معابر حاضر باشن، براشون مأموریت رد میشه».
این اسکرینشاتها نام فرستنده را به جز در یک مورد ــ «شرکت» ــ ندارند و اساساً صحت آنها زیر سوال است.
کاربران اینترنتی همچنین پرسیده اند: چه کسی با نام «شرکت» شماره فرد دیگری همچون کارفرما یا مدیر بالاتر از خودش را ذخیره میکند؟
رسانهی قوه قضائیه دیگر جرم رویا حشمتی را «روزهخواری در ملاء عام» اعلام کرده است و ادعا کرده این کار، یعنی غذا خوردن و آب نوشیدن که به باور حکومت اسلامی باید همگان یک ماه سال در خیابانها از آن احتراز کنند، به دستور «کارفرمای آمریکایی» بوده است.
Ad placeholder
روایت رویا حشمتی از مقاومتاش در برابر حجاب اجباری
به نوشته خود حشمتی در حساب کاربریاش در اینستاگرام، دستگاه قضایی جمهوری اسلامی او را به ۷۴ ضربه شلاق محکوم کرده و یک مرد مامور در شعبهی یک اجرای احکام در حضور قاضی و یک زن مامور به او شلاق زده است. رویا حشمتی در روایت خود به این مسئله اشاره کرد که حتی در روز اجرای حکم نیز ماموران قضایی بارها با تحکم، اجبار، تهدید و حتی تظاهر به دلسوزی از او خواستند که روسری سرش کنند اما او در برابر آنها مقاومت کرد.
این روایت شجاعانه اوست:
امروز صبح از اجرای احکام تماس گرفتن برای اجرای حکم ۷۴ ضربه شلاقم با وکیلم تماس گرفتم و با هم رفتیم دادسرای ناحیه ۷. از گیت ورودی رد شدیم و حجابم رو برداشتم، رفتیم شعبهی ۱ اجرای احکام. کارمند شعبه گفت: «روسریت رو سرت کن که دردسر نشه». گفتم: «اومدم بابت همین شلاقم رو بزنید سر نمیکنم». تماس گرفتن و مامور اجرای حکم اومد بالا گفت: «حجابت رو سرت کن و دنبالم بیا». گفتم: «سر نمیکنم. گفت پس که نمیکنی؟ جوری شلاقت رو بزنم که بفهمی کجایی. برات یه پرونده ی جدید هم باز میکنم هفتاد و چهارتای دیگهم مهمونمون باشی». باز سر نکردم. رفتیم پایین چند تا پسر دیگه رو بابت شرب خمر آورده بودن. مرد با تحکم تکرار کرد: «مگه نمیگم سر کن؟» نکردم دو تا زن چادری اومدن و روسری رو کشیدن رو سرم باز درش آوردم و این کار چند بار تکرار شد. بهم از پشت دستبند زدن و روسری رو کشیدن رو سرم. رفتیم طبقهی زیر همکف یه اتاق بود ته پارکینگ قاضی و مامور اجرای حکم و زن چادری کنارم وایساده بودن. زن هی آه میکشید و میگفت: «میدونم میدونم». قاضی معمم تو روم خندید. یاد مرد خنزر پنزری بوف کور افتادم. روم رو ازش برگردوندم.
رویا حشمتی در ادامه روایت خود اتاق شلاق را تصویر کرده و نوشته که وقتی مرد مأمور به او شلاق میزده، او سرود «زن زندگی آزادی» را زیر لب زمزمه میکرده است:
در آهنی رو باز کردن دیوارای اتاق سیمانی بود. به تخت ته اتاقک بود که جای دستبند و پابند آهنی دو طرف تخت بود به وسیلهی آهنی شبیه پایهی بوم نقاشی کمی این طرفتر بود. یه اتاق شکنجهی قرون وسطایی بود. قاضی پرسید: «خانم حالت خوبه؟ مشکلی نداری؟» انگار که وجود نداره جوابش رو ندادم. گفت: «خانم با شمام.» باز جواب ندادم. مرد اجرای حکم گفت: «پالتوت رو در بیار» پالتو و روسریم رو از پایهی بوم شکنجه آویزون کردم. گفت: «روسریت رو سر کن.» گفتم: «نمیکنم. قرآنت رو بذار زیر بغلت و بزن.» زن اومد و گفت: «خواهش میکنم لجبازی نکن» و شال رو کشید رو سرم. قاضی گفت: «خیلی محکم نزن.» مردک شروع کرد به زدن شونههام کتفم پشتم باسنم رونم ساق پام باز از نو. تعداد ضربهها رو نشمردم. زیر لب میخوندم بهنام زن بهنام زندگی دریده شد لباس بردگی شب سیاه ما سحر شود تمام تازیانهها تبر شود.
به گفته رویا حشمتی قاضی پس از اجرای حکم مدعی شده که «از این قضیه خوشحال نیست» و به او پیشنهاد کرده که اگر نمیخواهد به قوانین جمهوری اسلامی تن بدهد از ایران مهاجرت کند.
Ad placeholder
رویا حشمتی در جواب قاضی گفته «ما به مقاومتمان ادامه میدهیم»:
تموم شد اومدیم بیرون نذاشتم فکر کنن حتی دردم اومده حقیرتر از این حرفان رفتیم بالا پیش قاضی اجرای حکم دم در روسریم رو در آوردم زن گفت: «خواهش میکنم سرت کن» سرم نکردم و باز کشید رو سرم توی اتاق قاضی. قاضی گفت: «ما خودمون خوشحال نیستیم از این قضیه ولی حکمه و باید اجرا بشه» جوابش رو ندادم. گفت: «اگر میخواید طور دیگهای زندگی کنید میتونید خارج از کشور باشید» گفتم: «این کشور برای همهست» گفت: «بله ولی باید قانون رو رعایت کرد» گفتم: «قانون کار خودش رو بکنه ما به مقاومتمون ادامه میدیم» از اتاق اومدیم بیرون و باز روسریم رو انداختم.»
زنان دیگری نیز به خاطر مقاومت در برابر حجاب اجباری به شلاق محکوم شده اند. زینب کاظمی، مهندسی که روز ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ در اعتراض به حجاب اجباری روسری خود را در مجمع عمومی سازمان نظام مهندسی از سر برداشت و آنجا را ترک کرد، و همچنین مژگان ایلانلو، کارگردان مستندسازی که از خود تصویر بدون حجاب اجباری منتشر کرده بود هم هر دو به اتهامهایی چون «جریحهدار کردن عفت عمومی» و «تشویق به اعمال منافی» به ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدهاند.
مجازات شلاق در آپارتاید جنسیتی جمهوری اسلامی به عنوان یک مجازات غیرانسانی و تحقیر آمیز علیه زنان بهکار گرفته میشود.