آنچه کومهله “ژ. کاف” در آن دچار انحراف شد، کومهله کمونیست در آن، پایدار ماند.
مسئلهی اساسی، اتکا به ارادهی تودهایِ مردم تحت ستم کوردستان و بازتعریف ستمها از زوایایی نو است. اگر کومهله ژ. کاف در ابتدا در گفتمانش متکی به نیروی تودهای و بازشناخت مسائل کوردستان بود، در نهایت نتوانست بر این گفتمان پایبند بماند و با تبدیل شدن به حزب دمکرات و ادامهی فعالیت بر بستر ارتجاعی موجود بجای تغییر آن و همچنین سلب اراده از تودههای زحمتکش و تعریف عامل تغییر در جایی دیگر (خارج از ارادهی تودهها) دچار انحراف شد، کومهله کمونیست، این گفتمان انقلابی و پیشرو را در شکلی وسیعتر و قدرتمندتر در کوردستان به عرصهی سیاسی و مبارزاتی کوردستان آورد. هرچند کومهله هم در مقاطعی دچار این تزلزل شده و انشعاب سال ٢٠٠٠ میلادیِ آقای عبدالله مهتدی از گفتمان پیشرو کومهله و ادامهی فعالیت بر بستر همان مناسبات ارتجاعی موجود، نمونهی مشابه عینی همان انحرافِ کومهله ژ. کاف است.
اگر موجودیت کومهله در کوردستان تعریف شود، یعنی به رسمیت شناختن رنج و ستمی که نادیده گرفته شده یا انکار شده است و مبارزه در راستای محو آن رنجها و ستمها مانند ستم طبقاتی، ستم جنسیتی و ستمی که بر کودکان اعمال میشود، که در مناسبات سنتی کوردستان بعنوان ستم نه تنها به رسمیت شناخته نمیشوند بلکه انکار میشوند. کومهله در کنار مبارزه برای رفع ستم ملی موجود، برای رفع سایر اشکال ستم در مناسبات داخلی کوردستان نیز مبارزه میکند و این امر تحولی بنیادین در سنت سیاسی کوردستان است.
صرف تقلیلِ مسئلهی کوردستان به مسئلهی ملی به معنای نادیده گرفتن بخش عمدهی افراد کوردستان اعم از زنان، کودکان و زحمتکشان است که فارغ از مسئلهی ملی، بنا به مناسبات داخلی کوردستان، مورد ستم و رنج هستند. مسئلهی اساسی دیگر در کنار به رسمیت شناختن این اشکال ستم، اتکا به نیروی تودهای در کوردستان است. موجودیت کومهله این ذهنیت را ایجاد میکند که نیروی بالفعل تغییر دهنده که می تواند سرنوشت خود را بدست گیرد، همان مردم زحمتکشِ و رنجبر کوردستان هستند و این در حالی است که نیروهایی که بر سنت ارتجاعی موجود فعالیت میکنند، این ارادهی تغییر را در دولتهای قدرتمند جستجو میکنند و از تودههای مردم سلب اراده میکنند.
گرامی باد 26 بهمن، سالروز علنی شدن فعالیت کومهله