میلاد پورعیسی
چرخه محروم کردن موقت دانشجویان از تحصیل یا حتی اخراج آنها از دانشگاه به علت فعالیت اعتراضی در شرایطی هنوز ادامه دارد که کمتر به ابعاد مختلف تجربه محرومیت از تحصیل پرداخته شده است.
روایت تجربیات دانشجویانی که با احکام یک تا چند ترم تعلیق از تحصیل روبهرو شدهاند، چه فایدهای دارد؟
کیانوش، نام مستعار یکی از دانشجویانی که اخیراً در دانشگاه علامه طباطبایی با حکم دو ترم تعلیق مواجهه شده است. او با اشاره به کم اطلاعی افکار عمومی نسبت به مجازات محرومیت از تحصیل فعالان دانشجویی به شیوه برخی رسانهها در پرداختن به اخبار این دانشجویان اشاره میکند:
ما در این ماهها بیشتر در رسانهها با خبرهایی کوتاه همراه با تیتر تعداد دانشجویان تعلیقی روبهرو بودیم. در حالی که مثلا ۱۵ دانشجوی تعلیقی در یک دانشگاه، یعنی ۱۵ زندگی با همه جوانب آن مثل روابط، درس، آینده شغلی، مسائل روانی و اقتصادی. از سوی دیگر ثبت تجربه زیسته دانشجویان تعلیقی با همه جوانب آن میتواند به دانشجویان در موجهای بعدی اعتراضی آنها کمک کند.
هر چند کیانوش تأکید میکند که برای شخص او هیچوقت دانشگاه از نظر درس خواندن و گرفتن مدرک تحصیلی در درجه اول اهمیت نبوده، ولی مثل هر کس دیگری که برنامهای برای زندگی دارد، برنامه او هم دستکم بهطور موقت با اختلال روبهرو شد:
جدا افتادن از برنامههایی که برای زندگی خود داشتیم هم باز یک نکته دیگر است. هر چند من این موضوع را برای خودم پذیرفتم و فکر میکنم باید با آن کنار بیایم.
از نظر شغلی کیانوش، به تأثیر احتمالی سابقه محرومیت از تحصیل در آینده شغلی خود میگوید:
به خاطر اینکه رشته من علوم انسانی است و برای ما مثل فارغ التحصیلان رشتههای فنی در ایران شغل مشخصی وجود ندارد، ثبت سابقه محرومیت از تحصیل برای امثال من در مراکز دولتی مشکل ایجاد خواهد کرد.
این دانشجو که سال گذشته و در اوج اعتراضات دانشجویی بازداشت هم شده بود، میگوید هیچگاه قصد ورود به مشاغل دولتی را نداشته است:
هر چند مثل بعضی دانشجویان میتوانستم با نزدیک شدن به اساتید با نفوذ در مراکز دولتی، آینده شغلی خود را تقریباً تضمین کنم، ولی اصلاً علاقهای به کار دولتی ندارم. برای همین از مدتها پیش تصمیم گرفتم بهطور مستقل با تقویت بعضی مهارتها مثل زبان، پیش از گرفتن مدرک تحصیلی، کار در رشته خودم را شروع کنم. اما اول سال گذشته بازداشت شدم و همین بازداشت و بعد دادگاه، اول تمرکز من را از برنامه خودم دور کرد، که این بار چند ماه پیش حکم دو ترم تعلیق دانشگاه، برنامههای من را برای مدتی نامعلوم به هم ریخت.
کیانوش با امیدواری نسبت به آینده شغلی خود با وجود سابقه محرومیت از تحصیل میگوید این امکان را هم دارد در زمینه کاری بیارتباط با رشته تحصیلیاش مشغول به کار شود.
از دیگر مشکلات پیشروی دانشجویان خدمت سربازی اجباری است و کیانوش با اشاره به این مشکل میگوید:
برای فعالان دانشجویی محروم از تحصیل مرد، اعزام به خدمت سربازی دغدغه مضاعفی را ایجاد میکند. امثال من همیشه تیغ اعزام به خدمت سربازی در نتیجه عدم تمدید سنوات تحصیلی در دانشگاه را احساس میکنیم. بهویژه کسی مثل من که در میانه دوران کارشناسی خود بودم و به دو ترم تعلیق با احتساب سنوات محکوم شدم، این نگرانی وجود دارد که بعد از بازگشت به دانشگاه، امکان به پایان رساندن درس در مدت زمان باقی مانده را نداشته باشم.
دانشجویان در نظام آموزش عالی ایران، بعد از پایان «سنوات مجاز» تحصیلی، در صورتی که هنوز همه واحدهای درسی خود را نگذرانده باشند، باید بهصورت رسمی از «کمیسیون موارد خاص» دانشگاه برای تمدید سنوات خود درخواست کنند. فعالان دانشجویی که در دوره تحصیل با بازداشت یا تعلیق روبهرو میشوند، معمولاً با اعمال سلیقه مدیران دانشگاهها و وزارت علوم و بهداشت، از تمدید سنوات تحصیلی خود محروم میشوند. این به معنای آن است که حتی یک یا دو ترم تعلیق با حکم کمیته انضباطی هم، در مواردی با اخراج به بهانه «آموزشی» فعالان دانشجویی منجر میشود.
درگیری ذهنی «کار مفید» برای دانشجویان محروم از تحصیل
کیانوش مثل بسیاری دیگر از دانشجویان تعلیقی به خالی شدن یکباره وقت روزمره خود بعد از محروم شدن از درس و دانشگاه اشاره میکند:
آثار دور شدن از دانشگاه، برای من چیزی نیست که به راحتی بتوانم آن را توضیف کنم. به جای نتیجههایی مثل مدرک تحصیلی بیشتر این روزمره و روندهایی که در جمعهایی دانشجویی تجربه کردم، چه ارتباط با دوستان و چه فعالیت دانشجویی بود که دانشگاه را برای او معنادار میکرد. دور شدن موقت از دانشگاه من را با روزمرگی و حس انفعال روبهرو کرد. ولی برای من چون مدت زیادی از شروع دوران تعلیقم نگذشته، هنوز چندان این مساله پر رنگ نشده است. ولی این مساله را در بسیاری دیگر از دانشجویان پیش از خودم که مدت طولانیتری را دور از دانشگاه گذراندند، دیدم. حس کلافگی ناشی از کش آمدن روز و بلاتکلیفی که در آن ما انگار کاری هم از دستمان برنمیآید، آزاردهنده است.
کیانوش چنین ادامه میدهد:
جدا از محرومیت از دانشگاه به عنوان فعالیت مفید، دور شدن دانشجوی محروم از تحصیل از جمع یا به عبارتی ایزوله شدن او در دوران تعلیق میتواند آسیب مضاعفی را به او وارد کند که البته در دانشگاه ما به خاطر این که تعداد دانشجویان تعلیقی چند نفر است، دلمان به یکدیگر گرم است و من چندان احساس تنهایی نکردم. ولی من در بعضی شهرها در کل دانشگاه، شمار دانشجویان تعلیقی یک یا دو نفر است که احتمالاً آنها احساس جدا افتادگی و تنهایی بیشتری را تحمل میکنند.
کیانوش با بیان اینکه شاید یکی از انگیزههای دانشگاه برای محروم کردن امثال او از تحصیل، همین درگیری ذهنی به خاطر دور شدن از دانشگاه و کار مفید به عنوان یک دانشجو باشد، درباره شرایط بحران اقتصادی جامعه میگوید:
به ویژه در شرایط اقتصادی که روز به روز بدتر میشود، این دست درگیریهای ذهنی بیشتر هم میشود. ما در دوران دانشگاه میتوانیم به خودمان بگوییم در حال درس خواندن هستیم. ولی وقتی از درس خواندن و فعالیت دانشجویی به عنوان کار مفید محروم میشویم و روز هم به شدت کش میآید، فکر کردن به مسائل معیشتی پر رنگ میشود. من برای برای از میان بردن این فشار تصمیم گرفتم که با چند نفر از دوستان خود یک فعالیت کاری را شروع کنیم که هنوز البته راه نیافتاده است.
از کیانوش که حالا باید دو ترم تحصیلی را دور از دانشگاه بماند، درباره انگیزه خود برای مهاجرت پرسیدیم که با قاطعیت میگوید هیچوقت به مهاجرت، فکر نکرده است:
به مهاجرت هیچ وقت به صورت جدی فکر نکردهام. حتی بعد از بازداشت، و بعد از دریافت حکم تعلیق برخی گفتند که میتوانم از این برخوردها برای مهاجرت استفاده کنم، ولی هیچوقت دوست نداشتم چنین کاری کنم. برای این موضوع هم دلایلی کاملاً شخصی دارم و مسائل سیاسی هم هر چند در این تصمیم نقش دارند، ولی بیشتر انگیزه شخصی باعث شده هیچوقت به مهاجرت، آن هم به صورت مهاجرت دائمی فکر نکنم.