الاهه نجفی
خانه فرهنگها در شهر ماینس آلمان جمعه ۱۰ مه/۲۱ اردیبهشت سال جاری برنامهای را به بزرگداشت بکتاش آبتین و به آخرین اثر منتشر شده از او اختصاص داد.
مجموعه شعر «مرثیهای برای گلهای پژمرده» از بکتاش آبتین در نشر باران در سالروز تولد شاعر در ۲۵ آذر سال گذشته منتشر شده است. این مجموعه هفتمین کتاب آبتین است که محتوای آن را سرودههای زندان تشکیل میدهد. در اطلاعیهای که نشر باران در سوئد درباره این کتاب منتشر کرده آمده است:
مجموعه «مرثیهای برای گلهای پژمرده»، آخرین شعرهای سروده شده و هفتمین کتاب این شاعر و «ستمکشتهی راه آزادی» است. زندهیاد بکتاش آبتین تمام این شعرها را در زندان سروده و با خط خودش نوشته و صفحهبندی کرده است. طراحی جلد کتاب نیز توسط خود شاعر و با امکانات محدود زندان صورت گرفته است.
باران در ادامه یادآوری کرده بود که «مرثیهای برای گلهای پژمرده» پس از «قتل» آبتین، توسط «انسانهای آزاده و شجاع»، به بیرون از زندان منتقل شده و توسط بنیاد بکتاش آبتین به دست نشر باران رسیده است.
بکتاش آبتین با اتهامهایی مانند عضویت در کانون نویسندگان ایران و حضور بر مزار جانباختگان قتلهای سیاسی زنجیرهای به شش سال زندان محکوم شده بود و پس از دو بار ابتلا به کرونا و وخامت حال او در زندان، خانوادهاش دو سال قبل موفق شده بودند برای او مرخصی بگیرند و به بیمارستان منتقلش کنند. پزشکان برای نجات جانش، او را در اغمای مصنوعی بردند اما درمان موثر نبود و او سرانجام در اثر پیامدهای ابتلا به کرونا در زندانهای جمهوری اسلامی در بیمارستان ساسان درگذشت و به یک معنا به قتل رسید.
در برنامه بزرگداشت آبتین و معرفی هفتمین مجموعه شعر او در خانه فرهنگهای شهر ماینس آلمان احمد خلفانی (نویسنده) اسد سیف (پژوهشگر و منتقد ادبی)، پرستو فروهر (هنرمند) و مسعود مافان (ناشر) و همچنن داریوش معمار (شاعر) حضور داشتند. برگزارکننده برنامه، بنیاد غیرانتفاعی مالتزر بود و بهروز اسدی، فعال سیاسی و فعال حقوق بشر و مسئول بنیاد مالتزر نیز که سالیان درازیست برای حقوق پناهجویان و مهاجران فعالیت میکند، مجری برنامه بود.
مسعود مافان در سخنانی که در این برنامه ایراد کرد بر این تأکید داشت که «آزادی» را اصولاً صاحبان قدرت به شهروندان اهدا نمیکنند، بلکه دستیابی به آزادی صرفاً با تکیه بر نهادهای مدنی میسر است. به گفته مافان اگر در ایران فهرست شاعران و نویسندگانی که از مشروطه به این سو – در دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی – به قتل رسیدهاند طولانیست، یکی از دلایل آن بیتردید فقدان سازمانها، احزاب و نهادهای قدرتمند است. به همین سبب هم – به گفته مافان – همواره افرادی مانند بکتاش آبتین همت کردهاند و به تعبیر او به «شاخکها و نبض انتقادی و مطالباتی جامعه» بدل شدهاند. مافان سپس در ادامه درباره انتشار هفتمین مجموعه شعر آبتین با دستخط شاعر گفت:
به عنوان یک سند مبارزاتی، هم بنیاد بکتاش آبتین، هم من و همکارم به عنوان ناشر، فکر کردیم بهتر هست هرچه در این دفترچه به دستخط بکتاش آبتین آمده منتشر شود.
و در ادامه افزود:
وقتی شاعری آزادیخواه چون بکتاش آبتین را حبس میکنند و او خلاقیت و آرمانگراییاش را در زندان هم ادامه میدهد و بعد به نوعی کشته میشود، این دفتر، این دستخط، این جلدی که توسط خود او با کولاژی از کاغذهای روزنامههای موجود در زندان طراحی شده، معنای دیگری مییابد؛ ادامه مبارزه حتی در حبس و در زنجیر؛ و این معنا، این مبارزه، خوب است با مخاطب علاقمند به اشتراک گذاشته شود.
پرستو فروهر، هنرمند نامآشنا و از شخصیتهای فرهنگی و اجتماعی دادخواه نیز در این برنامه خاطرات دیدار با بکتاش آبتین را از یک منظر شخصی روایت کرد با این هدف که تصویری از شخصیت برجسته این شاعر از دست رفته ارائه دهد. دو دیدار نخست در آئین سالگرد محمد مختاری و محمد جعفر پوینده بر مزار آن دو زندهیاد در امامزاده طاهر و در برنامه کانون نویسندگان ایران و در دو نوبت دست داد که هر بار با مزاحمتهای مأموران و بگیر و ببندهایی و با لبخند آبتین و با عزم او در ادامه این راه توأم بود. دیدار سوم در خانه یکی از اعضای کانون نویسندگان ایران میسر شد. پرستو فروهر حاصل و چکیده این دیدارها را به این شکل وصف کرد:
دیدن او همان و ماندنش در یاد و دل آدم همان. زندگی انگار در وجود برخی انسانها شعلهای درخشان از خود به ودیعه میگذارد، که نور و گرمای آن بیواسطه آدم را مجذوب میکند و سر شوق میآورد. بکتاش از این دست وجودها بود. حیف و دریغ که در سرزمین ما این شعلههای پرشور زندگی به ندرت مهلت تلالو و ماندگاری مییابند.
چه کسی در آن سالها گمان میبرد که فقط چند سال بعد، اینبار در دی ۱۴۰۲ اعضای کانون نویسندگان ایران در دومین سال قتل آبتین بر مزار او در امامزاده عبداله شهرری حضور مییابند اما فشار نیروهای امنیتی که در مسیر ورود و جای جای گورستان حضور میداشتند این مراسم را ناتمام بگذارد؟
میبینیم که در تاریخ معاصر ایران، صحنه همان صحنه تکراری است. فقط نامها تغییر میکنند.
Ad placeholder
شاعر دگراندیش، شاعر زندانی، شاعر مقتول
اسد سیف در مقدمه سخنانش به این نکته اشاره کرد که اصولاً نمیتوان از شعر آبتین سخن گفت، بدون آنکه یادآوری کرد که او در زندان جمهوری اسلامی به قتل رسیده. به گفته سیف، قتل دگراندیشان بخشی از ماهیت حکومت جمهوری اسلامیست:
کشتن دگراندیشان در جمهوری اسلامی با موجودیت این نظام در رابطه است. در واقع این رژیم بنیان در خون دارد. نوحاکمان با کشتن آغاز کردند و در خون بالیدند. در بیش از چهاردهه از حضور آنان بر ایران، نمیتوان چشم بر جنایتهای بیپایان آنان بست. کشتهشدگان به نام دشمن کشته شدند و جمهوری اسلامی، همانطور که حال نیز میبینیم، نیازمند دشمن است. میکشد تا به موجودیت خویش اعتبار بخشد.
سیف در ادامه سخنانش یادآوری کرد که شعرهای «مرثیهای برای گلهای پژمرده» یکسالونیم پیش از جنبش «زن زندگی آزادی»، در اسفند سال ۱۳۹۹ سروده شدهاند:
شاعر شعار نمیدهد، به خیالهای هستی در تنهایی درون سلول جان میبخشد تا به زندگی خویش معنا بخشد.
حکومتهای استبدادی وقتی که از عهده سانسور اندیشه یک دگراندیش برنمیآیند، معمولاً تن او را در بند میکنند. از آن پس جهان پیرامون یک شاعر یا یک هنرمند دگرگون میشود. ذهن او اکنون درگیر است با وقایع زندان و لاجرم داستان، شعر و یا هنر او هم بر آنچه که در زندان دیده گواهی میدهد. مجموعه شعرهای زندان آبتین نیز مانند آثار بزرگ علوی و نسیم خاکسار درباره زندان، یا «باران میبارد!» حسن حسام، از این نظر نیز قابل مطالعهاند. اسد سیف در ادامه به یکی از اشعار آبتین اشاره کرد که بر اعدام ناظر است:
در این شکی نیست که فکر مرگ در سلول همیشه با زندانی باشد. آبتین نیز به احتمال در همین راستا دلش چه شاعرانه برای چهارپایهای میسوزد که پیوسته زیر پای اعدامیان قرار میگیرد: همهی عمرش / شکنجه شده بود/ و مأموران بسیاری/ به او لگد زده بودند/افسوسِ او، همه این بود/که جای پاهای فراوانی/بر انداماش ماسیده بود/لعنت بر نجاری /که او را /برای مرگ آفریده بود..
اسد سیف در ادامه به زبان آبتین و بیان صمیمانه و بیتکلف او در اشعارش اشاره کرد:
زبان شعرهای آبتین ساده و بدون رمز و راز هستند و در صمیمیتی ناب بر کاغذ آمدهاند. شاعر پنداری عامدانه از استعارهها و نمادها دوری گزیده و خواسته مستقیم و بیپیرایه ذهن خویش در تن شعر بسراید. از عناصر و واژههایی استفاده میکند که ملموس هستند و بخشی از هستی او در زندان. میکوشد در کنکاشهای هستیشناسانه، تجربه دیروز را به زندگی امروز بیامیزد تا شاید راهی به آینده بگشاید. زیستین برای آیندهای بهتر، ماندن در برابر هیولا، دفاع از زیباییهای زندگی و عشق به انسان، جانبخش رؤیاهای اوست در شعرهای زندان.
شعر اگر در متن زندگی جریان داشته باشد، ممکن است بتوان ردی از رویدادهای آتی را هم در آن سراغ گرفت. «بیست و سه گل سرخ» که به عنوان نام کتاب نیز انتخاب شده چنین شعری است؛ شعری که مرگ مهساها و نیکاها را پیشبینی میکند:
بیست و سه گل سرخ
بر خاک سردی پژمرده بود
بیست و سه پاییز زیبا
این مقدمهی رویاهای او نبود
تمام زندگیاش بود
کوتاه
شبیه نورافشانی شهاب سنگی در تاریکی
او را به خاطر میسپارم
دختر جوانی که
برای پیدا کردن آزادی
لای گلولهها و خاکها
گم شده بود
Ad placeholder
دنیای درون و بیرون
میتوان گفت آبتین از آن شاعران جامعهگراییست که سازش و همنشینی خوبی بین وقایع ذهنی و وقایع بیرونی ایجاد کرده است. او نه از درون خود غفلت میکند و نه خود را به ندیدن میزند.
احمد خلفانی در آغاز سخنانش به مهمترین ویژگی اشعار آبتین اشاره کرد: شعر او در زندان و در وصف دنیای پیرامون او شکل میگیرد. از آن میان شعر «آنها همگی یک نفرند» و «پیراهن زخمی» درباره وضع خود شاعر است. خلفانی گفت:
توجه آبتین به دنیای واقعی است. و فراموش نکنیم که دنیای واقعی او، هنگام نوشتن این مجموعه، یک زندان است. دیوار و دیوار. و درهایی که به هیچ جا باز نمیشوند.
و در ادامه یادآوری کرد:
و فراموش نکنیم که دنیای واقعی او، هنگام نوشتن این مجموعه، یک زندان است. دیوار و دیوار. و درهایی که به هیچ جا باز نمیشوند. به عنوان مثال شعر «زمستان سرپوشیده: امروز اما شیشهها کثیف و کدر بودند گوشی را برداشتیم بیشک حرفهایمان شنود میشد و دوستت دارم جملهای سبک برای گوشهایی سنگین بود دستانمان را روی هم گذاشتیم شیشههای بین دستانمان سرد و کثیف بود
شعر یادشده در وصف ملاقات یک زندانی شکل گرفته است. به بیان خلفانی:
در این شعر کوتاه، ما سه مانع زندگی را در کنار هم میبینیم. شیشه، هم جلو صدا را گرفته است، هم جلو حس لمس را، و هم، از آنجا که کثیف و کدر است، جلو دید را. میبینیم آنچه که اینجا گفته میشود، هم حدیث نفس است و هم زندگی و رنج انسان ایرانی به طور کلی است. تیتر آن، “زمستان سرپوشیده” نیز اشارهای به زندان بیرون است، به آن زندان بزرگتر که سرپوشیده نیست.
وقتی از شعر سخن میگوییم، نمیتوانیم از سهم تخیل در آفرینش شاعرانه غفلت کنیم. خلفانی درباره تخیلورزی در شعر آبتین گفت:
تخیل در شعر زندان بکتاش فرازمینی نیست. بلکه بر عکس، کوشش در بازسازی همان هستیِ از دست رفته، همان گلهای پژمرده زندگی است. بازسازی واقعیتی که زندان، آن را از او گرفته است. عشق، دوستی، بوسه و آغوش که او در شعرهایش به آنها اشاره میکند بخشهایی از واقعیتِ از دست رفته است.
و در ادامه افزود:
عشق زمینی است. زمان، زمان واقعی، و شاعر بر زمین واقعی ایستاده است. در آن جایی که آبتین بود، جنگی بین یک جبهه و جبههای دیگر نبود؛ نبردی بود میان حکومت و شعر، که ما شکل آشکار شدهاش را در عکس آبتین بر تخت بیمارستان میبینیم. شاعری در زنجیر، کتابی در دست.
تصویری که خلفانی به آن اشاره میکند، تصویر شاعر دربند بر تخت بیمارستان در خاطره جمعی و در تاریخ ادبیات ما حک شده است. آبتین که در وصف «وطن» سروده بود:
کودکانی که در کفشهایشان
از کوچهای به کوچهی دیگر گم میشوند!
و گم میشود آرزوی دوچرخهای در خیابان ولی عصر!
وطن او وطنی نیست که در عصر ساسانی در میان غبار سم اسب مهاجمان و در ویرانه های تخت جمشید گم شده باشد. وطن آبتین در همین امروز، در خیابانهای شهر جاری و ساریست و این صدای اوست که میپرسد: «و چه شد که جوانان تو از پیادهروها به جوها افتادند؟»
در برنامه بنیاد مالتزر برای بکتاش آبتین همچنین مستند «جنایت عمدی» ساخته محمد رسولاف نیز به نمایش درآمد.
تازهترین فیلم رسولاف با عنوان «دانه انجیر مقدس» که به طور زیرزمینی و با بازیگران زن بدون حجاب تحمیلی ساخته شده در بخش رقابتی هفتاد و هفتمین جشنواره فیلم کن به نمایش درمیآید. در آستانه برگزاری این جشنواره مهم سینمایی شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر حکم هشت سال حبس، شلاق، پرداخت جزای نقدی و ضبط اموال محمد رسولاف، کارگردان ایرانی را عیناً تأیید کرد. به این ترتیب رسولاف و اعضای گروهش نه تنها از سفر به جشنواره فیلم کن محروم شدند، بلکه رسولاف نیز به اتهاماتی مانند «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» به زندان و شلاق محکوم شده است. به گفته وکیل این فیلمساز سرشناس پنج سال حبس برای او قطعیست.
چنانکه گفته شد صحنه همان صحنه تکراریست. فقط نامها تغییر میکنند.
در این برنامه شهرام و علی رضا موسیقی اجرا کردند و نشر باران نیز برخی از کتابهایش را عرضه کرد.