رامتین شهرزاد
دوشنبه ۲۵ فروردین و تنها چند ساعت پیش از حمله جمهوری اسلامی به اسرائیل، فصل تازه جنگ حکومت علیه جنبش «زن، زندگی، آزادی» (ژن، ژیان، ئازادی) با نام «طرح نور» و تحت مدیریت فرماندهی انتظامی کل کشور شروع شد. نیروهای مختلف پلیس که از آنها انتظار میرود حافظ امنیت مردم باشند، اما در خدمت ایدئولوژی حکومتی و با استفاده از قوه قهریه به اسم «حفظ حریم عفاف و حجاب و مقابله با ناهنجاریها» ضمن نادیده گرفتن فصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی در خیابانهای ایران شروع به وحشتآفرینی کردند. آن هم به بهانه «قانون حجاب و عفاف» که حتی هنوز در مجلس شورای اسلامی به تصویب نرسیده و شورای نگهبان آن را بررسی نکرده است.
خشونتها در سه روز نخست شروع این طرح، قصاوت حجاببانها در کنار نیروهای لباس شخصی علیه مردم عادی را نشان داد. بهفاصلهیی کوتاه، گروههای حامی زنان از سازماندهی طوفان توییتری با هشتگ «جنگ علیه زنان» را در سهشنبه ۲۸ فروردین و در ساعت ۹ شب به وقت ایران سازماندهی کردند. از جمله بیدارزنی، رسانهی گروهی از کنشگران حقوق زنان که در زمینهی ارتقای آگاهی جامعه نسبت به برابری جنسیتی و احقاق حقوق زنان فعالیت میکند، نوشت:
از روز شنبه ۲۵ فروردینماه، مقابله با زنان دارای پوشش اختیاری به نام «طرح نور» با خشونت و سرکوبی چندجانبه و حداکثری بهپیش رفته است. در این طرح، نیروهای ناجا، لباس شخصی و بیشمار ماموران لباس خاکستری به فحاشی، رعب و وحشت، ضربوشتم و بازداشت زنان در میادین و معابر شهری پرداختهاند.
در ادامه بیدارزنی با دعوت همگان برای شرکت در این طوفان توییتری نوشت:
زنان که در تمامی دهههای گذشته، علیه اشد سرکوبها، ستمها و تبعیضهای جنسیتی، اقتصادی، سیاسی، اتنیکی و اجتماعی ایستاده و مبارزه کردهاند، اینبار نیز متحمل خشونت و بازداشتهای گسترده در قبال حق پوشش آزاد خود هستند.
معصومه ناصری نوشت سازمانهای امنیتی ایران در تلاش برای ساکت کردن جامعه مدنی و رسانهای داخل ایران هستند:
امروز اطلاعات سپاه با تعداد زیادی از روزنامهنگارها و فعالان در شبکههای اجتماعی تماس گرفته و هشدار داده که سکوت کنند. کلا «بیان» ممنوع است حتی در تیراژ ١۴ ریتوییت و ١٠٠ لایک!
«شاید اگر این برخورد با خانمهای هموطن نمیشد تا آخر عمر حجاب داشتیم»
رادیو زمانه که یکی از اهدفش آگاهیرسانی در موضوع «خشونت جنسیتی» است، در رسانههای اجتماعیاش نوشت که این طوفان توییتری را پوشش خواهد داد:
همزمان در اینستاگرام از مخاطبان پرسیدیم «اجبار به حجاب چه تاثیری بر زندگی شما گذاشته است؟ گشت ارشاد با نام طرح نور به خیابانهای ایران برگشت» که در زمان نوشتن این گزارش، ۵۳۸ پاسخ در بخش کامنتها دریافت کردیم.
https://www.instagram.com/p/C5tVUH9qkTB/?igsh=MTB1bzJraXdnNXV3bg==
یکی از این پاسخها که ۱۷۹ لایک و ۳۲ پاسخ دریافت کرد، میگوید:
ما از یک خانواده خیلی مذهبی هستیم اما چون این همه سختگیری و بیحرمتی برای مسئله حجاب صورت گرفت، الان دو سال هست که همه خانمهای فامیل بصورت توافقی حجاب را برداشتیم و آقایان هم حمایت میکنند، شاید اگر این برخورد با خانمهای هموطن نمیشد تا آخر عمر حجاب داشتیم و اصلا هم مهم نبود ولی الان همه برداشتیم.
چهار نفر دیگر در کامنتها نوشتند مذهبی هستند اما حجاب را بهواسطه اجبار خشونتبار آن توسط جمهوری اسلامی، کنار گذاشتهاند.
Ad placeholder
دینا قالیباف و بازداشت او پس از بیان آزارجنسی نیروهای حکومتی
دینا قالیباف، فعال دانشجویی و خبرنگار در همان ابتدای «طرح نور» با خشونت و آزار جنسی و خشونت کلامی و فیزیکی نیروهای حکومتی روبرو شد و سپس در ایکس/توییتر سابق نوشت:
دیروز در اتاق پلیس ایستگاه مترو صادقیه وقتی اصرار داشتم تا مالیات پرداخت میکنم حق استفاده از مترو دارم، با خشونت منو به اتاقی بردن و شوکر بهم زدن. تمام مدت دستمو با دست بند بسته بودن و یکی از مامورها بهم تعرض جنسی کرد… برای اینکه کیفپولم رو بگیرم انگشت شستم رو فشار دادن و به سختی میتونم تکونش بدم…، علیرغم اینکه روسری سر کردم، مجبورم کردن تا شالِ کوردیم رو دربیارم تا از همه زوایا ازم عکس بگیرن… با دستهای دستبند زده مامور پلیس در حالی که مدام ژینا و زنان رو به سخره میگرفت و با زنندهترین ادبیات صحبت میکرد، اومد و دستمو کشید رو صورتم که دستهام بسته و شروع کرد صورتمو ناز کردن.
دینا قالیباف بهفاصله چند ساعت از انتشار این پست که صدها هزار مرتبه دیده شد، بازداشت شد. همزمان انتشار خبر بازداشت او در ایکس، ویدیوی کوتاهی از یک خیابان در تهران منتشر شد که زنی بازداشتی فریاد میزند «بابا، بابا». در ویدیویی دیگر که با فاصله از ماشین گشت ارشاد و نیروهای امنیتی گرفته شده، صدای شوکر بلند شنیده میشود که به بدن یک زن کوبیده میشود.
عاتکه رجبی، معلم و زندانی سیاسی با هشتگ «کوییر، ترنس، رهایی» نوشت:
آه، این شوکرهای لعنتی
«صدای ما را از داخل ونهای گشت ارشاد میشنوید»
قالبیاف تنها صدای خشونتهای گسترده حکومت علیه مردم نیست. بنفشه جمالی برای زمانه در گزارش «صدای ما را از داخل ونهای گشت ارشاد میشنوید» نوشت:
زنی از دستگیری همزمان سه زن همکارش نوشته است. زن دیگری در فیلمی که منتشر کرده است و در حالیکه اشک میریزد و همچنان بدون حجاب است از ضرب و شتم و از اینکه مامورین او را به روی آسفالت خیابان برای بردن به داخل ون کشیدهاند و با دخالت مردم موفق به فرار شده است، میگوید. مردی از روایت بازداشت زنان نوشته است اینکه نزدیک تئاتر شهر دویست مامور به همراه چند ون گشت ارشاد ایستادهاند و زنهایی که شال ندارند را بازداشت میکنند.
https://www.instagram.com/p/C51LrAdKOfd/?img_index=1
«شاید دختریست پر از رویا، رویای او لباس عروسی نیست»
مهدی موسوی، شاعر و زندانی سیاسی سابق نوشت:
شاید که دختریست پر از رؤیا
دیوانگیِ ثبت شده در لیست!
با جبرِ خانوادهی خود درگیر
رؤیای او لباس عروسی نیست!
#جنگ_علیه_زنان
غزاله عبدالهی هم نوشت:
هر دهانی را که میبستند | سرودمان را | دهانی دیگر ادامه میداد…
آرش صادقی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق نوشت:
آسمان این شهر | و کوه هایی که | استواری را | وام دار استقامت شمایند | دختران این سزمین مبارزه را زندگی کردند | بایست | که به احترامتان | ایستاد و کلاه از سر برداشت | فردا که از خواب بر خیزیم یک روز به پیروزی نزدیک تریم…
Ad placeholder
«میترسید اگر اسرائیل حمله کند، شورش شهری شود»
نازلی کاموری در ایکس نوشت:
جنگ علیه زنان فقط این نیست که نظامیهاتون رو فرستادید خیابان زنان را کتک بزنند برای حجاب… میخواهید هرجا و هرنقطه «خطر شورش» را ارزیابی و سرکوب کنید و… گفتید بهترین کار این است که فضا را با کتک زدن زنان کنترل کنیم. خلاصه فکر نکنید ما نمیدانیم چرا سیاست کتک زدن زنان در خیابان، همراه شده با فضاها را پاییدن، و شهرها را نظامی کردن. میترسید که اگر اسراییل حمله کند، شورش شهری شود، چون خودتان میدانید وضعیت داخلی چقدر خراب است.
«زنها سر حقشون ایستادند و کوتاه نیامدند»
عالیهمطلبزاده، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق، در ایکس نوشت:
ما دهه شصت را به یاد داریم که مینیبوسها را به صف میکردند با مامورانی که مسلح به ژ_۳ میدانها و خیابانها را میبستند و زنان را به دلیل بیرون بودن مو داشتن رژ یا حتی پوشیدن جوراب نازک بازداشت میکردند ولی زنها سرحقشون ایستادند و کوتاه نیامدند تاریخ چهل ساله گواه مااست.
او در توییتی دیگر نوشت:
بار آخری که ماموران اطلاعات ریختن خونه و در را شکستن یکیشون گفت این چه وضعیه برو یک چیزی سرت کن گفتم اینجا خونه منه و به تو ربطی نداره گفت خونه تو الان محل کار منه این نگاه مردسالار بیماری است که اولین وسیله سرکوبش شده اجبار حجاب جنگ علیه زنان
غزل عبدالهی هم در ایکس نوشت:
این روایت برای دوازده سال پیش هست:
از ون پیادمون میکنن همه رو میبرن به سالن بزرگی.. همزمان دختری رو آوردن که جیغ میکشید: من از همتون بدم میاد من افسردهام بعد از یک ماه تازه از خونه اومدم بیرون که اینجوری من رو گرفتین.. من از همتون بدم میاد فریاد میکشید و جیغ میزد.. زمان میگذره و دختر دیگری حالش بد میشه، تشنج میکنه و پخش روی زمین میشه.. مدام پیش خودم میگم ایکاش دوربین داشتم و اینارو ثبت میکردم تا آیندگان بدونن که زمانی بهخاطر چه چیزهایی زنان این سرزمین رو متهم و بهشون توهین میکردند.
«بدن زن به مثابهی میدان نبرد»
خیابانتریبون در ایکس با عکسی از یک خیابان با گرافیتی تصویر زنی که حجابش را بدست گرفته و رودرروی نیروهای امنیتی، گشت ارشاد و تانک و هلیکوپترهای حکومت ایستاده است نوشت: «بدن زن به مثابهی میدان نبرد.»
شکیب در ایکس یادآور دروغهایی شد که افرادی چون روحالله خمینی در موضوع آزادیهای مدنی مانند حجاب، پیش از انقلاب مردمی ۱۳۵۷ به ملت گفته بودند و نوشت:
طالقانی در مصاحبه با خبرگزاری پارس گفته بود: «زنان یه روسری سر بندازن که موهاشون خراب نشه! در اسلام به قدری حق به زنان داده شده که مردها باید قیام کنند». طالقانی بعد از رویت جمعیت هزاران نفری زنان در ۱۷ اسفند ۵۷ این رو گفت. چون میدونست زنان، مبارزند و جنگ علیه زنان بقای حکومته.
مطهره گونهای که در ایکس خودش را «دانشجوی محکوم به تبعید و تعلیق دنداپزشکی تهران» معرفی میکند، نوشت دوباره احضار شده است:
سلام ما را از زندان جمهوری اسلامی میشنوید. هرچه حربه میخواهید به کار گیرید، جواب ما یک جمله است: «نه به حجاب اجباری»
پ.ن: فردا احضار شدم. الخیر فی ما وقع!
آتنا دائمی، فعال مدنی و زندانی سیاسی سابق در ایکس نوشت:
هدف ج.اسلامی از جنگ علیه زنان حذف آنان از عرصه عمومیست اما تاریخ مبارزات زنان در ایران و جهان حاوی این پیام مهم است که زنان به عقب بر نمیگردند و بر احقاق حقوق خود پافشاری میکنند! لشکرکشی علیه زنان نه قدرت بلکه ضعف ج.ا را نمایان میکند!
دائمی در توییتی دیگر هم نوشت:
جنگ علیه زنان ۴۵سال است که با تمام قوا ادامه دارد از قتل و تجاوز و بازداشت و ضرب و شتم زنان برای حجاب اجباری تا صدور احکام سنگین برای فعالان حقوق زنان… مسئله مهم اما شکست هرباره ج.اسلامی در برابر زنان بی سلاح است.
«نگذاریم خیابانهای این سرزمین به وحشت زنان عادت کند»
شهرزاد بهشتیان در ایکس از همگان خواست تا «نگذاریم خیابانهای این سرزمین به وحشت زنان عادت کند».
ریما شعرمحمدی هم با انتشار تصویر نوجوانی که رها از اجبار حجاب، سوار دوچرخه و خیره به تلفن همراهش است و پشت سرش مامورهایی ایستادهاند، نوشت:
زن آگاه خطرناکترین تهدید یک حاکمیت تمامیت خواه است. او را حتی اگر بتوان در خانه به بند کشید، نسلی را تربیت خواهد کرد که ذره ای از حقیقت کوتاه نمیآید. اینروزها این دختران را در خیابان میبینیم. این دخترانی که حسابشان نمیکردید و با آموزش ایدئولوژیک میخواستید آن باشند که شما میخواهید، اینها تمام و کمال در این دو سال خالق تصاویری بودند که حافظه امثال من برای ثبت آن، غرق شوق و غرور میشود…
حسین باستانی، روزنامهنگار نوشت:
جنگ علیه زنان، روایت اوج فساد هزاران نیروی میدانی و صدها فرمانده ستادی است، که همگی تحت حمایت مطلق «فرمانده کل قوا» قرار دارند.
محمد حبیبی، معلم و فعال کارگری نوشت:
سرکوب هر روزه زنان در خیابان، یعنی اعتراف به تداوم جنبش زن، زندگی، آزادی. بیشک جنبش، تا پیروزی زنان این سرزمین ادامه خواهد یافت.
Ad placeholder
«دفترشو گرفت بخونه که آزاد شد بره امتحان بده»
زنان مکرر از شجاعت نسل جدید دختران ایران نوشتند. سومی از خشونتهایی که این نسل شاهدش است نوشت:
یکی از هم ونیهام یه دختر ۱۵ ساله بود، کد ملیشو حفظ نبود… امتحان داشت، دفترشو گرفت بخونه که آزاد شد بره امتحان بده
یا خدیجه پاکضمیر که نوشت:
دختران دانشآموز را که هر روز در مدرسه میبينم، شجاعتشان، جسارتشان و مقاومتشان به من به عنوان معلمشان یادآوری میکند، که هیچ بازگشتی در کار نیست. حتی با وجود این سرکوبهای هر روزه زنان.
رضوانه محمدی، فعال جامعه کوئیر و زندانی سیاسی سابق نوشت:
به تمام روایتهای آزار و بازداشت زنان برای حجاب اجباری فکر میکنم. چه راه درازی آمدیم تا مبارزه برای آزادی پوشش به رسمیت شناخته شد. به هما دارابی، به دوست ترنسم که میگفت حجاب و جنسیتش در یک آن مورد حمله بود. به خودم، به جوانی و نوجوانی همه ما که در آتش جنگ علیه زنان سوخت.
باربد گلشیری، هنرمند و فرزند هوشنگ گلشیری، نویسندهای که سالهای آخر عمرش را تحت فشارهای سنگین سازمانهای امنیتی ایران گذشت هم نوشت:
نام جنگ علیه زنان را «طرح نور» گذاشتهاند، نور کریهی که از افق خاوران، از افق سرکوب و قتل و حذف سر میزند.