زنان «متوسط» فقیر و در حاشیه، چالش های پیش روی استقلال اقتصادی زنان

مریم جعفری

زنان تقریباً فقیرترین عضو خانواده‌اند، حتی اگر ملاک طبقه‌بندی‌های اقتصادی کشور همین ۱۰دهک اعلام شده در نظر گرفته شود، باز هم در هر دهک آن کسی که فقیرترین عضو خانواده است، همین زنان هستند؛ همان‌هایی که اگر دست‌شان در جیب خودشان هم باشد، باز هم از سایر حقوق‌شان محرومند. این درحالی‌است که جامعه ایرانی دختران و مادران آینده را به‌گونه‌ای تربیت می‌کند تا تنها از سوی مردان تامین شوند و حتی فعالیت‌های خیرخواهانه درباره این اقشار آسیب‌پذیر هم هیچ زمانی در جهت توانمندسازی آنها برای اشتغال و کسب‌وکار نبوده و همیشه به مسیر تامین نیازهای اولیه‌شان منتهی شده است، به اعتقاد فعالان این حوزه: «کودکان و زنان نیازمند هیچ زمانی گرسنه نمی‌مانند اما زمانی که حرف از آموزش می‌شود، کسی حمایت نمی‌کند.» آمارها هم همین مسئله را نشان می‌دهند، مشارکت رسمی اقتصادی زنان در ایران حدود ۱۲درصد است و این یعنی تقریبا ۸۸ درصد زنان به نوعی خانه‌نشین و خانه‌دارند. در نشست تخصصی زنان و کارآفرینی اجتماعی که هفته گذشته در اتاق بازرگانی ایران و با تلاش انجمن زنان کارآفرین برگزار شد، مهم‌ترین مبحث، همین توانمندسازی بود که با بهره‌گیری از کارآفرینی اجتماعی میسر شد تا ازیک‌سو توانمندسازی زنان برای اشتغال و ازسوی‌دیگر مشارکت‌های اجتماعی و ارزش‌افزوده برای جامعه محقق شود. برای اولین‌بار در این نشست بخشی از نتایج یک پژوهش درباره وضعیت اقتصادی زنان هم اعلام شد که نشان می‌داد زنان برای توانمندشدن با معضلاتی ازجمله نگاه مردانه اشتغال، مقاومت در برابر نقش‌آفرینی اقتصادی زنان، الگوهای تکراری توانمندسازی، کارهای کم‌مهارت و… مواجه‌اند. عجیب‌تر این‌که در طرح‌های حمایتی هم زنان طبقه متوسط به‌طورکلی از این برنامه‌ها حذف شده و با محوریت زنان فرودست و طبقه بسیار پایین تنها راه نجات‌ همچنان چرخ‌خیاطی است، نه توانمندسازی‌شان در حوزه‌های مختلف.

فقیر و در حاشیه

جدیدترین پژوهش درباره وضعیت اقتصادی زنان، پژوهشی طی ۳سال در ۳محور بررسی تفضیلی قانون و رویه‌های اجرایی، تجربه زیسته زنان از نظر اقتصادی و تجربه مداخله‌گران انجام شده و برای اولین‌بار در نشست تخصصی زنان و کارآفرینی اجتماعی بخشی از جزئیات این پژوهش اعلام شد. به گفته نفیسه آزاد، پژوهشگر اجتماعی هدف از انجام این پژوهش این بود که درنهایت منجر به تدوین سیاست‌هایی برای تغییر وضعیت شود. به گفته این پژوهشگر، بخش مصاحبه‌ها را زهرا توحیدی انجام داده که اکنون در زندان به‌سر می‌برد و خود او هم بخش‌های تحلیلی را برعهده داشته است. او درباره جامعه هدف این پژوهش می‌گوید: «بخش مطالعات اقتصادی نزدیک یک‌سال طول کشید و دراین‌باره ۴۰ مصاحبه از زنان خانه‌دار و شاغل شهری از طبقات اقتصادی مختلف و تمام دهک‌ها گرفته شد. زنان حاشیه‌ای و زنان روستایی در این مصاحبه‌ها حضور نداشتند چون وضعیت آنها متفاوت است.» به گفته آزاد، در بخش تجربه مداخله‌گران، سه گروه هستند که در وضعیت اقتصادی زنان مداخله می‌کنند؛ اول سمن‌ها که با زنان در ارتباط هستند، دوم نمایندگان مجلس و معاون ریاست‌جمهوری که در یک پست کلیدی اختیار مداخله در وضعیت زنان را دارند و سوم هم انجمن‌های کسب‌وکار. براساس اعلام او، مطالعات نشان می‌دهد زنان در خانواده‌، فقیرترین عضوند و فرقی نمی‌کند که خانواده در چه طبقه اجتماعی‌ای قرار دارد، در هر صورت آنها کمترین پول مستقل را در اختیار دارند. آزاد در ادامه به نتایج مهم این پژوهش از مداخله‌گری سمن‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: «با وجود تلاش‌های بسیار از سوی ان‌جی‌اوها، اما این اقدامات منجر به تغییر واقعی وضعیت اقتصادی زنان نشده و ما هم دنبال پاسخ به این سوال بودیم که به چندین یافته رسیدیم. یافته اول این بود: سمن‌هایی که درباره زنان کار می‌کنند، مسئله آنها طبقه فرودست و پایین‌تر از آن است و به‌همین‌دلیل رویکرد خیریه‌ای دارند، نه اقتصادی. آنها تلاش می‌کنند کودکان و زنان فرودست را از فلاکت اقتصادی نجات دهند، به‌همین‌دلیل جدال برای بقاست، نه توانمندسازی. حتی زمانی که چیزی تولید می‌شود، دراین‌باره بازارچه خیریه تشکیل می‌دهند.»‌ به گفته آزاد، یافته دیگر این بود که سمن‌ها مسیرشان به وضعیت اقتصادی زنان غیرمستقیم است و هیچ‌کدام به‌دنبال تغییر وضعیت اقتصادی زنان در خانواده نبوده‌اند: «اغلب سمن‌ها ازیک‌مسیر غیرمستقیم به زنان می‌رسند، به‌عنوان مثال روی کودکان کار، اعتیاد و… بررسی می‌کردند و درنهایت به این گروه رسیده‌اند به‌همین‌دلیل از ابتدا مسئله اقتصادی زنان در دستور کارشان قرار نداشته است. آن‌هم درحالی‌که اولویت همیشه، نیازهای اولیه این زنان بوده و به تاکید فعالان سمن‌ها افراد تحت پوشش هیچ زمانی گرسنه نمی‌مانند چون خیرین همیشه غذاهای آنها را می‌دهند. اما اگر حرف از آموزش یا راه‌اندازی یک فعالیت اقتصادی باشد، آن‌زمان کار سخت می‌شود. چون نه‌تنها خیرین پول نمی‌دهند که شهرداری‌ها هم ساختمان‌هایی که برای این‌کار در اختیار آنها قرار داده‌اند را پس‌می‌گیرند. درواقع مسئله تامین مالی برای سمن‌ها تعیین‌تکلیف می‌کند و مسیر آن متفاوت از توانمندسازی اقتصادی است.» این پژوهشگر اجتماعی تاکید می‌کند که سمن‌ها در تعریف خودشان با دولت هم دچار چالش هستند و دراین‌باره توضیح می‌دهد: «سمن‌ها به دولت وابسته‌اند،چون مجوزشان را از آنها می‌گیرند، دریافت برخی امکانات و مجوزهای کاری در برخی مناطق هم درگیر همین شرایط دولتی است. این درحالی‌است که سمن‌ها مطالبه‌گرند اما این مطالبه‌گری به همان دلایل وابستگی به بخش دولتی ناقص می‌ماند. ازسوی‌دیگر در تمام سمن‌ها ضعف ساختاری و دانشی نسبت به مسئله اقتصادی وجود دارد، چون به‌دلیل فشاری که تحمل می‌کنند، بدنه کاری آنها عموماً داوطلبانه است و دراین‌باره نمی‌توانند داوطلبی را انتخاب کنند که منجر به توسعه کسب‌وکار یا چینش ساختار اقتصادی شود.»

چرخ خیاطی، تنها طرح توانمندسازی زنان

«در سمن‌ها الگوهای توانمندسازی تکراری‌اند و در طول پژوهش تقریباً هیچ ایده متفاوتی جز چرخ خیاطی برای توانمندسازی زنان مشاهده نشد.» این نکته دیگری است که آزاد به آن اشاره می‌کند و می‌گوید: «البته شمع‌سازی، گل‌سازی، غذاپختن و… هم در زیرمجموعه قرار می‌گیرد اما تمام اینها کارهایی هستند که نیاز به مهارت‌های بسیار کم دارد و برای زنان فرودست، بدون مهارت و بدون سواد برنامه‌ریزی شده‌اند. درحالی‌که همین زنان می‌توانند کارهای دیگری انجام دهند و مدل‌های مختلف تولید اقتصادی داشته باشند. اما تقریباً در تمام سمن‌ها شاهد همان الگوی تکراری و تمرکز بر حوزه‌های کم مهارت هستیم.»

مقاومت در برابر نقش‌آفرینی زنان

او مسئله دیگری که سمن‌ها با آن مواجه‌اند را مقاومت مردان در برابر نقش‌آفرینی اقتصادی زنان می‌داند و توضیح می‌دهد: «این افراد شامل مردان خانواده، جامعه و حتی سیاست‌گذاران هستند. بسیاری از سمن‌ها تاکید می‌کنند که درباره زنان پس از استقلال مالی و کسب درآمد، همسران‌شان منتقدند. مطالعات هم نشان می‌دهد که سمن‌ها به‌عنوان مداخله‌گران به‌طورکلی زنان طبقه متوسط را کنار گذاشته و تحت حمایت‌ ندارند. درحالی‌که زنان این طبقه مشکلات اقتصادی زیادی دارند، در خانواده فقیر هستند و مهارت اقتصادی ندارند. مصداق این شرایط وضعیت اشتغال رسمی زنان است که تنها ۸/۱۲ درصد عنوان می‌شود و به این معناست که نزدیک ۸۰ درصد زنان کشور، خانه‌دار به‌شمار می‌روند. سمن‌ها مشغول فوریت‌های اقتصادی هستند تا مداخله‌های طولانی‌مدت و چون خودشان را در موقعیت طبقه فرودست بسیار پایین تعریف کرده‌اند، زنان طبقه متوسط به‌طورکلی حذف شده‌اند.»‌

به گفته آزاد، مشکل دیگر اینجاست که سمن‌ها با هم اجتماع و مشارکت موثری ندارند: «در تهران با ۲۷ ان‌جی‌او مصاحبه کردیم و نشان داد که همه آنها به‌صورت تک‌به‌تک اقدامات موثری دارند اما شبکه‌ای میان آنها نیست، به‌همین‌دلیل نیروی هم‌افزا ندارند و مطالبه‌گری هم شکل نمی‌گیرد. بنابراین حتی در مطالبه‌گری هم با وجود تمام زحمات و تلاش‌ها، ضعف بسیاری وجود دارد.»

این پژوهشگر اجتماعی به پیشنهاد بسته‌های حمایتی در پایان این پژوهش هم اشاره و عنوان می‌کند: «دراین‌باره سه اصل در نظر گرفته شده؛ اول این‌که زن‌ها در استراتژی اقتصادی به دنبال تنش نیستند و ما هم آنها را به مسیر تنش‌های بزرگ سوق نمی‌دهیم. دو اصل دیگر هم استقلال از دولت و نهادهای عمومی و همه‌جانبه بودن آن است. همه‌جانبه بودن به این معنا که زنان تنها با توانمندسازی اقتصادی دچار تغییر نمی‌شوند و باید در تمام جوانب این مسئله رخ دهد، همان نگاه مردان به کسب درآمد زنان. درحقیقت یک تغییر وضعیت اقتصادی تک‌الگویی وضعیت زنان را بهتر نخواهد کرد.»

او ادامه می‌دهد: «ازجمله پیشنهادهای ما این است که درباره زنان آموزش عمومی و فراگیر درباره اقتصاد وجود داشته باشند، چون زنان از قانون مطلع نیستند و فرصت‌هایی که دارند را نمی‌شناسند. ازسوی‌دیگر زنان در جامعه ما تربیت می‌شوند برای این‌که تامین شوند و به‌همین‌دلیل در زمینه اقتصادی آنها مشکلات زیادی وجود دارد و حتی خود آنها هم در زمان کار کردن تصور می‌کنند که کار اضافه‌ای انجام می‌دهند.» آزاد درباره دیگر پیشنهادات هم می‌گوید: «طراحی الگوهای درآمدهای خانگی متنوع و بسته‌های سرمایه‌گذاری کوچک برای زنان خانه‌دار هم مطرح است. همچنین شبکه ارتباطی زنان در اشتغال غیررسمی هم باید وجود داشته باشد، چون به هر صورت این زنان به‌نوعی به جایی متصل می‌شوند و پراکندگی آنها را جبران می‌کند. دراین‌باره همچنین ضرورت دارد که انجمن‌های کسب‌وکار برای زنان هم تقویت شود.» به تاکید این پژوهشگر، بخشی از تنش وضعیت اقتصادی زنان در جامعه ایرانی، اختلاف شدید بین سبد سرمایه اقتصادی و سبد سرمایه اجتماعی و نمادین زنان است، به این معنا که سبد سرمایه اقتصادی زنان به‌شدت خالی است و این درحالی‌است که سبد سرمایه اجتماعی و نمادین زنان وجهه بین‌المللی دارد.

کارآفرینی اجتماعی برای زنان

حالا صحبت از کارآفرینی اجتماعی است که این نشست هم به آن می‌پردازد؛ کارآفرینی‌‌ای که طی ۳۰سال گذشته توسعه پیدا کرده و به این معناست که علاوه بر فعالیت اقتصادی و سودآوری، بخش اجتماعی هم مهم است. مهتا وزوایی، مدیر سازمان مردم‌نهاد ایالت نیوساوت‌ولز و کوییزلند در استرالیا، در بخش دیگری از این نشست به صورت آنلاین درباره کارآفرینی اجتماعی توضیح می‌دهد: «تعریف کارآفرینی از دهه ۷۰ میلادی تغییر کرده است. در مدل کارآفرینی اجتماعی، هدف ایجاد ارزش اجتماعی است، نه اقتصادی. در کسب‌وکار اجتماعی، هدف اصلی سود نیست و مفهوم دیگری به‌نام ارزش مشترک اجتماعی مطرح است. در اینجا رسیدن به اهداف اجتماعی مهم است و هر کسب‌وکاری یک ارزش به جامعه می‌افزاید. ان‌جی‌اوها دراین‌زمینه هدف اجتماعی دارند، اما سوددهی وجود ندارد. در مقابل، فعالیت‌های اقتصادی هستند که اقتصادی هستند و هدف اجتماعی کم‌رنگ‌تر است. در کارآفرینی اجتماعی این دو عامل با هم ترکیب می‌شوند.»

به گفته وزوایی، انواع ارزش‌های اجتماعی ازجمله تولید و عرضه اخلاقی، مشارکت اجتماعی، نیاز گروه‌های اقلیت، تقویت اقتصادی – اجتماعی همبستگی و تلفیق کار و توسعه فعالیت‌های خیریه هم دراین‌باره مطرح است:‌ «در تمرین کارآفرینی اجتماعی باید این حقیقت را در نظر گرفت که همواره نمی‌توان راهکارها را آزمایش کرد. فهرستی برای تمام راه‌حل‌ها وجود ندارد. همچنین کارآفرینی اجتماعی باید به‌طور مستمر صورت بگیرد و هر مشکلی می‌تواند نشانه وجود یک مشکل دیگر باشد. در کارآفرینی اجتماعی همچنین ریسک اعتباری وجود دارد.»

در بخش دیگری از این نشست سوالی درباره عرصه کارآفرینی اجتماعی و اینکه حضور زنان مؤثرتر از مردان است یا آیا تفاوتی دراین‌باره وجود دارد هم مطرح می‌شود. آسیه علی‌نژاد، فعال مدنی و مشاور توسعه کسب‌وکار درباره اهمیت حضور زنان در کارآفرینی اجتماعی می‌گوید: «در تمام عرصه‌ها اگر تنوع دیدگاه (مردانه و زنانه) را داشته باشیم، کامل‌کننده است و در این حوزه هم حضور زنان می‌تواند تنوع را رقم بزند. دراین‌باره بحث توسعه اجتماعی هم مطرح است که باعث تعادل جنسیتی خواهد بود و فرصت‌های برابری در اختیار زنان قرار می‌دهد. اتفاقی که می‌تواند منجر به کاهش شکاف جنسیتی هم شود. همچنین باعث توسعه اقتصادی است به‌این‌دلیل که بحث کارآفرینی، خلق ثروت دارد و بر اقتصاد خانواده اثر دارد.»

او همچنین معتقد است، زنان تجربه‌های مشترک بر مسائل یکدیگر دارند و از این جهت حضور زنان دارای اهمیت می‌شود که می‌توانند به مسائل این‌جنس از جامعه بیشتر بپردازند و به‌نوعی همذات‌پنداری رخ می‌دهد. علی‌نژاد درباره نیاز جامعه امروز به نگاه زنانه در حل مسائل می‌گوید: «باتوجه به شرایط دنیا، برای حل مسائل اجتماعی نیاز به مهارت‌های ارتباطی و همدلی بیشتر داریم. این مهارتی است که زنان بیشتر دارند و در آن قوی‌تر هستند. ازسوی‌دیگر در دنیای امروز مسائل نیاز به جزئی‌تر شدن هم دارند و زنان هم این جزئی‌نگری را دارند. در بحث کارآفرینی اجتماعی هم چون نیازمند راهکار و حل معضلات اجتماعی هستیم، حضور زنان اهمیت بیشتری پیدا می‌کند.» این فعال مدنی تاکید می‌کند: «منابع در کل دنیا محدود شده و زنان تجربه این را دارند که با وجود محدودیت‌ها، ارزش بیشتری خلق کنند. مهم‌تر این‌که مدیریت این منابع و درست مصرف‌کردن آنها، نیازمند فرهنگسازی است که زنان به‌دلیل نقش مهم در خانواده می‌توانند آن را به خوبی ایفا کنند.»

در ادامه این نشست برخی از زنان کارآفرین هم تجارب خود را برای راه‌اندازی یک کسب‌وکار موفق برای زنان مطرح می‌کنند. فرح جمالی موسس خیریه روزبه است که در بخش بعدی این نشست درباره تجربه‌ موفقش برای توانمندسازی زنان نکاتی بیان می‌کند. مهم‌ترین فعالیت‌اش کارآفرینی است و دراین‌باره می‌گوید: «ما هم به دنبال کارآفرینی اجتماعی هستیم چون تمام سود آن به جامعه برمی‌گردد. دراین‌باره یک سیاست را در نظر گرفتیم، کمیت استفاده از داوطلبان؛ داوطلبی که به‌دنبال مشارکت اجتماعی است، باید فضایی داشته باشد که تخصص او از بین نرود و هم‌افزایی اجتماعی داشته باشد. به‌همین‌دلیل زمانی که این افراد در زیرمجموعه ما قرار می‌گیرند، کمیت کاری که انجام می‌دهند با خودشان است.»

تغییر چهره فقر

به گفته این کارآفرین، ایده توانمندسازی در روزبه به‌جای حمایت محض، آموزش است که مدرسان همان داوطلبان هستند: «۲۵ سال قبل در آغاز راه، مسئله اصلی ما خوراک، پوشاک و تامین نیازهای اولیه خانوارها بود اما امروز با تغییر چهره فقر مواجه‌ایم. ما اکنون با مراجعه بخش قابل‌توجهی از زنان طبقه متوسط روبه‌رو هستیم که قدرت اقتصادی آنها به‌شدت کاهش پیدا کرده و به‌عنوان مدیرخانواده دچار دغدغه‌های بسیاری شده‌اند. ما به‌دنبال قطع زنجیره فقر هستیم و توسعه فرهنگ کار و تلاش. به‌همین‌دلیل زنجیره تعریف کرده‌ایم و گام‌به‌گام پیش می‌رویم.» او ادامه می‌دهد: «در ابتدای مسیر کسی که به ما مراجعه می‌کند اگر مشکل حقوقی داشته باشد، او را به حقوق‌دان‌هایی که با ما همکاری می‌کنند، معرفی می‌کنیم. ممکن است با حل‌شدن این مشکل حقوقی، نیازی به ورود این فرد به مجموعه روزبه نباشد اما در غیراین‌صورت و نداشتن مهارت همچنین بحران مالی، تشکیل پرونده و راستی‌آزمایی انجام می‌شود. سلامت جسمی و روانی فرد هم بررسی می‌شود و متناسب با استعداد و توان‌شان به واحدهای مختلف معرفی می‌شوند. آموزش‌های این افراد طبق استانداردهای مهارت‌آموزی سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای کشور ۶ تا ۱۲ ماه طول می‌کشد.» جمالی با بیان این‌که در آخرین نشست یونسکو، بهترین راه کمک به محرومان و نیازمندان و رفع معضل فقر آموزش‌های فراگیر عنوان شد، می‌گوید: «فراگیر یعنی آموزشی که برای هر فرد به‌صورت جداگانه طراحی شده باشد. ما هم در حد توان‌مان، هر قدر کم و کوچک، این مسئله را مدنظر قرار دادیم و دوره آموزشی این افراد را در محیط واقعی محقق کردیم. یکی از این آموزش‌ها، آشپزی است که نباید آن را دست‌کم گرفت. ما ۳۳ رشته آشپزی را آموزش می‌دهیم و بیش از ۴۰۰ قلم جنس آماده و به بازار عرضه می‌کنیم که در فروشگاه‌های ما به دست شهروندان می‌رسد. با درآمد این حوزه چیزی حدود یک میلیارد و ۱۵۰ میلیون تومان حقوق به پرسنل ثابت و یک هزینه کمک‌آموزشی به افراد در حال آموزش پرداخت می‌کنیم. این کمک‌هزینه برای هر فرد درحال‌حاضر ۳ میلیون تومان است که می‌توانید آن را با مبلغ یارانه افراد مقایسه کنید. علاوه بر این، زنان یاد می‌گیرند با اشتغال، مشارکت در تولید و برنامه‌ریزی به خودشان متکی شوند.»

کارآفرینی؛ کاهش بیکاری و فقر

در ادامه این نشست علی‌اکبر فرجادیان، پژوهشگر حوزه کارآفرینی هم درباره تفاوت مدل کسب‌وکار اجتماعی توضیحاتی ارائه کرد که منجر به ایجاد بنگاه‌های اقتصادی می‌شود و کاهش بیکاری و فقر را به همراه دارد: «در ایران با وجود تبلیغات گسترده طی سال‌های گذشته، هنوز هم این مفهوم به‌طور دقیق آموزش داده نمی‌شود. ریشه کارآفرینی در شناسایی نیاز بخشی از افراد جامعه است. اگر قرار است کارآفرینی سودآوری همراه داشته باشد، بنگاه‌های اقتصادی باید سود کنند. کارآفرینی موتور رشد و توسعه اقتصادی جوامع است. ازطریق افزایش درآمد جوامع، کاهش نرخ بیکاری، کاهش فقر و به‌کارگیری نوآوری‌ها در حل نیازهای افراد جامعه را توسعه می‌بخشد.» به گفته فرجادیان، کارآفرینی اجتماعی فراتر از کارآفرینی اقتصادی است و بعد اجتماعی دارد و در جامعه ارزش اجتماعی ایجاد می‌کند. در بخشی دیگر این نشست هم محمدرضا راوند، دبیرکل سازمان ملی کارآفرینی بر همکاری و هم‌افزایی با کمیسیون کارآفرینی صحبت‌هایی می‌کند و می‌گوید: «باتوجه به این‌که سازمان‌های کارآفرینی در اتاق بازرگانی ایران تاسیس شده، برای پیگیری و توسعه فعالیت کارآفرینی اجتماعی می‌تواند نهاد مناسبی باشد؛ چراکه اتاق متشکل است از صنعت و ثروت. هم کمیسیون ما، هم کارگروه در انجمن کارآفرینی اجتماعی می‌تواند همکاری و هم‌افزایی خوبی در زمینه کارآفرینی اجتماعی داشته باشد.»

پایان این نشست همراه با تقدیر از زنان ارزشمندی بود که چندین دهه عمرشان را صرف توانمندسازی زنان کردند. از سروت عسگری‌رانکوهی و فاطمه فرهنگ‌خواه تا خجسته اسماعیلی و فاطمه فیروزی‌بندپی که حدود ۷۰ سال سن دارند و جزو افرادی به‌شمار می‌روند که اقدامات‌شان از یاد نمی‌رود.

مریم جعفری – هم میهن

مریم جعفری
0 FacebookTwitterPinterestEmail

پیام بگذارید

پیام

گالری

ما را دنبال کنید! ​

تماس

  Copyright © 2023, All Rights Reserved Payaam.net