پلاتون [افلاطون] بسدین (PLATON BESEDIN)، نویسنده، منتقد ادبی، روزنامهنگار
ا. م. شیری
«جنگ تا آخرین اوکراینی» یک داستان ترسناک نیست، بلکه یک واقعیت است
روانشناسان و به خصوص عصبروانشناسان علاقهمند به اندیشیدن در تغییر جهت انرژی فکر هستند. این پالایش نیست، بلکه نوعی جابجایی نقطۀ جمع تهاجمی، منفی و بد به بیرون است. شما آن را، این بار منفی را، از درون خود به دنیای بیرون میرانید تا شما را از درون نابود نکند. به طور کلی، این یک ضابطه است که تقریباً به صورت شهودی انجام میگیرد، اما روانشناسان عاشق عاقل بودن یا تظاهر به دانایی هستند.
حالا بیائید فرض کنیم که این یک شخص نیست، بلکه یک کشور یا به عبارت دقیقتر، یک دولت است که کار مشابهی انجام میدهد و جهت انرژی مخرب انباشته در داخل خود را به بیرون تغییر میدهد. آن انرژی که به دلایل درگیریهای نژادی، ملی، جنسیتی، جنایی، سیاسی و غیره انباشته شده است. ابعاد این انرژی بسیار عظیم است. اگر به موقع رها نشود، مانند آب اضافی سد، میتواند سد را بشکند و کشور را نابود کند، مردم را زیر ابعاد هولناک خود مدفون سازد. بازآرایی آن لازم است و اهمیت حیاتی دارد.
این دقیقاً همان کاری است که آمریکا در طول دهههای متوالی انجام داده است. این در اصل، شیوۀ عمل و شیوۀ زندگی دولت آمریکا است. بطور کلی پذیرفته شده است و حتی گاهی با صدای بلند گفته میشود که آمریکا هم ذینفع اصلی و هم آغازگر اصلی همۀ جنگها، حتی اگر بگوییم بگوئیم تقریباً هر جنگی که در سیارۀ آلوده به گناه اتفاق میافتد باز هم صحیحتر است. و از این درگیریها، واشینگتن بیش از همه سود میبرد. تجربۀ جنگ جهانی دوم یک نمونۀ آشکار این مدعاست.
جنگها آمریکا را نه تنها ثروتمند و قدرتمند کرد، بلکه در واقع چنان شتابی به آن بخشید که بدون جنگهای گسترده غیرممکن بود. اینکه نازیها تحولات آلمان را به واشینگتن منتقل کردند، به هیچوجه اختراع نظریهپردازان توطئه نیست، بلکه، یک واقعیت عینی و آشکار است. آیا ناسا بدون امضای قرارداد با دانشمندان هیتلر میتوانست شکل بگیرد؟ در ابتدا رایش سوم را چه کسی تغذیه کرد؟ چه کسی مبالغ هنگفتی برای حمایت از هیتلر و باندش پرداخت؟ مگر خود آمریکا نبود؟
در واقع، از آن زمان تاکنون چیزی در روششناسی آمریکایی تغییر نکرده، فقط کمی ابعادش رشد نموده است. در فیلمهای اکشن هالیوود، در مقابل ژنرال با آروارههای سنگین و موهای خاکستری، نقشهای شبیه به یک نقشۀ پیشرفته قرار دارد که نورافکنها و چراغهای الایدی روی آن چشمک میزند. واشینگتن چیزی عملاً مشابه این دارد که با فشار یک دکمه روی صفحه، در هر جایی که به جنگ نیاز دارد، آتش آن را برمیافروزد. این کار بواسطۀ افرادی که از درون تغذیه میشوند، انجام میگیرد. این تخیل یا توهم نیست، بلکه، یک واقعیت مطلق است.
جای هیچ تعجب نیست، که جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا در مقالۀ اخیر خود در واشینگتنپست، همۀ آنچه را که در بالا ذکرش رفت، تأئید کرد. صراحت این متن که از ویژگیهای رهبران آمریکا نیست، قابل توجه است و دلیل آن شاید این واقعیت باشد که مقاله به معنای واقعی کلمه با غرور پرزرق و برق شبیه به همان چیزی که فرانسیس فوکویاما زمانی در مورد «پایان تاریخ و آخرین انسان» به ما نشان داد، اما اتفاق نیفتاد، مملو است. بدین منوال، جو بایدن مستقیماً میگوید که درگیریهای اوکراین و اسرائیل پیشرفت و امنیت بیشتر آمریکا را نوید میدهد. یعنی همانطور که میگویند همۀ نقابها از چهرهها افتاد.
تنها فرق این است که رویکرد آمریکا در رابطه با اسرائیل و اوکراین کمی متفاوت است. در مورد اول، در ورای عبارات معمولی در خصوص لزوم حل مناقشه، حمایت از اسرائیل پنهان میشود. پس، در مورد گروگانها چطور؟ شهروندان عادی چطور؟ البته، به آینده که خاورمیانه طبق برنامۀ واشینگتن، باید کاملاً به آمریکا وفادار بماند، نیز چشمی دارد. اظهارات در مورد اوکراین بسیار تندتر است. میگوید، اگر روسیه را در رود دنیپر متوقف نکنیم، به سمت اروپا بیشتر حرکت خواهد کرد. البته، بایدن در این باره هیچ نمیگوید، که اروپا هماکنون در رنج است. علاوه بر این، رفتار واشینگتن با اسرائیل، بسیار مؤدبانهتر از اوکراین است.
چرا اینطور است؟ همه چیز بسیار ساده است. آمریکا به همه جا جنگ صادر میکند، اما قوانین اینجا خودویژه هستند. اسرائیل زیستگاه مردمی است که مردم به دلیل نزدیکی به نخبگان آمریکایی نمیتوان آنها را نابود کرد. بنابراین، اجازه داده میشود تا حد امکان بیشتر کشتار نماید و ویرانی به بار آورد. اما در مورد اوکراین، منابع انسانی کاملاً بیاهمیت است. «جنگ تا آخرین اوکراینی» یک داستان ترسناک نیست، بلکه یک واقعیت مطلق است. و اگر زنان واقعاً به نیروهای مسلح اوکراین فراخوانده شوند، نباید تعجب کرد. آمریکاییها برای اوکراینیها متأسف نیستند – و هرگز برای آنها متأسف نخواهند شد. از نگاه آمریکا، آنها حتی انسانهای درجه دو هم نیستند، بلکه افراد درجه سیزدهم هستند.
البته، این واقعیت ناگوار قبلا در تاریخ اتفاق افتاده است. از قضا بایدن در مقالۀ خود به گذشته، به تاریخ نیز نگاهی دارد. و در اینجا به ابتدای این متن و نظریۀ توزیع مجدد نیرو و تغییر جهت آن بازمیگردیم. زیرا، خون جریان اصلی انرژی است و آزاد شدن اصلی انرژی زمانی ممکن است که به انسان برای زندگی داده شود یا با توقف آن از زندگی محروم شود. این تقریباً یک عمل آئینی است. آری، این یک واقعیت است. و در اصل، هیچ چیز عجیبی در اینجا وجود ندارد: سیاست همیشه عرفانی بوده است.
مأخوذ از: بنیاد فرهنگ راهبردی
مطلب مرتبط: صادرات دلار و جنگ، بنیان اقتصاد آمریکا
https://eb1384.wordpress.com/2023/12/25/
۴ دی-جدی ۱۴۰۲
موشک از دریای سرخ به تجارت جهانی
درگیری در باریکۀ غزۀ در حال گسترش به فراتر از منطقه است
والری بورت (VALERY BURT)
ا. م. شیری
حوثیهای جنبش انصارالله یمن همچنان خطوط پر تردد کشتیرانی در دریای سرخ را تهدید میکنند. حملات به کشتیهای تجاری موجب اختلال جدی در تجارت جهانی شده است. اما این تنها یکی از پیامدهای احتمالی محاصره است.
از کانال سوئز و تنگه بابالمندب بعنوان مسیر اصلی تجاری بین اروپا و آسیا، روزانه تقریباً دو و نیم تریلیون دلار بار حمل میشد که تقریباً ۱۲ درصد از محمولههای حمل شده از طریق راههای آبی را تشکیل میداد. اکنون آنها از مسیر دماغه امید نیک در آفریقای جنوبی عبور میکنند. با توجه به اینکه این مسیر سه هزار و پانصد مایل دریایی طولانیتر است، موجب ده روز تأخیر در سفر دریایی و به تبع آن هزینههای اضافی میشود. این هزینههای اضافی را طبیعتا مصرفکنندگان خواهند پرداخت.
این وضع که هم اکنون به یک واقعیت عینی تبدیل شده، باعث افزایش قیمت نفت و گاز در اروپا شده است.
اروپاییها به دلیل تیرگی روابط با مسکو و توقف عرضۀ انرژی از روسیه، اولین ضربه را به دنیای قدیم خود زدند. و حالا در دریای سرخ یک شوک جدی جدید وارد میشود! روزنامۀ انگلیسی فایننشال تایمز این محاصره را «بزرگترین بازتوزیع تجارت جهانی از زمان حملۀ روسیه به اوکراین» خواند.
حملات حوثیها توسط پهپادها و انواع موشکها تقریباً روزانه اتفاق میافتد. خوشبختانه تاکنون تلفات جانی نداشته است. اما هیچ کس نمیتواند احساس امنیت کند. مثلاً، نفتکش سوان آتلانتیک که با پرچم نروژ در حال انتقال سوخت زیستی از فرانسه به جزیرۀ «Reunion» در اقیانوس هند بود، اخیرا مورد اصابت قرار گرفت.
میتوان گفت که در سیمای حوثیهای «انصارالله» نیروی جدیدی در افق سیاسی ظاهر شده که قادر است شرایط خود را به کشورهای بزرگ، از جمله آمریکا دیکته کند. «انصارالله» یکی از تندروترین گروههای مسلح در جهان است. شعار آن کاملاً واضح است: «مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، لعنت بر یهودیان، پیروز باد اسلام».
جناح رزمندۀ سازمان شیعی از مبارزان تندرو با تجربه رزمی فراوان تشکیل یافته است. زرادخانۀ آن کاملاً مدرن است؛ شواهدی وجود دارد که حوثیها ممکن است به موشکهای بالستیک با برد تا ۲۰۰۰ کیلومتر مسلح باشند. علاوه بر این، انصارالله روابط بسیار نزدیکی با حماس و حزبالله دارد. گمان میرود این جنبش از سوی ایران حمایت میشود و گفته میشود که برای هدایت موشکها و پهپادها، اطلاعاتی را در اختیار یمنیها قرار میدهد.
اقدامات حوثیها خودجوش به نظر نمیرسد، بلکه برنامهریزی شده است. آنها اقدامات خود را محاسبه نموده و به عواقب آن اندیشیدهاند. این درک آنها درست بود که هیچکس نمیخواهد با آنها درگیر شود. این اتفاق، علیرغم درخواست آمریکا برای شرکت در عملیات «نگهبان شکوفایی» با هدف شکستن محاصره در حال وقوع است.
از میان کشورهای حوزۀ خلیج فارس، تنها بحرین به ائتلاف پیوست. عربستان سعودی و امارات متحدۀ عربی برغم تلاشها برای متقاعد کردن، پیشنهاد آمریکا را رد کردند. این کشورها ثروتمند، مرفه و خواهان ادامۀ صلحآمیز فروش نفت هستند و از اقدامات حوثیها متضرر نخواهند شد: شاید آنها نفت را از مسیر طولانیتری منتقل کنند، اما همچنان پول خود را دریافت خواهند کرد.
عربستان سعودی و امارات از درگیری با اسرائیل بر سر غزه اجتناب کردهاند و نمیخواهند وارد رویارویی با حوثیها بشوند. سعودیها مدت طولانی با حوثیها جنگیدند، نه تنها موفقیتی کسب نکردند، حتی متحمل تلفات سنگین هم شدند. در سپتامبر ۲۰۱۹، یمنیها بزرگترین پالایشگاه نفت جهان در ابقیق را بمباران کردند. این امر باعث کاهش تولید نفت عربستان و افزایش شدید قیمتها در بازار جهانی گردید.
اکنون به نظر میرسد همه چیز به سمت امضای توافقنامۀ صلح با حوثیها، توافقی که ریاض میتواند عمدتاً به لطف کمک و میانجیگری «دوست جدید» خود- ایران امضا کند، پیش میرود.
برخیها از نپیوستن مصر که از اقدامات حوثیها متحمل خسارات جدی شده است، تعجب میکنند. اما واقعیت این است که حوثیها به عنوان مدافعان دین در جامعه محبوب هستند، بسیاری از ساکنان کشور از آنها حمایت میکنند. زیرا، حوثیها در حال جنگ با اسرائیل و آمریکا هستند. در چنین شرایطی، جنگ با آنها میتواند منجر به یک انفجار اجتماعی در مصر شود. بنابراین، قاهره تصمیم گرفت علیرغم ضررهای مالی، خطر نکند.
ائتلافی که با عجله توسط آمریکا تشکیل شد، مشکوک به نظر میرسد. اعلام شد که آن علاوه بر خود آمریکا متشکل از انگلیس، بحرین، کانادا، ایتالیا، فرانسه، هلند، نروژ، استرالیا، سیشل و اسپانیا خواهد بود. اما مادرید قبلا از شرکت در عملیات «نگهبان شکوفایی» امتناع کرده بود. آیا به این دلیل است که این تعهد گران است، خطوط کلی دقیقی ندارد و موفقیت آن اصلاً تضمین نیست؟ ممکن است «فراریان» دیگری هم پیدا شوند.
احتمال دارد که کشتیهای تجاری توسط کشتیهای جنگی که موشکها و پهپادهای پروازی از یمن را رهگیری میکنند، محافظت شوند. اما این، یک جنگ واقعی خواهد بود که آن نمیتواند بدون تلفات و احتمالاً غرق شدن کشتیها باشد. حوثیها سلاحهای قویتری نسبت به آنچه در حال حاضر استفاده میکنند، دارند. اگر آنها بخواهند دریا را مینگذاری کنند، چه اتفاق خواهد افتاد؟
از نظر تئوری، گزینۀ حمله به پایگاههای حوثیها در قلمرو آنها امکانپذیر است. خطرات حمله یا حتی تهاجم احتمالی هنوز توسط واشینگتن محاسبه نشده است. همۀ اینها آمریکا را به فکر کردن وامیدارد. از یک طرف باید هر چه زودتر مشکل حل شود، زیرا پول زیادی از دست میرود. از طرف دیگر، عجله کردن خطرناک است. خطر بزرگی برای تحمل خسارات جدی، هم از لحاط نظامی و هم از نظر اعتبار وجود دارد.
تا کنون، فقط یک چیز روشن است و آن این است که سنگینترین هزینهها را آمریکا باید متقبل شود. البته، آمریکاییها از سوی کشورهای ناتو حمایت خواهند شد. اما بحرین یا سیشل بدبخت چه فایدهای دارد؟ کانادا و استرالیا با نشان دادن شوخ طبعی خاص خود، چندین کشتی جنگی برای ائتلاف فراهم کردند.
اقدامات حوثیها تجارت جهانی را تهدید و قوانین بینالمللی را نقض میکند. نمونۀ حوثیها ممکن است توسط سازمانهای تندرو دیگری در آسیا و آفریقا دنبال شود که قادرند راههای حمل و نقل مهم دیگر را تحت پوشش اهداف سیاسی و غیره مسدود کنند. این نه تنها افزایش جدی قیمتها، بلکه سقوط کنترل نشده آنها را نیز تهدید میکند. و ظهور «نقاط داغ» جدید میتواند باعث یک جنگ جهانی شود.
تانکرها و حاملهای گاز روسیه به حرکت در مسیرهای خطرناک ادامه میدهند. شاید به این دلیل است که برای آنها… امن است. تهران که روابط نزدیکی با مسکو دارد، به راحتی میتواند از حوثیها بخواهد که به کشتیهای روسیه کاری نداشته باشند.
نقل از: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی
مطالب مرتبط:
ــ «نگهبان شکوفایی» بمثابه نقطۀ جوش
ــ پیشبینی ایران مبنی بر محاصرۀ دریای مدیترانه به دلیل اقدامات آمریکا در غزه
https://eb1384.wordpress.com/2023/12/28/
۸ دی- جدی ۱۴۰۲
عملیات نظامی در غزه، استخوان در گلوی اسرائیل
یوری باریساوف (YURIY BORISOV)
ا. م. شیری
این سؤال که طاقت کدامیک از طرفین- مقاومت فلسطین یا ارتش اسرائیل- اول طاق خواهد شد، همچنان باز است.
ارتش اسراییل که تبلیغات غربی آن را به عنوان «شکستناناپذیرترین ارتش» مینامد، در جریان عملیات زمینی خود در غزه چنان ناشیانه «زانو» بر زمین میزند که انسان شگفتزده میشود و ناگزیر به این نتیجه میرسد که شایعات در مورد شکستناپذیری مهلک ارتش اسرائیل بسیار اغراق آمیز است.
ستاد کل ارتش اسرائیل در نخستین هفتههای «ضد حمله» تاریخی خود، با الگوبرداری ذهنی از «برادران اوکراینی» خود و با الهام از روش «بدون ضرر!» دروغ گفت. با این ادعا که با تحمل ۱۵۰ نفر تلفات، ۸۰۰۰ نفر «تروریست» را نابود کردیم، اظهار خرسندی کرد. یعنی به ازای هر نفر تلفات، ۸۰ رزمندۀ جنبش حماس را کشته است. این، یک رکورد جهانی بیسابقه و در عین حال غیرقابل تصور در تاریخ همۀ جنگها است.
آری، کاغذ که جای خود دارد، حتی اینترنت این بار را تحمل نمیکند.
زمان گذشت، گزارشهای مغرورانۀ مقامات تلآویو بیش از پیش شادی آفرید. اما غزه به فکر تسلیم نیست. از این رو، پسران یهودی اساساً برای ذبح فرستاده میشوند.
در نقطۀ مقابل، مقاومت سازمانیافته فلسطینیها در حال تشدید است و حملات تلافیجویانه آنها همچنان تمام اسرائیل را در بنبست بیم و هراس گرفتار کرده است.
گفته شد که ارتش اسرائیل در ۷ اکتبر در غفلت کامل با حملۀ فلسطینیان مواجه شد. این وضعیت آن تا به امروز نیز ادامه دارد.
در غیر این صورت، توضیح ضربات کوبنده به خودروهای زرهی اسرائیل در مناطق شهری تنگ غزه غیرممکن است. تانکهای ارتش اسرائیل، برخلاف اصول علوم نظامی، سعی میکنند بدون پوشش پیاده نظام بجنگند، که به نوبه خود، منجر به نابودی مرکاواهای پرآوازه بواسطۀ ابتداییترین ابزارهای جنگی و رسوایی روشهای فوق مدرن ارتش اسرائیل میشود.
در این شرایط، نخستوزیر بنیامین نتانیاهو، سازمانگر و الهامبخش کشتار مردم فلسطین، جایی بهتر از غزه برای سفر نیافت. او در یک منطقۀ خیلی دور از خط مقدم سعی کرد ارتش خود را به ایجاد «شاهکارهای جدید» برانگیزد. جنایات جنگی اسرائیل در حال حاضر تمام بشریت را در بهت و وحشت فروبرده است. بشریت جهان هرگز انتظار نداشت دولتی که ادعا میکند «نمونۀ تمدن جهانی» است، علاوه بر دهها هزار زن و مرد غیرنظامی، حداقل هشت هزار کودک فلسطینی را در عرض چند ماه به قتل برساند. اضافه بر این، به اعتقاد «بیبی دیوانه»، همه چیز تازه شروع شده است.
نتانیاهو میگوید: «ما در حال گسترش عملیات نظامی در نوار غزه هستیم. ما جنگ را تا پیروزی کامل بر حماس ادامه خواهیم داد. این تنها راه آزاد کردن گروگانها، نابودی حماس و اطمینان از این است که غزه دیگر تهدیدی برای اسرائیل نخواهد بود… زمان میبرد، اما ما متحد و مصمم به جنگ هستیم. تا آخر خواهیم جنگید».
ماهیت واقعی «گسترشِ» مورد نظر کاملاً واضح است. اسرائیل نتوانست با نیروهای نسبتاً کم فلسطینیها را سرکوب کند و اکنون، بدیهی است که در حال برنامهریزی برای استفاده گسترده از نیروی زمینی است. کیفیت آن را میتوان با این واقعیت نشان داد که نتانیاهو از لشکر پیاده نظام ذخیره بازدید کرد. تصور اینکه این نیروی ذخیره از چه «رمبو»هایی تشکیل یافته و این حسابداران و کارمندان دیروزی متحمل چه خساراتی خواهند شد، دشوار نیست.
ارزیابی نحوۀ شروع «جنگ تا پیروزی کامل» نتانیاهو، نشان میدهد که پیروزی دولت یهود به هیچ وجه تضمین نیست. قبل از همه و عمدتاً به این دلیل، که ارتش آن برای این نوع جنگ زمینی «شهری» آماده نشده است. بمباران همسایگان و تا حدودی انجام عملیات خرابکارانه و تروریستی کارهایی هستند که اسرائیلیها طی دههها به خوبی آموزش دیدهاند و در انجام آنها واقعاً مهارت دارند. در واقع، نیروی اصلی حملۀ اسرائیل حداقل در ۵۰ سال گذشته پس از جنگ اکتبر ۱۹۷۳، نیروی هوایی بوده است.
در مورد نیروی زمینی که اکنون بار اصلی عملیات زمینی را بر دوش میکشد، لازم به ذکر است که در انجام عملیات رزمی تمام عیار در مناطق متراکم شهری هیچ تجربهایی ندارند. حتی در آن سالهای دور، زمانی که موشه دایان، ژنرال افسانهای اسرائیل پیروزیهای خارقالعاده کسب کرد، نبردها عمدتاً در صحرای متروک انجام گرفت.
بنابراین، سربازان اسرائیلی باید عِلم جنگ شهری را از طریق آزمون و خطا و بر این اساس، به بهای خونهای فراوان بیاموزند . در عین حال، این سؤال که طاقت کدامیک از طرفین- مقاومت فلسطین یا ارتش اسرائیل – اول طاق خواهد شد، همچنان باز است. علاوه بر این، مقاومت فلسطین و در کنار آن، مقاومت جهان عرب و دنیای اسلام، به خصوص، اگر اسرائیل همچنان بخواهد بجای استفاده از روشهای همزیستی با همسایگانش، سرزمین آنها را به گورستان کودکان تبدیل کند، هرگز پایان نخواهد یافت.
نقل از: بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/12/30/
۹ دی- جدی ۱۴۰۲
پیشبینی ایران مبنی بر محاصرۀ دریای مدیترانه به دلیل اقدامات آمریکا در غزه
ا. م. شیری
هشدار سرلشکر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به آمریکا دربارۀ محاصرۀ دریای مدیترانه به دلیل نوار غزه
حبرگزاری تسنیم به نقل از سردار سرتیپ پاسدار، محمدرضا نقدی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران مینویسد: «اقدامات آمریکا و متحدانش میتواند به محاصرۀ دریای مدیترانه منجر شود».
ژنرال گفت: «در صورت ادامۀ جنایات، آمریکا و متحدانش باید منتظر ظهور نیروهای مقاومت جدید و بسته شدن راهها و مسیرهای باقی مانده باشند. دیروز خلیج فارس و تنگۀ هرمز کابوس آنها شد و امروز در تنگۀ بابالمندب و دریای سرخ به دام افتادهاند. در صورت ادامۀ این جنایات به زودی باید به انتظار بسته شدن آنها بنشینند و در دریای مدیترانه، تنگۀ جبلالطارق و دیگر آبراهها باید منتظر طوفان باشند».
این هفته، لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، از آغاز عملیات چندملیتی «نگهبان شکوفایی» برای حفاظت از دریای سرخ در میان حملات شورشیان حوثی یمن به کشتیهای تجاری خبر داد. همانطور که پنتاگون تصریح کرد، بیش از ۲۰ کشور به این عملیات پیوستند.
[آمریکا به همراه ۵۱ کشور و شبهکشور که ۲۰ افغانستان را اشغال و ویران کرد، از ۲۰۱۱ در رأس یک ائتلاف مرکب از ۶۰ کشور علیه سوریه میجنگد چه غلطی کرد تا با ائتلاف ۲۰ کشور علیه یمن چه غلطی بکند. ا. ش. ].
شورای امنیت ملی کاخ سفید روز گذشته بار دیگر اعلام کرد که ایران در طراحی حملات حوثیها در دریای سرخ نقش دارد. تهران پیش از این این اتهامات را رد کرده و تأکید کرده است که «گروههای مقاومت» در خاورمیانه، از جمله حوثیها هیچ دستوری از ایران نمیگیرند و از آن اطاعت نمیکنند، بلکه مستقل عمل میکنند.
جنبش حوثی انصارالله که بر شمال یمن حکومت میکند، در اواسط نوامبر در مورد قصد خود برای حمله به هر کشتی مرتبط با اسرائیل در دریای سرخ هشدار داد و از سایر کشورها خواست خدمۀ خود را از آنها فراخوانند. پس از این، برخی از شرکتهای کشتیرانی تصمیم گرفتند حمل و نقل از طریق کانال سوئز را متوقف کنند و شرکتهای نفت و انرژی بریتیش پترلیوم و Equinor [شرکت چند ملیتی نروژی ا. ش.] حمل و نقل فرآوردههای نفتی را با نفتکش از طریق دریای سرخ متوقف کردند.
نقل از: افتر شوک
مطلب مرتبط: «نگهبان شکوفایی» بمثابه نقطۀ جوش
منبع تصویر
https://eb1384.wordpress.com/2023/12/24/
۳ دی-۱۴۰۲ جدی
مرگ بقایای نفوذ سابق آمریکا در منطقه همراه با مرگ تدریجی غزه
دمیتری مینین (DMITRY MININ)
ا. م. شیری
واشنگتن در خاورمیانه (به گفتۀ بیسمارک)، یک «دلال صادق» نیست، بلکه یک «وکیل مدافع» در امور اسرائیل است.
رأیگیری اخیر در مورد قطعنامۀ پیشنهادی گروه کشورهای عرب در شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۸ دسامبر (۱۷ آذر-قوس) دایر بر آتشبس فوری و کامل در باریکۀ غزه با نتایج رسواکننده برای آمریکا تمام شد. ۱۳ عضو از ۱۵ شورای امنیت از جمله اعضای غیردائم، به آن رأی مثبت دادند. فرانسه و ژاپن، متحدان آمریکا نیز در میان آنها بودند. حتی انگلیس «با وفا» این بار از شرکت در رأیگیر فقط خودداری کرد. طرح پیشنهادی را واشینگتن به تنهایی وتو کرد. و هر چه بر فاجعۀ غزه که بخش شمالی آن عملاً غیرقابل سکونت شده، بیشتر افزوده میشود، مردم منطقه با قاطعیت بیشتری آمریکا را مسئول و شریک جرم اسرائیل در وقوع این فاجعۀ هولناک میدانند.
به گزارش روزنامۀ مصری الاهرام، آمریکا میتوانست این مارپیچ نزولی را با گفتن اینکه بدون آتشبس دائمی، بدون اقدام برای خلع سلاح شهرکنشینان شبهنظامی و توقف شهرکسازی، از تحویل تجهیزات نظامی تهاجمی به اسرائیل خودداری خواهد کرد یا در مجامع بینالمللی از آن حمایت نخواهد کرد، معکوس کند. اما بجای این، آمریکا فقط «قواعد جنگ» را یادآوری کرد و محدود کردن تلفات غیرنظامی و گسترش شهرکها یا خشونت شهرکنشینان را خواستار شد.
آمریکا بدون اینکه «نه» خود را در سازمان ملل متحد به «آری» تغییر دهد و از قطعنامۀ شورای امنیت مبنی بر به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور حمایت کند، اشغال مستمر اراضی آن را خطری برای صلح و امنیت منطقه بداند و خواستار تقویت نیروهای حافظ صلح سازمان ملل متحد برای تضمین صلح و امنیت هم برای اسرائیلیها و فلسطینیها بشود، تمام تلاشهایش برای معرفی خود به عنوان یک میانجی بیطرف یا «میانجی صادق» در منطقه، چیزی جز پنهان کردن نقش خود بهعنوان یک «وکیل» ناسره در امور اسرائیل نخواهد بود.
گزارشها حاکی از آن است که رأیگیری اخیر در شورای امنیت سازمان ملل متحد بخاطر نشست نمایندگان کمیتۀ وزیران کشورهای عربی-اسلامی مرکب از شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجۀ عربستان سعودی، شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی، نخست وزیر و وزیر امور خارجۀ قطر، ایمن الصفدی، معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجۀ اردن، سامح شکری، وزیر امور خارجۀ مصر، ریاض المالکی، وزیر خارجۀ فلسطین و هاکان فیدان، وزیر امور خارجۀ ترکیۀ با آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجۀ آمریکا چند ساعت به تعویق افتاد. اعضای کمیتۀ وزیران تمام تلاشهای ناامیدانۀ خود را برای «اقناع» طرف آمریکایی به حمایت از قطعنامۀ پیشنهادی به کار گرفتند.
قبل از این نشست، آنها یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار کردند و در آن، به ویژه شاهزاده فیصل بن فرحان، وزیر امور خارجۀ عربستان سعودی اظهار داشت: «پیام ما ثابت و واضح است – ما معتقدیم که توقف فوری درگیریها کاملا ضروری است». او بمنظور تأثیرگذاری بر ارباب، به این نکته اشاره کرد که «یکی از واقعیتهای نگرانکننده در مورد این درگیری این است که به نظر نمیرسد پایان دادن به درگیری و جنگ اولویت اصلی جامعۀ بین المللی باشد». او در ادامه افزود: «من علاقهمندم مطمئن باشم که شرکای ما در آمریکا کارهای بیشتری انجام دهند… ما، البته، معتقدیم که آنها میتوانند کارهای بیشتری انجام دهند».
ایمن صفدی، وزیر امور خارجۀ اردن در یک کنفرانس خبری گفت که عدم تصویب قطعنامه، به اسرائیل فرصت میدهد تا «به کشتارهای خود در فلسطین ادامه دهد. توقف جنگ، توقف کشتار، توقف تخریب زیرساختهای غزه اولویت ما در حال حاضر است.» او تصریح کرد: «پیامی که ارسال میشود حاکی از این است که اسرائیل فراتر از قوانین بینالمللی عمل میکند… و جهان نیز کار زیادی انجام نمیدهد. موضع ما در مورد آتشبس با موضع آمریکا مطابقت ندارد».
سامح شکری، وزیر امور خارجۀ مصر گفت: «آتشبس تنها راه حل است». او افزود: «اگر شورای امنیت سازمان ملل قطعنامۀ صرفاً از منظر مسائل بشردوستانه را تصویب نکند، در واقع به اسرائیل اجازه میدهد تا به کشتار غیرنظامیان در غزه ادامه دهد».
محمود عباس، رئیسجمهور فلسطین نیز به نوبۀ خود خواستار پایان فوری جنگ در غزه شد و گفت که برگزاری یک کنفرانس بینالمللی صلح برای یافتن یک راهحل سیاسی پایدار که بتواند به تشکیل کشور فلسطین منجر شود، ضروری است.
با این حال، اظهارات فوقالذکر و بحثهای تند بعدی با بلینکن هیچ تأثیری نداشت. آمریکا بار دیگر با قطعیت به طرح پیشنهادی رأی منفی داد و مخالفت خود را با ارادۀ کل جامعۀ جهانی ثابت کرد.
به دنبال آن، در ۹ دسامبر، اعضای کمیتۀ عربی-اسلامی بار دیگر در واشینگتن با بلینکن دیدار کردند تا نظرشان را دربارۀ سیاست آمریکا در منطقه، بدون هیچ ایما-اشاره و بطرز کاملاً صریح به اطلاع او برسانند.
آنها وتوی آمریکا را که «برنامههای بینالمللی برای درخواست آتشبس در غزه» را مسدود کرد، به شدت محکوم کردند و گفتند که آمریکا با این کار، مسئولیت کامل آنچه را که در غزه روی میدهد، به عهده میگیرد. وزیران بار دیگر «مخالفت متحد خود با تجاوزات اسرائیل به فلسطینیان در غزه را مورد تأکید قرار دادند و بر لزوم پایان دادن به درگیریها، محافظت از غیرنظامیان و بر رفع محاصره برای رسیدن کمکهای بشردوستانه به منطقۀ تحت محاصرۀ جنگ تأکید کردند». آنها همچنین، با تأکید بر لزوم ایجاد یک فضای سیاسی واقعی که به راه حل دو کشور منجر شود، تلاشها برای بیرون راندن فلسطینیها از غزه را به شدت محکوم کردند.
در روند این گفتگو، بلینکن، وزیر امور خارجۀ آمریکا، با بیثباتی ذهنی خاص خود، ابتدا بیقراری کرد و از روی ناامیدی چهره در هم کشید. اما همانطور که پس از سخنان بایدن مبنی بر اینکه شی جینپینگ یک «دیکتاتور» است، بلافاصله گفتند سخنانش تحریف شده، پس از اتمام دیدار با بلینکن نیز اعلام شد که مذاکرات موفق بوده است. سپس، وزیر امور خارجه به وضوح آرام شد، ظاهراً از این احساس که لحظات ناخوشایندی را پشت سر گذاشته، با خشنودی به همه لبخند زد، انگار که ما در مورد یک فاجعۀ انسانی با ابعاد عظیم صحبت نمیکنیم. پیش از این، دیده بان حقوق بشر، تحت حمایت کاخ سفید، اعلام کرده بود که آمریکا در معرض خطر «همدستی در جنایات جنگی» قرار گرفته است.
وزیر امور خارجۀ آمریکا با همتای سعودی خود، ظاهراً با این امید که موضع او ممکن است برای واشینگتن مطلوبتر از سایر اعضای کمیته باشد، بطور جداگانه دیدار کرد. اما، شاهزاده فیصل از ناکامی شورای امنیت در «گرفتن موضع قوی» در مورد غزه، که البته صرفاً متوجه آمریکا بود، مانند دیگران بشدت ابراز ناامیدی کرد. او گفت: «مردم در حال از دست دادن اعتماد به نشانههای صلح در منطقه هستند و همچنین، اعتمادشان به ساختارهای بینالمللی حافظ امنیت و حاکمیت قانون را از دست میدهند». خیلی واضحتر است که آنها در حال از دست دادن اعتماد خود، قبل از همه، به آمریکا هستند.
نیویورک تایمز مینویسد اکنون آمریکا پس از رأی منفی به قطعنامۀ سازمان ملل متحد مبنی بر آتشبس در غزه، خود را از نظر دیپلماتیک منزوی کرده و تحت انتقاد شدید «تعدادی از کشورها، گروههای حقوق بشری و سازمانهای بشردوستانه» که نسبت به عواقب فاجعهبار برای غیرنظامیان در منطقۀ جنگزده هشدار میدهند، قرار داده است.
محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین نیر که واشینگتن و دیگران آن را به عنوان یک نهاد حکومتی بالقوه برای غزه پس از جنگ میدانند، گفت: «این وتو لکۀ ننگی است که در سالهای آینده آمریکا را آزار خواهد داد». او ایالات متحده را «مهاجم و بیادب» خواند.
آمریکا با اقدامات خود در خاورمیانه، دنیای عرب و کل جهان اسلام را گام به گام از خود میراند. فرآیندهای مشابه بر مناطق دیگر نیز تأثیر می گذارد. روند از بین رفتن سلطۀ آمریکا در جهان، یا به قول کاخ سفید، موقعیت «رهبری» آمریکا در جهان، به طرز محسوسی شتاب میگیرد.
مأخوذ از: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/12/23/
۲ دی-جدی ۱۴۰۲