جنگ بر سر غزه، تاریکی در انتهای تونل
والری بورت (VALERY BURT): سیاه چالهای سه سطحی ساخته شده در طول سالهای طولانی، یک چالش جدی برای ارتش اسرائیل است.
ا. م. شیری: تقلیل هجوم دیوانهوار آمریکایی- اسرائیلی به فلسطین، نسلکشی و اخراج مردم این سرزمین مظلوم از خاک خود به حمله به غزه و جنگ علیه حماس، یک اشتباه فاحش و غیرقابل اصلاح است. حملۀ استعماری-صهیونیستی به فلسطین در ۷ اکتبر گذشته به بهانۀ جعلی حملۀ حماس به دولت یهودی، دقیقا تکرار هجوم سفیدهای وحشی اروپایی به آمریکای شمالی و توحش آنها در قتلعام صاحبان اصلی این سرزمینها و تشکیل کشور جعلی آمریکاست. هر نگرشی غیر از این، به آن منجر خواهد شد که در آمریکا شد.
آتش جنگی که اکنون در خاورمیانه شعله میکشد، در نوع خود بینظیر است. پیش از این هرگز یک ارتش کامل از زیر زمین به دشمن حمله نکرده بود. و هرگز در تاریخ چنین چیزی دیده نشده که ارتش دیگری در زیر سطح زمین به جستجوی دشمن بپردازد. اما بیش از دو ماه است که این اتفاق در غزه افتاده است.
اکنون اسراییلیها در حیرتند که جنبش اسلامی حماس با چنین آگاهی از این موضوع چگونه میتواند ساخت شبکۀ تونلهای زیرزمینی را در نوار غزه سازماندهی کند. لازم به یادآوری است که در سال ۲۰۲۱، شبهنظامیان این سازمان دقیقاً از همین منطقه و دقیقاً از زیر زمین به اسرائیل حمله کردند. هوانوردی دولت یهود با بمباران و حملات موشکی به این بخش، پاسخ داد و بر اساس گزارشهای ارتش اسرائیل، شبهنظامیان متحمل خسارات قابل توجهی شدند و چندین ده کیلومتر تونل زیرزمینی ویران شد.
اما اکنون زمان آن است که بپرسیم: آیا واقعاً چنین بود، آیا اسرائیل برای اطمینان بخشیدن به مردم خیالپردازی نمیکرد؟ آیا ممکن نیست نیروی هوایی به جای اهداف استراتژیک، آدمکهای به طرز ماهرانه ساخته شده را بمباران کرده باشد؟
اولین گذرگاههای مخفی در نوار غزه در دهۀ ۸۰ میلادی، در زیرزمینهای شهر رفح، که بخشی از آن در مصر واقع است، ساخته شد. از آنجا قاچاقچیان کالاهای مختلف را به غزه میرساندند و بعداً سیل اسلحه و مهمات در سیاه چالها جریان پیدا کرد.
در زمانی که نیروهای اسرائیلی در غزه حضور داشتند، ساختوساز مخفیانه و در مقیاس کوچک انجام میشد. علاوه بر این، سربازان اسرائیل هر از گاهی سیاهچالهایی را پیدا کرده و آنها را منفجر میکردند. اما در سال ۲۰۰۵، اسرائیل، ارتش و شهرکنشینان را از غزه خارج کرد. پس از آن، مبارزه شدیدی برای تصرف قدرت بین حماس و فتح – جنبش آزادی ملی فلسطین – آغاز شد. این رویارویی به یک جنگ واقعی تبدیل گردید که به پیروزی اسلامگرایان انجامید.
حماس مرحلۀ جدید مبارزۀ مسلحانه با اسرائیل را آغاز کرد. اما جنگ فقط یک مانور انحرافی بود. فعالیتهای ساختمانی شدید بطور شبانه روزی دور از چشمهای کنجکاو، جریان داشت. ورود تسلیحات و داروها از طریق تونلهای بزرگ و با انشعابهای متعدد جریان مییافت. شکی نیست که حماس مهندسان مجربی را برای توسعۀ پروژه «متروی» فلسطین استخدام کرده بود.
کار ساختوساز، به منظور محرمانه بودن، بدون استفاده از تجهیزات حفاری و عمدتاً به صورت دستی انجام شد. با این حال، تمام غزه به خوبی میدانست که چه اتفاقی رخ میدهد. از این گذشته، معبرهای زیرزمینی توسط ساکنان این بخش نه تنها بوسیلۀ بزرگسالان، حتی کودکان حفر شد. متأسفانه، برای بسیاری از آنها به طرز غمانگیزی پایان یافت. بر اساس گزارش حماس و مجلۀ مطالعات فلسطین،۱۶۰ کودک در این تونل جان خود را از دست داد.
چندین سال فعالیت ساختمانی زیرزمینی به عمق ۳۰ تا ۷۰ متر، شهر را به شهری چند منظوره و وسیع مجهز به تجهیزات تهویه، نیروگاههای سیار، ارتباطات، آبرسانی و فاضلاب تبدیل کرده است. انبارهای، تسلیحات، از جمله، سلاحهای سنگین، تأسیسات ذخیرۀ آب و غذا، پناهگاهها، بیمارستانها، سکوهای پرتاب موشک و موارد دیگر در زیر زمین ساخته شده است. حتی یک خط لوله برای تحویل سوخت وجود داشت. گذرگاههای منشعب امکان جابجایی گروههای زیادی از افراد نظامی را در مدت زمان کوتاه فراهم میکند.
کارشناسان بر این گمانند که تونلهای زیرزمینی به سه سطح تقسیم میشوند. سطح اول جایی است که «تدارکات حشرات» حماس در آن انجام میشود. دومی، شامل کارگاههای تولید موشکهای قسام و گلولههای دستساز برای نارنجکانداز است. در سطح سوم مراکز موقعیتی و اتاقهای مشاورۀ رزمندگان تعبیه شده است.
این سؤال که «مترو» اکنون در چه وضعیتی قرار دارد و ارتش اسرائیل چه خسارتهایی به آن وارد کرده، بی پاسخ مانده است.
یحیی سنوار، رهبر حماس، در سال ۲۰۲۱ اعلام کرد که طول تونلهای نوار غزه حدود پانصد کیلومتر است. سخنان سنوار در تلآویو شنیده شد. اما هیچ یک از سیاستمداران در بارۀ سخنان او نیندیشیدند.
بسیار عجیب است، که خود اسرائیلیها به شبهنظامیان کمک کردند و مقادیر زیادی مصالح ساختمانی به عنوان کمکهای بشردوستانه به غزه اهداء کردند. باز هم عجیبتر این است که یهودیان نمونههای عملی، بصیرت و ابتکار شمرده میشوند، هیچ تصوری از اینکه به دشمن کمک میکردند، نداشتند. یا… آنها ممکن است نه تنها اطلاع داشتند، حتی به این «معامله» علاقه بودند؟
مطمئناً تلآویو قبل از حملۀ تروریستی بیسابقه که کشور را تکان داد، تحقیقات جامعی در مورد رویدادها آغاز خواهد کرد. اسامی کسانی که جنایتکارانه انفعال نشان دادند، قطعا اعلام خواهد شد. از این گذشته، تشکیلات اطلاعاتی اسراییل اطلاعات نگرانکننده دریافت کرد.
آری، درست است – موساد همه چیز بینا و شنوا اطلاع داشت! این موضوع را نیویورک تایمز اخیراً به نقل از یک منبع آگاه گزارش کرده است. به نوشتۀ این روزنامه، مقامات اسرائیلی از ارسال ماهانه میلیونها دلار از قطر به نوار غزه آگاه بودند، اما «ساده لوحانه» امیدوار بودند که این پول با اهداف بشردوستانه ارسال میشود. حالا از ما خواسته میشود باور کنیم که خود بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر، معتقد بود که حماس نه علاقهمند است و نه قادر به انجام یک حملۀ گسترده! علاوه بر این، او امیدوار بود که جریان پول باعث آرامش غزه و حفظ صلح در این نوار خواهد شد. منتقدان نخست وزیر این را بخشی از استراتژی «خرید سکوت» نتانیاهو مینامند. نیویورک تایمز مینویسد که رهبران اسرائیل بعداً اعتراف کردند که جریانهای مالی از قطر از کنترل خارج شده است. اما حتی زمانی که ارتش اسرائیل نقشههای جنگی حماس را کشف کرد و تحلیلگران تمرینهای تروریستی در غزه را مشاهده کردند، پرداختها بدون مانع ادامه یافت.
اکنون ارتش اسرائیل در حال نبرد شدید با حماس است. هر از چند گاهی گزارشهایی از تخریب تونلهای «تروریستها» به گوش میرسد. اما تشخیص آنها بسیار دشوار است. زیرا، آنها به دقت استتار شده و اغلب در زیر اشیاء غیرنظامی قرار دارند. اما حتی اگر ارتش ورودیهای سیاهچالها را کشف کند، باید با احتیاط کامل با آنها برخورد نماید. برای اینکه ممکن است مینگذاری شده باشند.
ارتش اسرائیل یک واحد ویژه و سری به نام یاهالوم– «نیروهای مهندسی رزمی» دارد. معمولاً به فعالیتهای آن خیلی مختصر اشاره میشود. با این وضع، مشخص است که نیروهای ویژۀ یاهالوم از تجهیزات ویژه برای کشف انبارهای سلاح و تونلها استفاده میکنند. ما میدانیم که رباتهای کنترل از راه دور میتوانند جان انسانها را نجات دهند. کارشناسان بر این باورند که اسرائیل از یک سامانۀ شناسایی جامع و پهپادهای مجهز به دوربینهای فراطیفی استفاده میکند. آنها امکان مشاهدۀ استنشاق دود ناشی از مواد منفجره و گاز دیاکسید کربن توسط افراد را فراهم میکنند.
همچنین گزارش شده است یک بمب مخرب هدایت شوندۀ حاوی ۳۰۰ کیلوگرم تریتونال قادر است پس از ۳۰ متر نفوذ در خاک یا ۷ متر در بتن منفجر شود. اما این سلاح تنها در صورتی قابل استفاده است که اطلاعات دقیقی از محل تونل در دست باشد.
همه اینها جالب توجه به نظر میرسد. اما، بعید است که حتی تجهیزات نظامی فوق مدرن که اسرائیل در اختیار دارد، بتواند کل ساختار زیرزمینی را که حماس در طول سالها ساخته، بیابد و نابود کند. روی این اصل، فرماندهی ارتش اسرائیل برای جستجوی «چه باید کرد؟»، مغز خود را زیر و زبر میکند.
روز گذشته، روزنامۀ آمریکایی وال استریت ژورنال گزارش داد که ارتش اسرائیل با استفاده از پمپهای قدرتمند، به پر کردن آب دریا به شبکۀ تونلها شروع کرده است. پر شدن کل سیاهچالها با آب ممکن است چندین هفته طول بکشد. با این حال، معلوم نیست سرنوشت گروگانهایی که احتمالاَ در زیر زمین نگهداری میشوند، چه خواهد شد؟ البته، اگر هنوز زنده باشند…
بر گرفته از: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/12/16/
۲۵ آذر- قوس ۱۴۰۲
آبراه بن گوریون ادامۀ پروژههای آمریکا در خاورمیانه
دمیتری نفیودوف (DMITRY NEFYODOV): گذرگاه حمل و نقل بین دریای سرخ و مدیترانه در مرکز توجه برخی محافل در خاورمیانه
ا. م. شیری: برخلاف افسانۀ ۱۱ سپتامبر ۲۰۱۱ – «ربودن هواپیماهای مسافری بواسطۀ تروریستهای اسلامی» و کوبیدن آنها به برجهای مرکز تجارت جهانی و دیگر مراکز نیویورک و واشینگتن، از جمله پنتاگون، که کمی دیرتر افشا شد، افسانۀ رسانهای حملۀ حماس به اسرائیل (طوفان الاقصی) در ۷ اکتبر، خیلی زود روش شد و اهداف، علل و عوامل حملۀ آمریکایی- اسرائیلی به فلسطین، بویژه به باریکۀ غزه و ذینفعان آن (قاتلان فلسطینیها)، از جمله، هند، کشورهای عربی حوزۀ خلیج فارس مانند عربستان سعودی، امارات متحدۀ عربی، قطر، و همچنین، عمان، اردن و برخی کشورهای دیگر را بوضوح نشان داد.
مقالۀ تحقیقی پیش رو و همچنین، مجموع مقالات مستند «طوفان الاقصی از پروژه تا واقعیت»، دلایل اصلی و اساسی این توطئۀ امپریالیستی-صهیونیستی برای کشتار بیامان کودکان، زنان، مردان پیرو جوان فلسطین و اخراج دستهجمعی فلسطینیها از سرزمینشان را فاش میکند…
***
عملیات نظامی ادامهدار ارتش اسرائیل در غزه با تخریب روشمند زیرساختهای غیرنظامی منطقه برغم سانسور نظامی، به هیچوجه مانع از آن نمیشود که اسرائیل پروژۀ طولانی مدت آبراه کشتیرانی در نزدیکی این بخش را به عنوان جایگزینی کانال سوئز پیش بکشد. به گفتۀ منابع منطقهای، این یک گذرگاه حملونقل مهم بین دریای سرخ و مدیترانه مورد نظر سلاطین نفت و گاز عربستان است. در یک عرصۀ گستردهتر، این پروژه ظاهراً بخش تفکیکناپذیر ابتکار اخیر بایدن برای احداث یک گذرگاه اقتصادی جامع جنوب آسیا – عربستان سعودی – اسرائیل – مدیترانه در مقابل پروژۀ مشهور «یک کمربند – یک جاده» جمهوری خلق چین است که اساساً مورد تأئید اسرائیل و هند قرار گرفته است.
صحبت از احداث آبراه کشتیرانی بین بندر ایلات (دریای سرخ) و بندر اشدود (دریای مدیترانه) به طول تقریبی ۳۰۰ کیلومتر در میان است. تلآویو این پروژه را در سال ۱۹۶۸ و در دورۀ محاصره ترعۀ سوئز توسط اسرائیل که تا سال ۱۹۷۵ ادامه داشت، اراده داد. به موازات آبراه پیشنهادی، خط لولۀ نفت ترانزیتی ایلات – اشکلون از اوایل دهۀ ۱۹۷۰ به طول ۲۵۰ کیلومتر که ایران نیز از آن استفاده میکرد (۱) و در اواخر دهۀ ۱۹۷۰ تا اواسط دهۀ ۱۹۸۰ تا حدی توسط اتحاد شوروی و رومانی استفاده میشد، میگذرد. امروزه امارات از این شریان برای انتقال نفت به اروپا استفاده میکند. تقریباً در همان زمان، انگلیسیها برای برقراری تماسهایی بین اسرائیل و عمان میانجیگری کردند که در قالب صادرات نفت از سلطان نشین به ایلات و سپس از طریق یک خط لولۀ نفتی به اشکلون در سواحل مدیترانه و در ادامه به اروپا، به ثمر نشست. پس از امضای قرارداد اسلو، مراکش و عمان جزو اولین کشورهای عربی بودند که روابط خود را با «رژیم صهیونیستی» عادی کردند (۲).
شایان ذکر است که منابع اسرائیلی با اشارۀ غیرمستقیم به استفادۀ متناوب عربستان سعودی از خط لولۀ ایلات-اشکلون، بر حمایت ریاض از ایدۀ گذرگاه حملونقل گسترده از طریق اسرائیل تأکید میکنند. بر اساس نقشۀ اسرائیل، این گذرگاه از استان شرقی نفت و گاز پادشاهی سعودی آغاز میشود.
یکی از مروجین فعال جایگزین آبراه اسرائیلی برای سوئز، یوری ددوف-گلدمن، مهندس اقتصاددان، اهل اشکلون است. به عقیدۀ وی، ساخت چنین تاسیساتی در اسرائیل آسانتر و ارزانتر از کانال سوئز خواهد بود. زیرا، ساخت آن عمدتاً از طریق زمین خشک انجام میگیرد.
گفته میشود که اشکلون (۳) از نظر جغرافیایی از پورت سعید، واقع در خروجی کانال سوئز در مدیترانه به سواحل اروپایی دریای مدیترانه نزدیکتر است. کشتیها میتوانند در عرض ۱۰ تا ۱۴ ساعت بدون کاهش سرعت از خاک اسرائیل عبور کنند و جریان محمولههای سالانه ممکن است حتی از ۲۰ درصد تجارت جهانی فراتر رود. اگر ساختوساز در چند نقطه به طور همزمان انجام گیرد، پروژه میتواند در مدت پنج سال به اتمام برسد. به گفتۀ ددوف گلدمن، ایجاد شرایط مساعد برای جذب سرمایهگذاری، تنها کاری است که باید انجام گیرد.
«پاکسازی» غزه یک هدف ترانزیتی را دنبال میکند و هدف از آن خلاص کردن گذرگاه انرژی پیشنهادی از یک منطقۀ دردسرساز، حتی با وجود خودمختاری نمادین فلسطین در غزه است.
کارشناسان اسرائیلی ادعا میکنند که آبراه سوئز فقط دارای یک خط حرکت است که قادر به جابجایی بیش از ۵۰ کشتی در روز نیست. کانال اسراییلی به ویژه اگر بتواند تانکرهای با تناژ متوسط و بزرگ اساساً مشکلساز در دریاچۀ بزرگ تلخ (یعنی در بخش مرکزی مسیر سوئز) را در خود جای دهد، به یک مکمل ارزشمند برای سوئز تبدیل خواهد شد. جروزالم پست (اورشلیم پست) در فوریۀ ۲۰۱۷ نوشت که «ابعاد کانال ما باید عبور بلامانع و سریع ناوگانهای با ظرفیت بزرگ را تضمین کند. در این صورت، بیشترین بخش نفت از حوزۀ خلیج فارس به اروپا و آمریکا میتواند به طور منظم از این کانال عبور کند».
روشن است که تعدادی از کارشناسان، مؤثرترین و کمهزینهترین گزینه برای پایان دادن به این کانال در سواحل غزه را در نظر دارند. زیرا، این امر مسیر آبی داخل اسرائیل را تا ۱۵ درصد کوتاه میکند. البته، غزه به یک بندر ترانزیت نفت و تأسیسات ذخیرهسازی نیاز خواهد داشت که برای آن باید از شرایط مناسب نظامی-سیاسی و قومی-جمعیتی اطمینان حاصل شود. باید توجه داشت که برنامههای اسکان مجدد فلسطینیان در هر نقطهای یک سرّ نهان نیست.
بر اساس برخی گزارشها، در اواخر دهۀ ۱۹۷۰ میلادی مصر و اسرائیل به صورت غیررسمی در مورد امکان احداث یک شاخه از کانال سوئز به اشدود یا غزه- از طریق شبهجزیرۀ سینا مذاکره کردند. اما، پس از ترور السادات در سال ۱۹۸۱، این گزینه به دست فراموشی شد.
بنابراین، «پاکسازی» کامل باریکۀ غزه شاید شرط کلیدی برای احداث یک پشتیبان اسرائیلی برای کانال سوئز باشد. این احتمال وجود دارد که ساخت چنین شریانی مطمئناً روابط مصر و اسرائیل را بدتر خواهد کرد. برغم این، سازمانهای مالی و اعتباری بینالمللی ممکن است تسهیل شرایط پرداخت بدهیها یا حتی لغو بخشی از آنها را به قاهره پیشنهاد کنند.
درک این نکته که همزمانی بازتولید گفتمان پیرامون آبراه سراسری اسرائیل با ابتکار فوقالذکر کاخ سفید بمنظور «قرار دادن چوب لای چرخ» طرح کمربند و یک جادۀ چین طراحی شده است، دشوار نیست. شایان ذکر است که در ۹ سپتامبر در دهلی نو، نمایندگان کمیسیون اروپا، آمریکا، هند، عربستان سعودی و امارات در چارچوب مشارکت برای زیرساخت و سرمایهگذاری گسترده با حمایت واشینگتن، تفاهمنامۀ احداث گذرگاه اقتصادی هند-خاورمیانه-اروپا را امضا کردند (۴). مشارکت اسراییل در این پروژۀ فریبکارانه با هیچ اعتراض خاصی از سوی امضاکنندگان عرب سند مواجه نشد و «بی بی دیوانه»- نتانیاهو آن را چنین ارزیابی کرد: «… اسرائیل در مرکز یک پروژۀ بینالمللی بیسابقه قرار گرفته که زیرساختهای آسیا و اروپا را به هم متصل میکند، چهرۀ خاورمیانه و اسرائیل را تغییر میدهد، کل جهان را تحت تأثیر قرار میدهد. کشور ما به یک مرکز اصلی در این گذرگاه تبدیل خواهد شد… راههای آهن و بنادر دریایی ما دروازههای جدیدی را از هند از طریق خاورمیانه به اروپا و همچنین از اروپا به هند باز خواهند کرد. چند ماه پیش، ایالات متحده برای تحقق این فرصت تاریخی به ما نزدیک شد و به شدت به تعامل برای دستیابی به موفقیت امروزی شروع کرد… این پروژه شامل ساخت راهآهن جدید، خط لولۀ هیدروژن، ارتباطات فیبر نوری، خطوط برقرسانی و سایر ساختارها خواهد بود». منظور از «سایر ساختارهای دیگر»، احتمالاً طرح کانال ایلات- اشکلون – اشدود و بازسازی عملکرد منظم خط لولۀ نفت فراعربی عربستان – اردن – سوریه – بندر صیدا (جنوب لبنان) است.
همانطور که جو خوابآلو در آستانۀ امضای این تفاهمنامه اعلام کرد، آمریکا، اتحادیۀ اروپا، عربستان سعودی، امارات متحدۀ عربی، اسرائیل، هند و اردن «کار بر روی یک توافق تاریخی در مورد گذرگاه اقتصادی جدید «هند-خاورمیانه-اروپا» را تکمیل کردهاند. کارگروههای مشترک برای مشخص کردن پرطرفدارترین پروژهها در چارچوب این طرح و ایجاد صندوق اعتباری و سرمایهگذاری مشترک تشکیل شده است. اولین پیشنهادها در مورد این موضوعات قرار است حداکثر تا دسامبر ۲۰۲۳ ارائه شود.
میتوان فرض کرد که کانال بن گوریون ممکن است ادامۀ یک برنامۀ بلندپروازانۀ کلان منطقهای که توسط واشینگتن در مشارکت با اسرائیل، اتحادیۀ اروپا و جذب شرکای موقعیتی در هند و تعدادی از پادشاهیهای عرب حوزۀ خلیج فارس تسریع شده، یک پروژۀ ارتباطی «گل سرسبد» باشد.
پینوشتهای نویسنده:
۱ــ در آستانۀ سقوط رژیم شاه در سال ۱۹۷۹ در ایران، صادرات اسرائیل به ایران از مرز ۱۰۰ میلیون دلار گذشت. ایران گاز و نفت، مواد معدنی مختلف، مواد غذایی و کالاهای مصرفی به اسرائیل صادر میکرد. علاوه بر خط لولۀ نفت ایلات-اشکلون، برای اطمینان از تدارک عملیات نفتی بین دو کشور، یک مجتمع پالایش نفت در اشدود ساخته شد و بندر ایلات بازسازی شد.
۲ــ آلفر .جی. یگانه کشور. جستجوی مخفیانۀ اسرائیل برای یافتن متحدان در منطقه. (تلآویو: Matar، ۲۰۱۵، به زبان عبری). ی. کوستنکو: استراتژی منطقهای اسرائیل: جستجوی متحدان در شرق. جوامع آفریقایی-آسیایی: تاریخ و مدرنیته. ۲۰۱۷. شماره ۲.
۳ــ مانند برخی دیگر از مناطق جنوب اسرائیل، طبق قطعنامههای سازمان ملل متحد، قرار بود بخشی از کشور عربی فلسطین شود.
۴ــ روشن است که این مسیر اساساً با مسیر ارتباطی پیشنهاد شده توسط پرتغال در نیمۀ دوم دهۀ ۱۹۵۰ با منطقۀ گوا-دامن-دیو (نزدیک بمبئی) که در آن زمان تحت کنترل آن بود، مطابقت دارد.
برگرفته از: بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/12/13/
۲۲ آذر-قوس ۱۴۰۲
«نگهبان شکوفایی» بمثابه نقطۀ جوش
دمیتری سدوف (DMITRY SEDOV): برنامۀ عملیات نظامی پنتاگون علیه حوثیهای یمن ممکن است با شکست مواجه شود.
ا. م. شیری: تا زمانی که امپریالیسم خونخوار آمریکا به داخل سرزمینهای غصبی از سرخپوستان رانده نشود، جهان به روی امنیت و آسایش حسرت خواهد ماند.
در آینده نزدیک، لوید آستین، رئیس پنتاگون، آغاز عملیات «نگهبان شکوفایی» برای مقابله با تهدیدات حوثیها در دریای سرخ را اعلام خواهد کرد. آه، چه روی خواهد داد! تشکلهای طرفدار ایران «انصار الله» («یاوران الله»، حوثیها) که در همبستگی با جنبش فلسطینی حماس کنترل بخش شمالی یمن را در دست دارند، مدتهاست که در دریای سرخ ماهیگیری میکنند و رونق این منطقۀ آب گرم را مختل کردهاند. آنها تصمیم گرفتند به تمام کشتیها در دریای سرخ که به مقصد اسرائیل حرکت میکنند، صرفنظر از مالکیت آنها حمله کنند. به ویژه، پس از حملۀ هوایی از ناحیۀ تحت کنترل حوثیها در یمن، کشتی تجاری الجسره با یک پهپاد یا یک موشک مورد حمله قرار گرفت و آتش گرفت. به گزارش آسوشیتدپرس، در این کشتی آتش سوزی رخ داد.
قابل توجه اینکه این چهارمین کشتی تجاری است که در چند روز اخیر در نزدیکی یمن مورد حمله قرار گرفته است. علاوه بر این، حوثیها به نفتکش «Ardmore Encounter» با پرچم جزایر مارشال موشک شلیک کردند؛ کشتی باری «Maersk» جبلالطارق با پرچم هنگکنگ را با تهدید به حمله، به تغییر مسیر مجبور کردند؛ نفتکش نروژی «Strinda» را در تنگه بابالمندب با موشک کروز ضد ناوبر ایرانی مورد هدف قرار دادند. شورشیان یمنی با شلیک همزمان به چهار کشتی در دریای سرخ در ۱۵ دسامبر، رکورد روزانه ثبت کردند:
ــ کشتی باری بلغاری «روئن» با هواپیمای بیسرنشین مورد حمله قرار گرفت و تصرف شد؛
ــ کشتی کانتینری «MSC Palatium III» پس از اصابت موشک آتش گرفت؛
ــ کشتی کانتینری «آلانیا» آسیب دید؛
ــ کشتی کانتینری «Maersik Gebrelater» مورد حملۀ یک پهپاد قرار گرفت.
کمپانی هاپاگ-لوید قبلا تأئید کرده بود که کشتی کانتینری «الجسره» آن نیز مورد حمله قرار گرفته است.
علاوه بر اینها، هواپیماهای بیسرنشین به ناوشکنهای بریتانیایی و آمریکایی «HMS Diamond» و «USS Carney» حمله کردند. درست است، پنتاگون گفت که در ۱۶ دسامبر توانست ۱۵ خودروی حوثیها را نابود کنند.
تشدید تنش نظامی در دریای سرخ کشتیرانی بینالمللی را مورد تهدید قرار داده است. از جمله، کمپانی «Maersk» دانمارکی، که تقریباً ۱۵٪ بازار جهانی حمل و نقل را کنترل میکند، بزرگترین ظرفیت کشتی کانتینری سوئیسی تدارکات و حمل و نقل، کمپانی «Hapag-Lloyd» آلمان، شرکت حمل و نقل فرانسوی عمدتاً فعال در حمل و نقل کانتینری و سایر شرکتها، کشتیهای خود را به دور آفریقا (۵ هزار کیلومتر طولانیتر از مسیر معمول) هدایت میکنند، که خود این، ناگزیر به افزایش قیمت کالاها منجر میشود. پیش از این شرکت کشتیرانی اسرائیلی «زیم»، یکی از بزرگترین شرکتهای جهان، استفاده از کانال سوئز را متوقف کرده بود. غول کشتیرانی تایوانی یانگمینگ مارین تصمیم گرفته است حمل محمولهها به اسرائیل را کاهش دهد. حمل و نقل از طریق دریای سرخ در حال حاضر، ۱۰ تا ۱۲ درصد از حمل و نقل دریایی جهان و ۵ درصد از حجم حمل و نقل جهانی نفت را تشکیل میدهد. در صورت تسری بحران امنیتی دریای سرخ به دریای مجاور عرب، که یک سوم منابع نفتی جهان از طریق دریا از آن عبور میکند، هزینههای اقتصادی بیش از پیش افزایش خواهد یافت. تجارت ۲۲ میلیارد دلاری اسرائیل با کشورهای آسیای شرقی مورد تهدید قرار گرفته و اکنون باید دماغه «امید» را دور بزند. مسیر ۱۵۰۰۰ کیلومتری روتردام – سنگاپور از طریق کانال سوئز بیش از ۵۰۰۰ کیلومتر افزایش یافته و ضرر و زیانها رو به افزایش است. اسرائیلیها با تلاش برای دور زدن منطقۀ خطرناک، بخشی از بارهای تجاری را به دوبی هدایت میکنند…
آیا مردم آمریکا میتوانند با بیتفاوتی نظارهگر این همه هرج و مرج باشند؟ البته که نه! به همین دلیل است که آقای آستین فوراً بخاطر «آزادی ناوبری» اظهار نگران میکند. این آقای سیاهپوست قصد دارد در اوایل هفتۀ آینده به همراهی ژنرال براون، رئیس ستاد مشترک نیروی هوایی ارتش آمریکا از منطقه بازدید کند و از آغاز همان عملیات «نگهبان شکوفایی» خبر دهد. گفته میشود که عملیات ماهیت بینالمللی خواهد داشت و هدف آن تضمین «ایمنی دریایی بینالمللی» است. بویژه اینکه، حوثیها بعد از توقیف کشتی اسرائیلی گالاکسی لیدر اعلام کردند تا زمانی که رژیم نتانیاهو تخریب غزه را تحت عنوان «عملیات نظامی» متوقف نکند، آن را آزاد نخواهند کرد. روز گذشته، یحیی سریع، سخنگوی شورشیان یمن، از حملۀ گستردۀ حوثیها به بندر ایلات اسرائیل در دریای سرخ خبر داد.
دسیسۀ اصلی پیرامون طرح لوید آستین در این سؤال نهفته است که آیا عربستان سعودی به حوثیها اجازه خواهد داد موشکهای بالستیک را از طریق قلمرو خود به سمت اهداف در دریای سرخ شلیک کنند. پیشتر اجازه نمیداد. اما، حالا بعد از برقراری رابطۀ دوستانه با ایران شاید موضع خود را تغییر دهد. به نظر میرسد اگر رئیس پنتاگون مطمئن بود که موشکها از این سمت شلیک میشوند، تا این اندازه رگهای گردن خود را به رخ نمیکشید. موشکها ایرانی، بطوری که میگویند مافوق صوت و بسیار دقیق هستند و میتوانند ناو هواپیمابر را از پای درآورند. این برای آن «نگهبانان شکوفایی» که جسارت گشتزنی در دریا را داشته باشد، یک غافلگیری ناخوشایند خواهد بود.
البته ممکن است سازمان «سیا» از بن سلمان، شاهزاده سعودی بخواهد که با این ممنوعیت موافقت کند. در این صورت، باید دید که واکنش ایران چه خواهد بود. اما اگر «سیا» موفق نشود، اتفاق مشابه فرار عجولانۀ آمریکاییها از افغانستان در تابستان ۲۰۲۱ رخ خواهد داد. بیجا نیست که در راهپیماییها شعارهایی در بارۀ «خشکی و دریا» سر داده میشود: آنها در خشکی فرار کردند، در آب نیز فرار خواهند کرد و رژیم زلنسکی را در آغوش غم و اندوه بزرگ رها خواهند کرد…
نقل از: وبگاه بنیاد فرهنگ راهبردی
https://eb1384.wordpress.com/2023/12/18/
۲۷ آذر- قوس ۱۴۰۲